۱۳۹۶ فروردین ۱۸, جمعه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۴۹)


ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

خسرو گلسرخی 
رفیق! 
چریک های ما راه میانبر را انتخاب کرده اند.

رفیق توده ای جواب داده بود:
  اما در انقلاب راه میان بری وجود ندارد. 
نزدیکترین راه یگانه ترین راه است و انتخاب این تنها راه
 باید با توجه به مقتضیات اجتماعی، رشد تناقضات و چگونگی صف آرائی طبقات جامعه صورت بگیرد.
 
۱
رفیق توده ای جواب داده بود:
  اما در انقلاب راه میان بری وجود ندارد.
 
این جمله حیدر از حواسپرتی رفیق توده ای نسل جوان جدید، یعنی خود حیدر پرده برمی دارد:
جمله گلسرخی را دوباره بخوانیم: 
 
چریک های ما 
راه میانبر 
را 
انتخاب کرده اند. 
 
در این مفهوم «راه میانبر»، انحرافات نظری خطرناکی خرناسه می کشند:
یکی از این انحرافات نظری، اراده گرایی است:
چریک فدایی فئودالی از دید خسرو گلسرخی برای عینیت پدیده ها و روند های اجتماعی تره خرد نمی کند.
او در صدد دیکته کردن اراده و میل و هوس طبقاتی خود به واقعیت عینی است.
 
مثال
 
جوشش آب در فشار جو در ۱۰۰ درجه ی سانتیگراد، برای چریک فئودالی، کشک است.
او بی قرار و بی تاب است و شکیب لازم برای جوشش آب را ندارد و می خواهد میانبر بزند و در آب ۲۰ درجه سانتیگراد چای بریزد و نوش جان کند.
 
این مفهوم میانبر، بهترین مثال برای اراده گرایی است.
 
۲
این بیماری پسیکولوژیکی،  دست خود چریک فدایی فئودالی نیست.
 
اجنه طبقاتی ـ درونی او را به جنون کشیده اند:
انقلاب بورژوایی در کشور  پیروز شده و امتیازات فئودالی عمدتا از دست رفته است.
رعیتی نمانده تا بهره مالکانه و نوکر و کنیز و کلفت و مزدور و غلام برای اشرافیت کثافت بفرستد.
 
چریک فئودالی بر سر دو راهی «یا ماضی و یا مرگ» ایستاده است.
 
۳
هدف الاهداف جریانات فئودالیستی، فاشیستی، فوندامنتالیستی، تخریب است.
خرابکاری است.
 
رفیق توده ای حواسپرت خیال می کند که اجامر مجاهد و فدایی و لیملام و دیمدام، سودای ساختن چیزی را در کدوی کله خالی از مغز اندیشنده می پرورانند.
حیدر حتما در دانشگاه اوین سید علی متوجه شده که ماست فئودالیسم چند من کره دارد.
هدف و آماج این زباله های تاریخ، امحای ریشه ای نیروهای مولده جاندار و جامد است.
اینها به هر چیز زنده و تازه و پویا نفرت می ورزند.
 
۴
چریک های ما 
راه میانبر 
را 
انتخاب کرده اند.
 
اگر کسب و کار اجامر فاشیستی، ناسیونال ـ سوسیالیستی، فوندامنتالیستی حی و حاضر در کشورهای امپریالیستی و خاور میانه و غیره مورد بررسی قرار گیرد، به منظور خسرو گلسرخی از میانبر زدن می توان می برد.
 
امروزه در غیاب طبقه کارگر در صحنه، رویارویی در اندرون طبقه حاکمه چشمگیر است:
فاشیسم تحت اسامی بیشمار در مقابل پارلمانتاریسم لیبرالی نیمبند بورژوایی قد برافراشته است.
لومپن پرولتاریای فاشیستی در هیئت ترامپ و لوپن و پطری و آن و این رسانه های همگانی امپریالیستی را و احزاب و شخصیت های امپریالیستی را مورد حمله قرار می دهند.
هدف این زباله های فاشیستی و فوندامنتالیستی به هم زدن نظم بورژوایی است تا زمینه مادی و فکری و روحی و روانی لازم برای دیکتاتوری برهنه و عریان فاشیستی و فوندامنتالیستی فراهم آید.  
عردوغان بیش از صد نفر از روزنامه نگاران و خبرنگاران ترکیه را بازداشت کرده و زجر کش می کند.
امپریالیسم و ارتجاع در سوریه بیش از ۱۰۰ دار و دسته اوپوزیسیونی تشکیل داده و تأمین مالی و تسلیحاتی و حتی حمایت زمینی ـ هوایی از آنها می کند.
علاوه بر آن، بیش از ۱۰۰۰ باند مافیایی در سوریه فعال اند. 

۵
رفیق توده ای جواب داده بود:
  اما در انقلاب راه میان بری وجود ندارد. 
 
رفیق توده ای حواسپرت به عوض تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی سخن گلسرخی، به انکار راه میانبر مبادرت می ورزد.
البته منظور حیدر چیز دیگری است.
و گرنه خودش بهتر از هر کس می داند که برای رسیدن به مقصد معلوم، راه های متنوعی وجود دارند و راه میانبر هم یکی از آن راه ها ست.  
 
۶
رفیق توده ای جواب داده بود:
  اما در انقلاب راه میان بری وجود ندارد. 
نزدیکترین راه یگانه ترین راه است 
  
سخنان حیدر نه فقط شنیدنی، بلکه کیف کردنی اند.
 
چون غیر از معنی روشن، همه چیز دارند:
نزدیک ترین راه، یگانه ترین راه است.
 
حالا باید خورجینی از خیال آورد و منظور حیدر را به ترفند سحر و جادو از خورجین خیال استخراج کرد.
آنچه که حیدر بی رحمانه لت و پار می کند، حکمی ریاضی در کتب درسی است:
خط مستقیم، کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه است. 
 
حیدر این حکم تجربی، ریاضی و منطقی را بی رحمانه تحریف می کند و به صورت «کوتاه ترین راه در انقلاب، یگانه ترین راه است»،‌ در می آورد. 
 
حیدر تازه بهتر از بقیه است.
کسانی بر آثار محمد زهری و این و آن، «تحلیل» می نویسند که دست حیدر را از پشت بسته اند.
 
ما با فرمی از خردستیزی در حزب توده نسل جوان جدید روبرو شده ایم.
 
اگر ژان پل سارتر از گور بیرون آید و به اعجازی بینایی چشمانش را بازیابد، این بار یک راست به سراغ توده ای های نسل جوان جدید خواهد رفت تا در نیمه های شب پیپش را به فندکی روشن کنند و برایش مصاحبه های عنقیرابی پس بدهند.
 
۷
رفیق توده ای جواب داده بود:
  اما در انقلاب راه میان بری وجود ندارد. 
نزدیکترین راه یگانه ترین راه است و 
انتخاب این تنها راه
 باید با توجه به مقتضیات اجتماعی، رشد تناقضات و چگونگی صف آرائی طبقات جامعه
 صورت بگیرد.
 
واژه «انتخاب» واژه نامناسب و نادقیقی است:
وقتی می توان از این واژه استفاده کرد که کسی بر سر چند راه مبارزه (و نه انقلاب) ایستاده باشد.
بعد، یکی از آنها را انتخاب کند.
یگانه ترین راه مبارزه که نزدیک ترین راه پیروزی انقلاب است، به زعم حیدر، باید بر پایه شناخت عوامل زیر در پیش گرفته شود:
 
الف
  با توجه به مقتضیات اجتماعی
 
مقتضیات
 خواهش شده ها. 
خواسته شده ها. 
تقاضاشده ها. 
بایسته ها. 
واجبات
 
حالا چگونه می توان منظور حیدر و یا توده ای نسل جوان جدید را از این واژه متعددالمعانی کشف کرد؟
 
لامصب، ما گیج مادر زاد که هستیم.
تو دیگر گیج تر مان نکن.
 
یگانه ترین راه مبارزه را چگونه می توان از مقتضیات اجتماعی استخراج کرد؟
 
اگر قرار بر این باشد که هر ننه قمری راه مبارزه خاص خود را از مقتضیات اجتماعی استخراج کند، می توان به خاطر سبیل حیدر تخفیف داد.
ولی یگانه ترین راه مبارزه را که ضمنا نزدیک ترین راه مبارزه هم باید باشد، نمی توان از مقتضیات اجتماعی متعددالمعانی استخراج کرد.
 
ب
 با توجه به  رشد تناقضات 
 
تناقضات را معمولا در علم منطق به کار می برند.
در اقامه دلیل برای اثبات صحت چیزی به کار می برند.
اگر کسی ادعا کند که آب در صد درجه می جوشد.
بعد ادعا کند که آب را در ۷۰ درجه جوشانده است.
خلایقی که ذره ای مغز اندیشنده در کاسه سر دارند، به تناقض منطقی در سخن حریف اشاره می کنند.
 
منظور حیدر، تضادها ست.
یگانه ترین راه مبارزه که نزدیک ترین راه پیروزی انقلاب است، با توجه به رشد تضادها تعیین می شود.
 
حیدر حتما می داند که بشریت با انواع متفاوت و متعددی از تضاد ها سر و کار دارد.
کسب و کار مائوئیست های قهار بازی با تضادها ست.  
 
حیدر خواننده همانیدشی خود با بدتر از خود را دست به سر می کند و گیج و منگ و سرگردان می سازد.


پ
  با توجه به  چگونگی صف آرائی طبقات جامعه 
 
منظور حیدر از «طبقات جامعه»، طبقات اجتماعی است.
در قاموس حیدر، یگانه ترین راه مبارزه و نزدیک ترین راه پیروزی انقلاب با توجه به صف آرایی طبقات اجتماعی تعیین می شود.

۸
رفیق توده ای جواب داده بود:
  اما در انقلاب راه میان بری وجود ندارد. 
نزدیکترین راه یگانه ترین راه است و 
انتخاب این تنها راه
 باید با توجه به مقتضیات اجتماعی، رشد تناقضات و چگونگی صف آرائی طبقات جامعه
 صورت بگیرد.
 
اگر این جفنگ رفیق توده ای و یا خود حیدر حواسپرت با اندکی دقت خوانده شود، معلوم می شود که رفیق توده ای، بلحاظ نظری، فرق ماهوی با خسرو گلسرخی ندارد.
هر دو، راه واحدی را برای مبارزه مطلق می کنند و نزدیک ترین راه برای پیروزی «انقلاب» و یا «عنگلاب» جا می زنند: 
 
الف
 چریک فدایی فئودالی ترور پاسبان های شاعر را تنها ره رهایی می داند. 
 
ب
حیدر حواسپرت هم دگم یگانه ترین راه را نمایندگی می کند.
با این تفاوت که تعیین آن را به تعیین عوامل سه گانه یاد شده موکول می کند. 
 
۹
رفیق توده ای جواب داده بود:
  اما در انقلاب راه میان بری وجود ندارد. 
نزدیکترین راه یگانه ترین راه است و 
انتخاب این تنها راه
 باید با توجه به مقتضیات اجتماعی، رشد تناقضات و چگونگی صف آرائی طبقات جامعه
 صورت بگیرد.
ما را باش.
 
خام خیالانه خیال می کردیم که حزب توده بنا بر منطق مارکسیستی ـ لنینیستی به تعدد راه های مبارزه باور دارد.
مثلا بسان ولادیمیر لنین به سه فرم اصلی مبارزه طبقاتی (مبارزه اقتصادی، سیاسی، ایده ئولوژیکی) باور دارد و نه به یگانه ترین راه مبارزه که گویا معدن اعجاز است و نزدیک ترین راه پیروزی انقلاب اجتماعی است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر