۱۳۹۴ تیر ۳۰, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی نظامی گنجوی (7)


مسعود بهبودی

پیشکش به شاعر توده و حزب توده
سیاوش کسرائی
ستاینده پیگیر فرهادها

در آن خدمت به غایت چابکی داشت
که کار نازنینان نازکی داشت

·        معنی تحت اللفظی:
·        فرهاد در انجام کار محوله از سوی شیرین، عجله داشت.
·        چون انجام کار محوله از سوی نازنینان، ظرافت می طلبد.

·        نظامی در این بیت، عنصری پسیکولوژیکی وارد کرد و کار فرهاد می سازد.
·        عشق به حریفی می تواند سرچشمه اعجاز نظری و عملی باشد.

·        به تجربه شخصی حتی می توان به این حقیقت امر، پی برد.

·        دلیلش اما چیست؟

·        چرا وقتی کسی شیفته دیگری است، قوای عظیمی در زمینه های معینی در روح و روان او به کار می افتند؟

1
در آن خدمت به غایت چابکی داشت
که کار نازنینان نازکی داشت

·        این پدیده پسیکولوژیکی را در فیس آباد نیز می توان همه روزه تجربه کرد:
·        هر کسی که قصد صید حریفی با عکسی زیبا را دارد، در طرفة العینی علامه می شود و تئوری هائی می بافد که به فکرش حتی نمی رسیدند.

·        دلیلش اما چیست؟  

2
از آنجا رفت بیرون تیشه در دست
گرفت از مهربانی پیشه در دست

·        معنی تحت اللفظی:
·        فرهاد ـ تیشه در دست ـ شروع به کار کرد و از مهربانی پیشه در دست گرفت.

·        نظامی شاعری فیلسوف است.

·        آشنائی با او نعمت بزرگی است که به تصادفی نصیب ما شده است.
·        معنی کردن این بیت فلسفی نظامی، آسان نیست:
·        فرهاد تیشه در دست می گیرد و پیشه در دست جاری می سازد.
·        منظور نظامی به احتمال قوی، جاری سازی دانش حرفه ای، علم مهندسی، فوت و فن راه سازی در دست است.
·        منظور نظامی جامه عمل پوشاندن به اندیشه و دانش راهسازی است.

·        این اما بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟

3
از آنجا رفت بیرون تیشه در دست
گرفت از مهربانی پیشه در دست

·        می توان گفت که نظامی دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک گرفتن پیشه در دست و داشتن تیشه در دست  بسط و تعمیم می دهد.

·        این یکی از مهمترین دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی است که کلاسیک های مارکسیسم کشف و تدوین کرده اند.

·        سعدی همین دیالک تیک را در صدها فرم بسط و تعمیم داده است.

·        مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار شیخ شیراز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
·        این دیالک تیک تئوری و پراتیک و یا دیالک تیک اندیشه و عمل، دیالک تیک غول آسائی است:
·        دانش راهسازی نتیجه راهسازی است.

·        روزی که فرهاد تیشه در دست می گیرد تا راهی بسازد، فردی عاری از دانش مربوطه است.
·        فرهاد در روز نخست، تفاوتی ماهوی با بقیه افراد جامعه ندارد.
·        ولی با هر تیشه ای که بر سنگ می زند، شعور بسان شطی در ذهنش جاری می شود.

·        چه گونه و چطور؟

5
از آنجا رفت بیرون تیشه در دست
گرفت از مهربانی پیشه در دست

·        تجربه شخصی این پدیده و روند دشوار نیست:
·        فرهاد هر تیشه ای که بر سنگ می زند، همزمان سیگنال های حسی به مغز ارسال می شوند:
·        سیگ نال هائی حاکی از نرمی و سفتی و سختی سنگ، مناسب و یا نامناسب بودن دسته تیشه، تیزی و کندی تیغه تیشه، صحت و سقم نحوه فرود آوردن تیشه، صحت و سقم پیشداوری های اپریوریکی (غیر تجربی، ماورای تجربی، سوبژکتیو) فرهاد و غیره.

·        همه این سیگنال ها از پراتیک، از کرد و کار مادی و عملی فرهاد سرچشمه می گیرند. 

·        نظامی مقوله پراتیک را در مصراع اول این بیت شعر تبیین می دارد:

از آنجا رفت بیرون تیشه در دست

6
گرفت از مهربانی پیشه در دست

·        سیکنال هائی که در روند پراتیک به مغز فرهاد ارسال شده اند، بر باد نرفته اند، بلکه مورد حلاجی منطقی قرار گرفته اند.
·        اعجاز انعکاس عین در ذهن اعجاب انگیز است:
·        هر سیگنالی پس از حلاجی، فرم مفهومی به خود می گیرد:

·        از سیگنال مربوط به سفتی سنگ، مفهوم سفتی تشکیل می یابد و بلافاصله فرم واژه به خود می گیرد:
·        مثلا سفت به زبان فرهاد، هارد به زبان شکسپیر.

·        بدین طریق، دیالک تیک مفهوم و واژه تشکیل می یابد که بسط و تعمیم دیالک تیک محتوا و فرم و یا دیالک تیک مظروف و ظرف است.

7
·        در این روند، اولین پله شناخت تجربی تشکیل می شود.
·         مفاهیم، آجر های اولیه احکام هستند:
·        از ترکیب  مفاهیم، احکام تشکیل می یابند و احکام بلافاصله فرم جمله به خود می گیرند:
·        فرم مثلا جمله «سنگ سخت است» (استون ایز هارد)  به خود می گیرند.

·        بدین طریق، دیالک تیک حکم و جمله تشکیل می یابد که باز هم به مثابه بسط و تعمیم دیالک تیک محتوا و فرم (مظروف و ظرف) است.

·        اندیشه از همین جملات (احکام) تشکیل می یابد.

·        به همین دلیل است که گفته می شود که تفکر و تکلم نتیجه کار مادی اند و کار خالق انسان است.  
·        خرد انسان نتیجه کار او ست.

·        نظامی در مصراع دوم از برگشت مسافر (سیگنال حسی) خبر می دهد:
·        دانش تشکیل شده از سیگنال های حسی در کله فرهاد، راه رفته را در هیئت اندیشه برمی گردد و در دستانش جاری می شود:     
  
گرفت از مهربانی، پیشه در دست

·        منظور نظامی از واژه ی پیشه، دانش تجربی تشکیل یافته در ذهن فرهاد است:
·        دانشی که از دست فرهاد به کله او رفته و اکنون از کله فرهاد راه رفته را برمی گردد و در دست او جاری می شود:
·        دیالک تیک پراتیک و تئوری، دیالک تیک تجربه و تفکر.

8
چنان از هم درید اندام آن بوم
که می‌ شد زیر زخمش، سنگ چون موم

·        معنی تحت اللفظی:
·        فرهاد اندام کوه را چنان از هم می درید که انگار  زیر ضربات تیشه اش، سنگ به موم بدل می شد.

·        توصیف نظامی از سرتاپا رئالیستی است.

·        این دانش راهسازی فرهاد است که در سنگ نفوذ می کند و آن را به موم بدل می سازد.
·        در روند کوهکنی، دیالک تیک اندیشه و عمل (تئوری و پراتیک) به کار می افتد.
·        بدون به کار افتادن این دیالک تیک، سنگ نمی تواند موم شود.
·        این علم راهسازی فرهاد است که در نتیجه نفوذ در سنگ، آن را موم واره می سازد.

·        فرق فرهاد با مهندسین دیگر، اما مزید بر علم و فوت و فن و زور بازو ست.

·        چرا و به چه دلیل؟
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر