۱۳۹۴ مرداد ۱, پنجشنبه

سیری در جهان بینی نظامی گنجوی (9)


مسعود بهبودی

 پیشکش به شاعر توده و حزب توده
سیاوش کسرائی
ستاینده پیگیر فرهادها

اگر صد کوه باید کند، پولاد
زبون باشد به دست آدمیزاد

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر قرار باشد که صد کوه پولادین حفر شوند، آدمیزاد از عهده اش دشوار برخواهد آمد.

1
·        وقتی از عظمت فکری و فلسفی نظامی سخن می رود، به دلیل موضعگیری های فکری از این قبیل است.
·        در همین بیت بظاهر ساده، 8 قرن قبل از این، هومانیسم نمایندگی می شود.
·        شاید در مجموعه اشعار شهریار و 7 میلیون شاعر ذلیل دیگر نتوان به چنین موضعگیری هومانیستی برخورد.

·        در همین بیت ساده، انسان در کانون هستی قرار می گیرد و از غلبه دیر یا زود انسان بر طبیعت دفاع به عمل می آید.

·        نظامی کجا، حافظ و شهریار و شریعتی و این و آن، کجا؟  
                                       
2
چه چاره کان بنی ‌آدم نداند
به جز مردن کز آن، بیچاره ماند

·        معنی تحت اللفظی:
·        تنها چیزی که انسان چاره ای نسبت بدان ندارد، مرگ است.

·        نظامی در این بیت، تریاد یونیورسال زاد ـ رشد ـ میر (پیدایش ـ رشد ـ زوال) را تبیین می دارد و آن را به مثابه قانون لایزال عینی هستی برسمیت می شناسد.
·        از زوال نهائی و قانونمند گریز و گزیری نیست.

3
خبر بردند شیرین را که فرهاد
به ماهی حوضه بست و جوی بگشاد

·        معنی تحت اللفظی:
·        به شیرین خبر دادند که فرهاد در عرض یک ماه کانال حفر کرد و حوضچه ای ساخت.

·        نظامی بر ادعای نظری خویش، در زمینه توانائی انسانی، دلیل تجربی می آورد:
·        او از عالم عام به خطه خاص می رود، از جهان مجرد به جهان مشخص تا نظر خود را به زیور استدلال بیاراید:
·        نظامی به عبارت روشن تر از مفهوم عام و انتزاعی (مجرد)  «زبونی کوه پولاد در مقابل آدمیزاد»، به «غلبه فرهاد فرزانه بر کوه سنگی و حفر کانال و تشکیل حوض» (منفرد و خاص و مشخص) گریز می زند، تا ادعای خود را اثبات تجربی کند و به درجه حکم ارتقا دهد.
·        ادعا به حکم هنوز اثبات نشده اطلاق می شود.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک تجربی ـ نظری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
چنان کز گوسفندان شام و شبگیر
به حوض آید به پای خویشتن شیر

·        معنی تحت اللفظی:
·        آن سان که صبح و عصر شیر از جایگاه گوسفندان در آن سوی کوه بی نیاز از واسطه بطور اوتوماتیک بر حوض جاری می شود.

·        تصورش حتی آسان نیست:
·        نظامی در همین بیت، دیالک تیک بی واسطگی ـ با واسطگی را صدها سال قبل از هگل به شکل دیالک تیک به پای خود ـ به پای انسان و چهارپا (اسب و قاطر و خر) بسط و تعمیم می دهد.

5
·        مفهوم وساطت یکی از  مفاهیم فلسفی مهم است.

·        دیالک تیک خویشاوند با دیالک تیک بی واسطه ـ با واسطه، دیالک تیک مستقیم ـ غیرمستقیم است.

·         شیر مستقیما و بی نیاز از واسطه انسانی و یا حیوانی از جائی به جای دیگر انتقال می یابد.
·        اعجاز اندیشه و عمل انسانی همین است.
·        اوتوماتیزاسیون و یا اوتوماسیون روند تولید همین است که امروزه راسیونالیزاسیون هم می نامند.

6
·        سیاوش کسرائی درست در سنت نظامی است که انسان را خدای خاک می نامد که به تسخیر فضا نایل می آید و ستارگان در برابرش به سجده می افتند:

انسان، مسیح تازه
انسان، امید پاک  در بارگاه مهر
اینک، خدای خاک
در سجده می شوند به هر سو ستارگان

·        در همین بیند شعر سیاوش، رد پای نظامی به چشم می خورد:

اگر صد کوه باید کند، پولاد
زبون باشد به دست آدمیزاد

7

بهشتی پیکر آمد سوی آن دشت
به گرد جوی شیر و حوض برگشت

چنان پنداشت کان حوض گزیده
نکرده است آدمی هست، آفریده

·        معنی تحت اللفظی:
·        شیرین بهشتی پیکر به دشت آمد و دور جوی شیر و حوض شیر گشتی زد.
·        شیرین نمی توانست حتی تصور کند که حوض زیبائی از این دست توسط آدمیزاد آفریده شده باشد.

·        در این بیت شعر نظامی،  رد پای حکیم طوس به چشم می خورد:

  که یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
 بدان، تا توانایی آرد پدید

·        آفرینش به معنی تولید چیزی از ناچیزی.
·        تولید حوضچه از سنگ و صخره.

9
بلی، باشد ز کار آدمی دور
بهشت و جوی شیر و حوضه و حور

·        معنی تحت اللفظی:
·        آری، وجود همزمان بهشت و جوی شیر و حوض و حور از تصور آدمی به دور است.

·        نظامی در این بیت شعر، شیرین را به مثابه حور بهشتی تصور و تصویر می کند که در دشت زیبائی دور جوی شیر و حوض شیر می خرامد.
·        می توان گفت که نظامی، دیالک تیک ایدئال و رئال را، دیالک تیک آرزو و واقعیت را به شکل دیالک تیک بهشت برین و بهشت زمین بسط و تعمیم می دهد و از رئال گشتن ایدئال، از واقعیت یابی آرزو و خیال سخن می گوید.

7
بسی بر دست فرهاد آفرین کرد
که رحمت بر چنان کس، کاین چنین کرد

·        معنی تحت اللفظی:
·        شیرین دست فرهاد را ستود و بر او رحمت طلبید.

·        نظامی ـ بی آنکه بداند ـ در چند بیت اخیر جهان وارونه را از دو نظر، وارونه می سازد:

الف
چنان پنداشت کان حوض گزیده
نکرده است آدمی هست، آفریده

·        او از سوئی ـ بی آنکه متوجه باشد ـ دیالک تیک خدا و بشریت  را به شکل دیالک تیک فرهاد و خدا و یا به عبارت عام تر، به شکل دیالک تیک توده واقعی و خدای واهی وارونه می سازد.

·        این همان کاری است که سیاوش کرده است:
·        انسان مولد و زحمتکش را به مقام خدای خاک ارتقا داده است.

ب
بسی بر دست فرهاد آفرین کرد
که رحمت بر چنان کس، کاین چنین کرد

·        نظامی از سوی دیگر دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را به شکل دیالک تیک فرهاد و شیرین وارونه می سازد:
·        شیرین به عنوان عالی ترین نماینده طبقه حاکمه به ستایش از فرهاد به عنوان عالی ترین نماینده توده مولد و زحمتکش می پردازد.

·        فردا که فراز آید، جامعه و جهان وارونه، وارونه می گردد:
·        توده متشکل از فرهادها اداره جامعه و جهان را به دست می گیرند و جامعه و جهان بی سامان سامان می یابد.
·        آنگاه  صلح ابدی برقرار می شود.

·        زمین به بهشت برین بدل می شود:
·        ناتورالیسم و هومانیسم دست در دست با هم راه می روند.

·        هارمونی بر باد رفته و از یاد رفته ی طبیعت اول با طبیعت دوم (انسان و جامعه) در کمونیسم دوباره برقرار می شود.
·        بهشت آغازین (کمونیسم آغازین)  در پله توسعه نوینی در فرم کمونیسم متعالی از نو برقرار می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر