۱۳۹۵ شهریور ۱۸, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (447)


فصل پانزدهم
روانکاوی
پروفسور دکتر کارل هاینتس بروان
برگردان شین میم شین

پیشکش به 


هوشنگ تیزابی
 (۱۳۲۲ ـ ۱۳۵۳ ) 
مؤلف «نقدی بر فرویدیسم»

بخش دوم
راجع به تاریخ تئوری روانکاوی
لودویگ بینزونگر
یونگ
ادامه

9
·        اگر در قاموس فروید، مواجهه فرد با فرهنگ و جامعه، بعد تعیین کننده ی روانکاوی را تشکیل می داد، در قاموس لودویگ بینزونگر و روانکاوی هستی (دازاین) ـ تحلیلی، فرار به عالم درون به مثابه حراست از دعاوی سوبژکت به اوج می رسد.   

10
·        در قاموس لودویگ بینزونگر و روانکاوی هستی (دازاین) ـ تحلیلی، خودمختاری (استقلال) سوبژکت منفرد به مشخصه ماهویِ بطور اونتولوژیکی تضمین شده بدل می شود و آزادی به درجه امکانی تقلیل می یابد که سوبژکت بر فراز جبر برونی به ترانسندنس (ماورای تجربیت) می پردازد.

الف
·        این حکم در مورد کلیه نظرات روانکاوی اگزیستانسیالیستی نیز صادق است.

ب

·        این حکم در مورد نظرات ژان پل سارتر جوان نیز صادق است که در فرانسه تا پایان سال های 50 بطور خارق العاده ای مؤثر بوده است.
·        (ژان پل سارتر، «وجود و عدم»، 1962، ص 720)    

11

کارل یاسپرس (1883 ـ 1969)
روانکاو و فیلسوف آلمانی
نماینده فلسفه حیات که
 با اگزیستانسیالیسم سارتر تفاوت های جدی داشت.
موضوعات آثار فلسفی او:
 فلسفه مذهب
فلسفه روشنفکرانه

·        البته کوشش هائی نیز به عمل آمده که به مسائل پسیکولوژیکی و آنتروپولوژیکی اگزیستانسیالیسم در خارج از روانکاوی، موضوعیت بخشیده شده است.
·        مثلا کوشش یاسپرس که بر ضد روانکاوی لشکرکشی کرده است.  
·        (کارل یاسپرس،«مکتب کوچک تفکر فلسفی»، 1965، فصل 8)  

12

کارل گوستاو یونگ (1875 ـ 1961) 
روانپزشک سوئیسی
روان ‌شناسی تحلیل
یونگ را در کنار زیگموند فروید از پایه‌گذاران  روانکاوی می دانند.

·        کارل گوستاو یونگ که عمدتا در سوئیس زندگی می کرد، تاثیرات چشمگیری در آلمان و اطریش گذاشته است.
·        در آثاری که کارل گوستاو یونگ در سال های 30 قرن بیستم به رشته تحریر در اورده، تمایل به جهان درون چشمگیر است.

الف
·        کارل گوستاو یونگ، البته کمتر به مسائل هرمه نویتیکی و مضامین روانکاوی می پردازد.

ب
·        کارل گوستاو یونگ، انفصال تاریخ فردی از تاریخ اجتماعی را از طریق زیر «رادیکالیزه» می کند:
·        از طریق ارتقا دادن نیروهای محرکه نا خود آگاه (نا شناخته، ئون به ووست) وجود انسانی به مقام مسئله اصلی.

پ
·        به نظر کارل گوستاو یونگ، لیبیدو، انرژی روحی بطور کلی است و در اساطیر جهان باستان کلاسیک (انتیک) و در آثار مؤلفین انتیک می توان شاهد خودنمائی سمبولیک لیبیدو بود.  

ت
·        در کانون تئوری کارل گوستاو یونگ، تصور از ناخود آگاهی کلکتیو (دسته جمعی) و تصاویر آغازین (تیپ های عرشه) ناشی از آن که عهده دار هدایت خود تنظیمگری روان اند، قرار دارد.

·        (منظور از تصاویر آغازین (تیپ های عرشه) تصاویر اولیه اند که هر کس در ناخود آگاهی کلکتیوش حاضر و آماده دارد.
·        این تصاویر آغازین، به نظر کارل گوستاو یونگ، دانش تجربی بنیادی ماقبل انسانی را تشکیل می دهند و نشاندهنده بنیادهای ژنه تیکی ساختار شخصیتی افراد انسانی اند.
·        مترجم)  

ث
·        به نظر کارل گوستاو یونگ، ناخود آگاهی کلکتیو، عنصر موروثی روحی عظیم در تکامل انسانی است که در هر فرد از نو تولد می یابد.
·        در مقابل ناخود آگاهی کلکتیو، تصاویر آغازین، به مثابه «فاکتور ها و موتیو هایی قرار دارند که عناصر روانی را به صورت تصاویر معینی تنظیم می کنند، تصاویری که عنوان تصاویر آغازین به خود می گیرند.
·        آن سان که آنها را قبل از مؤثر افتادن شان می توان شناخت.

·        تصاویر آغازین به طرز نا شناخته از قبل (فور به ووست) وجود دارند و احتمالا عوامل مسلط روان بطور کلی را تشکیل می دهند.

·        تصاویر آغازین، به مثابه شرط های ماورای تجربی (اپریوری)، حالت روانی خاصی را، یعنی «الگو های رفتاری» را نمودار می سازند که برای زیست شناسان پدیده های آشنا هستند.
·        این «الگو های رفتاری» در تعیین نوع خاص هر کدام از موجودات زنده، نقش تعیین کننده بازی می کنند.»
·        (کارل گوستاو یونگ، «سمبولیک روح»، 1948، ص 374)    

13
·        در این درک کارل گوستاو یونگ از روانکاوی، نه تنها پیوند اجتماعی انسان ها عمدتا مورد انکار قرار می گیرد، بلکه علاوه بر آن، خود تئوری روانکاوی از کنترل (امر  و نهی)  معیارهای علمی خارج می شود.

14
·        کارل گوستاو یونگ راجع به تصاویر آغازین (تیپ های عرشه) چنین می نویسد:
·        «اگر تمامی جهان تصورات مذهبی ما از تصاویر آنتروپولوژیکی تشکیل یافته  که انتقاد عقلی (راسیونال) هرگز بر آنها مؤثر نمی افتد، پس نباید فراموش کرد که این تصاویر مبتنی بر تصاویر آغازین رعشه انگیز و فریبای الهی اند.
·        این بدان معنی است که این تصاویر بر بنیان عاطفی استوار شده اند که در مقابل ضربات عقل انتقادی رویین تن اند.
·        ما اینجا با حقایق امور روحی سر و کار داریم که می توان نادیده گرفت، ولی نمی توان با استدلال منطقی رد کرد.»
·        (کارل گوستاو یونگ، «پاسخ به هیوب»، 1952، ص 8)   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر