پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
امیر حسین آریان پور
۲۱
· متعالی ترین وظیفه حزب
مارکسیستی ـ لنینیستی، توسعه شعور طبقاتی سوسیالیستی در مطابقت با الزامات تشکیل
سیستم اجتماعی سوسیالیسم توسعه یافته و در مطابقت با شرایط مبارزه میان کاپیتالیسم
و سوسیالیسم است.
۲۲
· طبقه کارگر به مثابه بزرگ
ترین طبقه اجتماعی در دولت آلمان دموکراتیک، هسته مرکزی خلق سوسیالیستی آزاد را
تشکیل می دهد.
۲۳
·
دولتی که طبقه کارگر تشکیل داده، پایه و اساس و بنیان
پیشبرد منافع جامعه است.
· مراجعه کنید به دولت در دایرة المعارف جامعه شناسی
مارکسیستی ـ لنینیستی
۲۴
· شناخت قانونمندی های توسعه
جامعه، پیش بینی های سمت و سو نما برای پراتیک و جامه عمل پوشاندن به آنها در
جامعه سوسیالیستی نتیجه مبارزه طبقه کارگر و
تعیین کننده ترین دستاورد آن در وحدت طبقه کارگر و در تشکیل و توسعه حزب
سوسیالیستی واحد آلمان است.
۲۵
· تحت شرایط ساختمان (تشکیل)
سیستم اجتماعی سوسیالیسم توسعه یافته، نقش رهبری طبقه کارگر و حزبش افزایش می
یابد.
۲۶
·
طبقه کارگر به درجه بالاتری از اجتماعیت می رسد.
· نه فقط به مثابه طبقه
زحمتکشان مولد جسمی (یدی) در روند تولید بی واسطه، بلکه به میزان دم افزونی به مثابه
طبقه زحمتکشان مولد عمدتا جسمی ـ فکری در می آید و اعمال قدرت می کند.
۲۷
· مشخصه تعیین کننده عبارت
از آن است که سهم کار فکری طبقه کارگر هم در شرکت مستقیم و بی واسطه در تولید و هم
در شرکت در رهبری دولت و جامعه به سرعت افزایش می یابد.
۲۸
·
درجه تخصص اعضای طبقه کارگر به طرز سیستماتیک ترقی می کند.
·
تعداد روز افزون
اعضای طبقه کارگر به کار فوق تخصصی و فکری ـ فشرده فنی مشغول اند.
· میزان کارگران دوره
کارآموزی ندیده و بی سواد هم بلحاظ تعداد کاهش می یابد و هم بلحاظ درصد.
۲۹
· طبقه کارگر مدرن همزمان و
هر چه بیشتر از روشنفکریت مهندسی و فنی عضو گیری می کند.
۳۰
· روابط طبقات اجتماعی و
اقشار اجتماعی بر اساس منافع مشترک بنیادی، تنگاتنگ تر می گردند.
۳۱
· تحت رهبری طبقه کارگر
همبود بشری ـ سوسیالیستی همه جانبه و فراگیری تشکیل می شود.
۳۲
· پیشرفته ترین بخش طبقه
کارگر و حزب آن از عناصر زیر تشکیل می
یابد که به طرفداری آگاهانه از «نو»، برمی خیزند و منافع شخصی شان با منافع
کارخانه ای و تمام اجتماعی مطابقت دارد:
الف
· از نوع نوین مولدین
سوسیالیستی
ب
· از انسان های کوشای بطور
همه جانبه توسعه یافته، آزاد و خلاق
۳۳
· تحت شرایط انقلاب علمی و فنی
در کشور های کاپیتالیستی بدرجه عالی توسعه یافته نیز تحولات ساختاری ـ اجتماعی
صورت می گیرند.
۳۴
· تقسیم بندی جامعه به دو
طبقه اصلی (بورژوازی و پرولتاریا) در اثر انقطاب (پولاریزاسیون) عظیم مالکیت،
پیشرفت چشمگیر کرده است.
۳۵
·
جایگاه اعضای طبقات زحمتکش این جوامع بلحاظ مالکیت هر چه
بیشتر به جایگاه طبقه کارگر نزدیک تر می شود و به ذوب آنها در طبقه کارگر می
انجامد.
· این به میزان رشد یابنده
ای شامل حال اعضای روشنفکریت نیز می شود.
۳۶
·
این تحولات ساختاری اصولا تغییری در ماهیت طبقه کارگر پدید
نمی آورند.
۳۷
· ایده ئولوگ های بورژوایی
اما از این تحولات ساختاری دستاویزی برای توجیه کاپیتالیسم سرهم بندی می کنند و
اعلام می دارند که تحولات ساختاری ـ اجتماعی در راستای «همترازی طبقات
اجتماعی» قرار دارند.
۳۸
· جامعه شناسان بورژوایی با
اختراع تئوری ها و مفاهیم من در آوردی زیر از تحولات ساختاری ـ اجتماعی نتیجه می
گیرند که در کشور های کاپیتالیستی، طبقات اجتماعی منحل شده اند و جامعه صنعتی
یکپارچه ای تشکیل شده است:
الف
· تئوری «جامعه صنعتی»
ب
· مفهوم «پرولتاریزاسون
زدایی»
پ
· مفهوم «همتراز سازی
اجتماعی»
ت
· مفهوم «همکاری اجتماعی»
ث
· مفهوم «جامعه کار برداران»
(جامعه کار آمایان)
ج
· و غیره
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر