۱۳۹۴ تیر ۳۱, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (288)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین
بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه

 امیل هاینریش دوبوا ریموند (1818 ـ 1896)   
فیزیولوگ، طب نظری، مؤسس الکتروفیزیولوژی آزمایشی،
سخنران راجع به فلسفه و فرهنگ و غیره   

137
·        امکانات توصیفی فیزیولوژی حواس فاقد ارزش توضیحی بوده اند.
·        علوم طبیعی در رابطه با پدیده هایی در جهان مادی که قادر به توضیح شان نبوده، به جهل خود اعتراف کرده است.  

138
·        علوم طبیعی در رابطه با شعور (روح) بر آن بوده که باید از شناخت آن صرفنظر کرد:
·        «راجع به شعور، نه دانشی وجود دارد و نه وجود خواهد داشت.»   

139
·        علوم طبیعی در این رابطه تصمیم می گیرد که فقط شعار می دهد:
·        «ما نمی دانیم»، یعنی نادان خواهیم ماند.
·        (امیل دو بوا ریموند، «راجع به تاریخ علوم»، ناشر، ولگست، 1974، ص 55، 65، 76
·        «گ. مان، «علوم طبیعی و شناخت در قرن 19»، 1981، ص 27، هنزل، «امیل دوبوا ریموند و موضع او نسبت به ویتایلسم و فلسفه ماتریالیستی»)   

140
·        علوم طبیعی با سلب مسئولیت معرفتی از خود نسبت به کل جهان غیر مادی، علیرغم دعوی ماتریالیسم و یا رئالیسم در روش شناخت علمی ـ طبیعی (مبتنی بر علوم طبیعی)، در و دروازه را به روی دو جریان زیر چهار طاق باز می کند:

الف
·        هم به روی جهان بینی ها و فلسفه های علمی ایدئالیستی ـ ایراسیونالیستی که فقط بطور صوری (فرمال) از کرد و کار های علوم طبیعی مجرا هستند  

ب
·        و هم به روی فلسفه بطور کلی  

141
·        علوم طبیعی بدین طریق، عرصه مربوط به «ایده ها» را بدون کمترین مقاومتی ترک می گوید.   

142
·        شعار «ما نمی دانیم» امیل دو بوا ریموند، حاوی عنصر علمی ـ سوسیولوژیکی قابل وصف دیگری است:
·        علوم طبیعی با تحدید عرصه اعتبار خود، سودای کسب استقلال مؤسساتی از فلسفه داشته است.

143
·        علوم طبیعی در نیمه اول قرن 19، هنوز متعلق به دانشکده فلسفه بوده است.
·        تأسیس اولین دانشکده علوم طبیعی در آلمان در شهر توبینگن (اواخر 1863) ثمره مبارزه علمای علوم طبیعی در راه برسمیت شناساندن علوم طبیعی به مثابه همبود علمی مستقل بوده است.

144
·        سخنرانی هوگو فون مول ـ گیاهشناس ـ به مناسبت افتتاح دانشکده علوم طبیعی از این حقیقت امر پرده برمی دارد که انتقاد علمای علوم طبیعی از فلسفه و انکار استانداردیت علمی فلسفه  با کسب استقلال علوم طبیعی در رابطه بوده است:
·        از آنجا که فلسفه و علوم طبیعی «نگرش های متفاوتی» دارند، هر دو باید «خواهان طی بی مزاحمت راه خود باشند.»
·        (انگلهارد، دکر ـ هاوف، «منابعی راجع به تاریخ تأسیس دانشکده علوم طبیعی»، ص 204)      

145
·        این جدائی علوم طبیعی از فلسفه بلحاظ تئوریکی، ایده ئولوژیکی و مؤسساتی واکنش های متعددی نسبت به ابتکار امیل دو بوا ریموند به دنبال داشته است.
·        (انگلهارد، «دو بوا ریموند در قضاوت فلسفه معاصر» در اثر ریموند تحت عنوان «علوم طبیعی و شناخت در قرن 19»، ص 187 ـ 205)

146
·        جنبش کارگری ـ سوسیالیستی در ورای علاقه سیستماتیکی اش به شناخت و متد علمی ـ طبیعی نفوذ غیر قابل انکار بحث بورژوائی بر سر ماتریالیسم را در صفوف خود از موضع انتقادی  پیگیری می کرد و تحت بررسی تئوریکی قرار می داد و نسبت بدان موضع می گرفت.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر