۱۳۹۴ مرداد ۷, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (294)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش هفتم
ماتریالیسم، مارکسیسم و رویزیون در دیالک تیک ماتریالیستی

پیشکش
 به 
 حیدر مهرگان

33
·        بدین طریق، انتقاد از تئوری بورژوائی به بخشی از انتقاد از ادعای مبتنی بر جهل بشری و به گشتاوری از مبارزه سیاسی برای غلبه (پایان دادن) بر جامعه بورژوائی بدل می شود.   

34
·        نظری بر نقشه کلی مبتنی بر آثار انگلس در زمینه «دیالک تیک طبیعت» و علوم طبیعی که با انتقاد انگلس از دورینگ، دچار وقفه می گردد، از حقایق زیر پرده بر می دارد:  

الف
·        از بغرنجی اثبات ماتریالیسم در سطح دیالک تیک
                               
ب
·        از سمت و سوی تئوری موسوم به «پیوند کلی» که دیگر نمی توان آن را فقط به کمک علوم طبیعی اثبات کرد.  

35

·        نقشه کلی مبتنی بر آثار انگلس در زمینه «دیالک تیک طبیعت» و علوم طبیعی حاوی اقدامات زیر بوده است:   

الف
·        آن به جمعبندی «پیوند علوم» می پردازد.   

ب
·        سنن و موضوعاتی را نام می برد که در زمینه های زیر در مد نظر بوده اند:  

1
·        در انتقاد از علوم طبیعی در مد نظر بوده اند.  

2
·        در توسعه همه جانبه علوم در رابطه با سن سیمون و شاگردش کومته و هگل در رابطه بوده اند.

ت
·        داروینیسم را نام می برد.  

پ
·        سیستم معرفتی ـ نظری و ایده ئولوژی های کانت، هیوم، دو بوا ریموند و هلم هولتس را نام می برد.  

ث
·        سیاست داروینیستی و تئوری اجتماعی داروینیستی را نام می برد.  

ج
·        «دیالک تیک طبیعت» را آگاهانه با بعد «متمایز گشتن انسان ببرکت کار از جانوران» که ببرکت اقتصاد سیاسی مارکس فراهم آمده، پیوند می دهد.   
·        (انگلس، «دیالک تیک طبیعت»، کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 307)

36
·        ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی سال های 70 ـ 90 قرن 19، هم پاسخی به گرایشات پوزیتیویستی در جنبش کارگری آلمان و جنبش بین المللی کارگری است و هم اخطاری نسبت به ولگاریزاسیونی (به ابتذال کشیدنی) است که تحت نام «مارکسیسم» صورت می گیرد:
·        انگلس می نویسد:
·        واژه «ماتریالیستی» چه بسا جفنگ ساده ای شده که بسان برچسبی بر پیشانی هر چیز و همه چیز چسبانده می شود، بی آنکه آنها مورد بررسی قرار گیرند:

الف
·        درک ما از تاریخ اما نتیجه بررسی تاریخ است.  

ب
·        درک ما از تاریخ که اهرم تشکیل چیزی در سنت هگلیستی نیست. 

ت
·        تمامی تاریخ باید از نو مورد بررسی قرار گیرد.»
·        (انگلس نامه به کنراد اشمیت. کلیات مارکس و انگلس، جلد 37، ص 436، جلد 38، ص 308) 

37
·        انگلس در سال 1892 تصریح می کند که مفهوم «ماتریالیسم تاریخی» را برای مشخص کردن درکی از جریان تاریخ جهان بکار می برد که علت نهائی و نیروی محرکه و تعیین کننده ی نتایج اجتماعی مهم را در عوامل زیر می بیند:

الف
·        در توسعه و تکامل اقتصادی جامعه می بیند.  
                                               
ب
·        در تغییرات طرز تولید و طرز مبادله می بیند.  

ت
·        در شقه شقه گشتن جامعه به طبقات اجتماعی مختلف ناشی از آن می بیند.  

پ
·        در مبارزات این طبقات اجتماعی بر ضد یکدیگر می بیند.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 22، ص 298)

38
·        تاریخ ماتریالیسم در ثلث آخر قرن 19 و پس از گذار به قرن 20، قبل از همه به شرح زیر است:

الف
·         تاریخ مبارزه طبقاتی ـ ایده ئولوژیکی میان طبقات اجتماعی آشتی ناپذیر جامعه بورژوائی است.  

ب
·        تاریخ چالش و کشمکش در درون جنبش سوسیالیستی ئی است که وجود و توسعه اش مستقل از شعور اجتماعی بورژوائی و منافع بورژوازی در چارچوب کاپیتالیستی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر