۱۳۹۴ تیر ۲۷, شنبه

سیری در جهان بینی شهریار (18)


سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
تحلیلی از شین میم شین

فریدون مشیری
ای وای شهریار

·        «ای وای شهریار» عنوان این شعر فوق العاده زیبای فریدون مشیری است.
·        این شعر مشیری لبریز از عشق و علاقه و احساس و عاطفه او نسبت به شهریار است.
·        شاید نتوان در تمام اشعار فارسی در طول تاریخ، شعری به این زیبائی پیدا کرد.
·        چنین شعری را نمی توان سفارش داد و یا به دلایل حساب شده ای سرود.
·        مشیری شاعر به تمام معنی است.
·        مشیری شاعری با ایده ئولوژی طبقاتی غیر پرولتری است.
·        شاعری شرمگین است.

·        در گفتگوئی در سی عن عن که منتشر شده، ضمن لجن پراکنی شرم آمیز بر حزب توده، خود را طرفدار دار و دسته مصدق محسوب می دارد.

·        دیوار توده کوتاه است و هر رهگذری به هر دلیلی می تواند آستین بالا زند و از آن بالا رود.
·        هنر اما دفاع از توده و حزب توده است.

1
در نیمه های قرن بشر سوزان
در انفجار دائم باروت
در بوته زار انسان
در ازدحام وحشت و سرسام
سرگشته و هراسان می خواند
می خواند با صدای حزینش
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند

·        معنی تحت اللفظی:
·        شهریار در اواسط قرن بیستم که بشر سوزانده می شد و باروت در بوته زار انسان مرتب منفجر می گشت و در ازدحام وحشت و پریشانی حواس، سرگشته و هراسان با صدای حزینش می خواند.
·        هدف شهریار از خوانش اولا نشاندن صدای خدا در جان مردمان بوده و ثانیا کشاندن نامردم سیه دل بدکار به راه مردمی بوده است.

1
در نیمه های قرن بشر سوزان
در انفجار دائم باروت
در بوته زار انسان
در ازدحام وحشت و سرسام


·        فریدون مشیری در این بند شعر، تریاد ماده ـ زمان ـ مکان را به شکل تریاد شهریار ـ نیمه های قرن بیستم ــ بوته زار انسان بسط و تعمیم می دهد.
·        نیمه های قرن مفهوم مبهمی است.
·        قرن هم مثل هر چیز دیگر فقط می تواند یک نیمه داشته و نه چندین نیمه.
·        شاید منظور او دهه های قبل و بعد از 1950 باشد.
·        چون در دهه های قبل فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم جهان را به گورستان هولناکی تبدیل کرده بود و در دهه های بعد، امپریالیسم امریکا در ویتنام و کامبوج و لائوس و خاورمیانه به جنایات وحشت انگیز دست زده بود.

·        واکنش شهریار از دید مشیری نسبت به این جنایات از قرار زیر است:

2
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند


·        نشاندن صدای خدا در جان مردمان.
·        حالا باید خر آورد و خورجینی مملو از تخیل آورد تا منظور مشیری را از این مفهوم بی در و پیکر کشف کرد.

·        منظور از «صدای خدا» چیست؟  

3
·        شاید منظور مشیری از صدای خدا، آیات الهی در قرآن کریم باشد.
·        مسئله اما این است که خدای اسلام نه خدای صلح و هومانیسم و هارمونی، بلکه خدای جنگ و جهاد و غزوه و غصب و غارت دار و ندار بی جان و جاندار دگر اندیشان است.
·        نشاندن صدای چنین خدائی در جان مردمان که آتش بسی در نیمه های قرن بشر سوزان پدید نمی آورد.
·        یکی از مهمترین متحداین هیتلر، کلیسای کاتولیک بوده است.
·        کجای کاری جناب مشیری؟

4
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند


·        منظور مشیری از واژه معصوم «مردمان» چیست؟

·        دهقانان و پیشه وران و کارگران و روشنفکران تهیدست و یا اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی که اعضای طبقه حاکمه اند و متحد رژیم فاشیستی آلمان و امپریالیسم امریکا و انگلیس و آلمان و غیره بوده اند؟

·         وقتی شاعری با تفکر مفهومی بیگانه باشد، به همین روز مشیری می افتد که علیرغم روده درازی و تهییج عاطفی و احساسی خواننده شعر، بر برکه آرام شعور او تلنگری حتی نمی زند.  

5
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند

·        مشیری اکنون، مردمان را  با نامردم جایگزین می سازد و به صفت سیه دل و بدکار متصف می کند.
·        باز هم بهتر از هیچ است.
·        ولی واژه های مشیری انتزاعی اند و معلوم نیست که منظورش کیست.
·        خواننده بدبخت باید به زور تخیل محتوای مفهوم «نامردم سیه دل بدکار» را کشف کند و مشخص سازد.

6
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند

·        منظور مشیری از راه مردمی نیز معلوم نیست.
·        با واژه های انتزاعی و مبهم که نمی توان منظور خود را به خواننده فهماند.
·        هر کس بسته به پایگاه طبقاتی خود، تعریف خاص خود را از واژه های انتزاعی به دست می دهد.
·        حالا راه مردمی شهریار و مشیری چه بوده اند؟

7
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند

·        رویه و راه شهریار در این بند شعر، ظاهرا ارشاد اشرار از طریق نشاندن صدای خدا در جان شان بوده است.

·        درک ایدئالیستی از تاریخ همین است:
·        مشیری فکر می کند که اگر آیات الهی را در گوش هیتلر و چرچیل و جانسون بخواند، همه از دم صلح جو می شوند و جنگ و خونریزی پایان می پذیرد.
·        طنز قضیه در این جفنگ مشیری این است که آیات کذائی الهی همه به خون و خشونت آلوده اند و با خواندن آنها به گوش اجامر غریزه جنگ و جهاد شان بیشتر تحریک می شود.

8
·        طرز «تفکر» مشیری، متافیزیکی است.
·        مشیری نمی تواند چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای طبیعی و اجتماعی را در داربست دیالک تیکی شان ببیند.
·        مشیری هیتلر را می بیند، ولی طبقه حاکمه را که هیتلرها نماینده آن است، نمی بیند.
·        جانسون و چرچیل و تاچر را می بیند، ولی انحصارات امپریالیستی را که اینها نماینده ایده ئولوژیکی آنها هستند، نمی بیند.
·        فرد را می بیند، جامعه را نمی بیند.
·        عضو را می بیند، طبقه را نمی بیند.
·        جزء را می بیند، کل را نمی بیند.

·        طرز تفکر متافیزیکی همین است.
·        فرمی از یکسونگری است.

ادامه دارد.

۱ نظر: