۱۳۹۴ مرداد ۵, دوشنبه

سیری در جهان بینی نظامی گنجوی (13)


مسعود بهبودی

پیشکش به شاعر توده و حزب توده
سیاوش کسرائی
ستاینده پیگیر فرهادها

منه دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا داری نخواهد کرد با کس
                                              
·        سؤال این است که قتل خسرو و خودکشی شیرین چه ربطی به جهان دارد؟

1
منه دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا داری نخواهد کرد با کس

·        منظور نظامی به احتمال قوی اعلام حتمیت و ناگزیری مرگ انسان ها ست.
·        او در حقیقت ـ همانطور که در بخش های قبلی ذکرش رفته ـ تریاد (تثلیث) پیدایش ـ رشد ـ زوال را یاد آور می شود.

·        این تریاد دیالک تیکی بر تریاد تز ـ آنتی تز ـ سنتز مبتنی است:
·        تز (کهنه) توسط آنتی تز (نو) که بسان نطفه در بیضه در بطن آن رشد می کند،  نفی دیالک تیکی می شود، یعنی جنبه های مثبت آن حفظ می شود و توسعه داده می شود و جنبه های منفی آن (مثلا پوسته بیضه) دور انداخته می شود و سنتزی (جوجه ای) تشکیل می شود که نه شباهتی به تز دارد و نه شباهتی به آنتی تز.

2
منه دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا داری نخواهد کرد با کس

·        آنچه زوال می یابد، در هر صورت چیزی از چیزهای بیشمار است و نه جامعه و جهان.
·        آنچه زوال می یابد، یکی از فرم های وجودی ماده است و نه خود جامعه و جهان مادی.
·        اندام خسرو و شیرین به اجزای شیمیائی معدنی و آلی متشکله خویش تجزیه می شوند تا در فرم های مادی دیگر بازتشکیل شوند.
·        عدم و نیستی به معنی واقعی کلمه وجود ندارد.
·        این هم ربطی به بی وفائی، ناکسی و سردی جامعه و جهان ندارد.
·        این خرافه یکی از خرافات ایراسیونالیستی دیگر است که نظامی نا آگاهانه تکرار می کند، بدون آنکه به محتوای ایراسیونالیستی (ضد عقلی)  آن بیندیشد.

3
چه بخشد مرد را این سفله ایام
که یک یک باز نستاند سرانجام؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        این ایام فرومایه هر چه می بخشد، یک به یک باز پس می گیرد.

·        نظامی دهه ها قبل از سعدی و حافظ، ایام را تحقیر می کند و سفله جا می زند.
·        اگر به اشعار و آثار سعید و حافظ نظری بیندازیم به شباهت نظری نظامی و سعدی و  پی می بریم:   

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزارداماد است

از ره مرو به عشوه ی دنیا که این عجوز
مکاره می‌ نشیند و محتاله می‌رود

·        همه صفاتی هم که خواجه به دنیا نسبت می دهد، دال بر سفلگی و پستی آن است.
·        این همان صفتی است که فریدریش نیچه ـ فیلسوف فاشیسم ـ به پرولتاریا و توده های مولد و زحمتکش نسبت خواهد داد.

4
·        همانطور که با شناخت میمون بهتر می توان به شناخت نباتات و حشرات و جانوران کمتر توسعه یافته پی برد، به همان سان نیز با آشنائی با فلسفه نیچه و امثال بیشمار او، بهتر می توان به محتوای طبقاتی این نظر و موضع ایده ئولوژیکی نظامی و سعدی و حافظ و غیره پی برد:

الف
·        به همین دلیل با توجه به واژه های عجوزه و سفله و سرد و فرومایه و پست و ناکس و بی وفا و غیره می توان گفت که نمایندگان ایده ئولوژیکی طبقات اجتماعی واپسین، یا جامعه و جهان را پرولتریزه و تحقیر می کنند و یا توده های مولد و زحمتکش را یونیورسالیزه می کنند، دنیا واره می کنند.

ب
·        به زبان هگل، یا روح (توده های مولد و زحمتکش) را ماتریالیزه می کنند و یا ماده را اسپیریتوئالیزه می کنند.

ت
·        در واژه ی سفله و یا پست نیز دیالک تیک توده و طبقه حاکمه است که به شکل دیالک تیک پست و بلند، دره و تپه بسط و تعمیم می یابد.

سعدی
که در بحر لؤلؤ صدف نیز هست
درخت بلند است در باغ و پست

·        معنی تحت اللفظی:
·        در دریا، هم لؤلؤ هست و هم صدف.
·        در باغ، هم درخت بلند هست و هم درخت پست.  

پ
·        می توان گفت که نمایندگان ایده ئولوژیکی طبقات اجتماعی واپسین از نظامی تا سعدی و از حافظ تا نیچه، دیالک تیک بلند و پست و یا لؤلؤ و صدف طبیعی را به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده بسط و تعمیم می دهند و سوسیالیزه می کنند و یا با پست و فرومایه تلقی کردن توده های مولد و زحمتکش، دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را ناتورالیزه می کنند.

·        یعنی میان چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای طبیعی و اجتماعی علامت تساوی می گذارند.
·        سوسیال ـ داروینیسم نیز یکی از فرم های همین سوسیالیزاسیون و یا ناتورالیزاسیون است.

·        مراجعه کنید به  سوسیال ـ داروینیسم، دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


5
چه بخشد مرد را این سفله ایام
که یک یک باز نستاند سرانجام؟

·        نکته بینشی قابل توجه در این بیت شعر نظامی، منشاء نعمات مادی و معنوی از نظر او ست:
·        بنظر نظامی نعمات مادی را ایام سفله به آدمیان بذل و بخشش می کند.
·        این بدان معنی است که نظامی از روند تولید نعمات مادی و معنوی بی خبر است.
·        اگرچه خود مولد معنوی زحمتکشی است.

·        نظامی خیال می کند که ثروت مادی را ایام سفله به کسی می بخشد و بعد یک به یک بازپس می ستاند.

·        سعدی و حافظ هم ماهیتا همین نظر را نمایندگی می کنند:
·        در فلسفه آندو، بخشنده گنج به سلاطین و خوانین خدا ست که اینها هم وظیفه گستردن خوان یغما دارند و بذل و بخشش به خلایق را.

·        این نظر نظامی و سعدی و حافظ از سرتاپا فئودالی است.
·        چون اشرافیت  فئودال و روحانی نیز از روند تولید مادی بکلی بی خبرند.

·        مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار سعدی و حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر