۱۳۹۶ تیر ۲۲, پنجشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۱۸)

 
پروفسور دکتر 
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)


برگردان
شین میم شین

پیشکش
به
 
 

امیر حسین آریان پور 

آنتروپولوژی
ادامه

 ۱۷

·    بلحاظ فلسفی و سوسیولوژیکی برای تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی انسان، نقطه نظر های زیر از اهمیت کاراکتریستیکی برخوردارند:

الف
·    انسان نه موجودی انتزاعی (مجرد) است، نه موجودی غیرطبیعی و نه موجودی ایزوله (مجزا) از جامعه.

ب
·    انسان دارای ساخت و بافت بیولوژیکی ئی است که محصول توسعه و تکامل طبیعی بسیار طولانی است.
·    این توسعه خاص انسانی امکان پذیرگشته در اثر ساخت و بافت بیولوژیک با کار اجتماعی آغاز شده است.

پ
·    انسان همیشه در جامعه معینی و در اوضاع تاریخی معینی زندگی می کند و مؤثر واقع می شود.

ت
·    شرایط زندگی و دورنمای زندگی انسان با توسعه مشخص نیروهای مولده، مناسبات تولیدی و مناسبات طبقاتی تعیین می شود که به نوبه خود، محصول کردوکار عملی اند و در اثر کردوکار عملی، تحول می یابند.

ث
·    مارکس به همین دلیل بر آن است که ماهیت انسانی تجرد (ابکستراکتوم، انتزاعیت، مجردیت) ذاتی هر فرد نیست.
·    ماهیت انسانی در واقعیتش بیشتر «آنسامبلی (ارکستری) از مناسبات اجتماعی است»

ج
·    کلید درک ماهیت انسانی به همین دلیل، عبارت است از کردوکار اجتماعی ـ عملی انسانی، کردوکار انقلابی ـ عملی انسانی در روند کار اجتماعی، در مبارزه طبقاتی و در انقلاب اجتماعی. 

ح
·    انسان با کردوکار اجتماعی ـ عملی اش، با کردوکار انقلابی ـ عملی اش در روند کار اجتماعی، با مبارزه طبقاتی اش و با انقلاب اجتماعی اش،  تاریخ خود را،  مناسبات اجتماعی  خود را و بدین طریق  خویشتن خویش را می سازد. 

خ
·    مارکس بر آن است که انطباق تغییر دادن اوضاع با کردوکار انسانی و یا با خوددگرگونسازی انسانی فقط می تواند به مثابه پراتیک انقلابی درک شود و بطور راسیونال (عقلی) تفهیم شود.
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۶)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر