۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی شهریار (11)


سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
تحلیلی از شین میم شین

خواب آیت الله العظمی مرعشی نجفی 
و
شعر  «علی ای همای رحمت»  شهریار تبریزی
«شهریار شعرت را بخوان !»
منبع:
جزوه «فرازهایی از وصیت نامه الهی- اخلاقی آیت الله العظمی مرعشی نجفی»
(صفحهً 50 تا 53) 
منبع
سایت صاحبدلان


از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل شده است:

شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم.

آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام
و
مولا امیرالمؤمنین 
با جمعی حضور دارند.

حضرت فرمودند:
«شاعران اهل بیت را بیاورید.»

 دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند .

فرمودند:
«شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید.»

 آنگاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.

مولا فرمودند:
«شهریار ما کجا ست؟»

شهریار آمد، حضرت خطاب به شهریار فرمودند:
«شهریار شعرت را بخوان!»
و
 شهریار این شعر را خواند:
«علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدارا»      

ایشان فرمودند:

وقتی شعر شهریار تمام شد،
از خواب بیدار شدم. 

چون من شهریار را ندیده بودم،
فردای آن روز پرسیدم
که
شهریار  کیست؟

گفتند:
«شاعری است که در تبریز زندگی می کند.»

گفتم:
«از جانب من اورا دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.»

چند روز بعد 
ساعت شش صبح
شهریار به خانه آیت الله می رسد.

خادم از او نامش را می پرسد.  

می گوید:
«من  سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمد ه ام.»

 پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند.

 آیت الله پس از دیدن شهریار  می گویند:
«این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر ( ع ) دیده ام.»

آیت الله می پرسند:
 «این شعر «علی ای همای رحمت»
 را
کِی ساخته ای؟»

شهریار با حالت تعجب سؤال می کنند:
« شما از کجا خبر دارید، که من این شعر را ساخته ام؟
 
چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام.
ولی من فلان شب
این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم،
تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام.»

آنگاه آیت الله سری تکان می دهد ومی گو ید:
«می دانم.
ولی تو ای شهریار،
شعرت را بخوان.»
 «علی ای همای رحمت»
و
 او متحیر و حیران می خواند:
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا»

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر