پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
امیر حسین آریان پور
آنتروپولوژی
ادامه
۱۷
·
بلحاظ فلسفی و سوسیولوژیکی برای تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی
انسان، نقطه نظر های زیر از اهمیت کاراکتریستیکی برخوردارند:
الف
·
انسان نه موجودی انتزاعی (مجرد) است، نه موجودی غیرطبیعی و
نه موجودی ایزوله (مجزا) از جامعه.
ب
·
انسان دارای ساخت و بافت بیولوژیکی ئی است که محصول توسعه و
تکامل طبیعی بسیار طولانی است.
·
این توسعه خاص انسانی امکان پذیرگشته در اثر ساخت و بافت بیولوژیک
با کار اجتماعی آغاز شده است.
پ
·
انسان همیشه در جامعه معینی و در اوضاع تاریخی معینی زندگی
می کند و مؤثر واقع می شود.
ت
·
شرایط زندگی و دورنمای زندگی انسان با توسعه مشخص نیروهای
مولده، مناسبات تولیدی و مناسبات طبقاتی تعیین می شود که به نوبه خود، محصول
کردوکار عملی اند و در اثر کردوکار عملی، تحول می یابند.
ث
·
مارکس به همین دلیل بر آن است که ماهیت انسانی تجرد
(ابکستراکتوم، انتزاعیت، مجردیت) ذاتی هر فرد نیست.
·
ماهیت انسانی در واقعیتش بیشتر «آنسامبلی (ارکستری) از
مناسبات اجتماعی است»
ج
·
کلید درک ماهیت انسانی به همین دلیل، عبارت است از کردوکار
اجتماعی ـ عملی انسانی، کردوکار انقلابی ـ عملی انسانی در روند کار اجتماعی، در
مبارزه طبقاتی و در انقلاب اجتماعی.
ح
·
انسان با کردوکار اجتماعی ـ عملی اش، با کردوکار انقلابی ـ
عملی اش در روند کار اجتماعی، با مبارزه طبقاتی اش و با انقلاب اجتماعی اش، تاریخ خود را، مناسبات اجتماعی خود را و بدین طریق خویشتن خویش را می سازد.
خ
·
مارکس بر آن است که انطباق تغییر دادن اوضاع با کردوکار
انسانی و یا با خوددگرگونسازی انسانی فقط می تواند به مثابه پراتیک انقلابی درک
شود و بطور راسیونال (عقلی) تفهیم شود.
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۶)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر