۱۳۹۴ مرداد ۸, پنجشنبه

سیری در جهان بینی سابیر هاکا (3)

تحلیلی از
ربابه نون

سابير هاكا

دنيايي خارج از منظومه شمسي
مادرم خود كشي كرد
پدرم را از كار اخراج كردند
دوستانم به خاطر نان شب كشته شدند

وخيلي هاي ديگر را  
در كوره هاي آدم سوزي سوزاندند !
جنگ به شكل هاي گوناگوني در وجود هر انسان نهفته است .

هيچ اهميتي ندارد  
ما را به دنياي بهتري دلخوش كنند
هفت ميليارد نفر هر جا كه پا بگذارند  
همين بساط است  
كه مي بينيد !

·        در این شعر کوتاه و بظاهر بی ضرر و زیان سابیر هاکا، ایده ئولوژی طبقه حاکمه بین المللی و وطنی در زر ورق هارت و پورتیسم چپنما تبلیغ می شود:


1
دنيايي خارج از منظومه شمسي

·        سابیر هاکا ـ به هر دلیلی ـ از سوئی جامعه خود را به معنی منفی کلمه، تافته جدا بافته ای جا می زند:
·        یعنی از دیگر جوامع بشری مستثنی می دارد.
·        آن سان که انگار از مسائل و معضلات جامعه او در هیچ جای جهان اثری نیست.

·        او به هر دلیلی، این ایده را به خورد خواننده و شنونده شعرش می دهد که فقط در جامعه او ست که مادری دست به انتحار می زند، پدری از کار اخراج می شود، کسانی به خاطر نان کشته می شوند، خیلی ها در کوره های آدم سوزی  می سوزند.

·         در نتیجه، طبیعی است که خواننده و شنونده شعر او برای حل مسائل و معضلات جامعه خویش به دنبال راه حل منفرد و خاصی بگردد و نه به دنبال راه حل عام، به دنبال حل موقتی و سطحی مسائل بگردد و نه به دنبال حل ریشه ای و بنیادی مسائل.


2
دنيايي خارج از منظومه شمسي  


·        چون او جامعه خود را نه در پیوند با جهان و جامعه بشری بطور کلی، بلکه به مثابه «دنیائی خارج از منظومه شمسی» تصور و تصویر می کند.
·        سابیر هاکا خواننده شعر خود را از جوامع بشری بی خبر می گذارد و با این ترفند، پیوند طبقاتی او را با زحمتکشان جهان قطع می کند.
·        در نتیجه ی این استحمار، خواننده و شنونده شعر سابیر هاکا از خود بیگانه و از طبقه اجتماعی خود بیگانه می ماند و نسبت به حوادث جهان بی تفاوتی و  بی اعتنائی از خود نشان می دهد.
·        خواننده شعر او نه به حمایت از خواهران و برادران خویش می شتابد که در دیگر جوامع سرمایه داری در منگنه فشار و استثمار ـ هر روزه ـ خرد و خمیر و خراب می شوند و نه انتظار حمایت و همبستگی از آنها را به مخیله خویش خطور می دهد.
·        یعنی نه مدد می رساند و نه مدد می طلبد و دریافت می کند.
·        سابیر هاکا با این ترفند هم پیوند درونطبقاتی طبقه کارگر را یعنی پیوند طبقاتی اعضای طبقه کارگر را در مقیاس ناسیونالی (ملی)   تخریب می کند و هم پیوند انترناسیونایلستی طبقه کارگر را.
·        یعنی دیالک تیک ملی و بین المللی را از بین می برد.


3
دنيايي خارج از منظومه شمسي

·        این طرز تبیین مخدوش مسائل ولی برای طبقه حاکمه خودی («ملی») مطلقا خالی از زیان و ضرر نیست.
·        چون خواننده و شنونده حتی خرفت و خر این شعر می تواند تحت تأثیر آن یقه طبقه حاکمه را و سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم را بگیرد و طرح براندازی آن را در دل بریزد.
·        به همین دلیل سابیر هاکا فوری دست به کار می شود و طبقه حاکمه خودی را از زیر ضربه بدر می کشد و عملا معصوم تر از چهارده معصوم معروف تلقی می کند و به آب زمزم می شوید:
·        او جفت دیالک تیکی منفرد و خاص را، جفت دیگر توده تحت ستم و استثمار را بدان برمی گرداند و از ذات مبتنی بر شر بشری (بد ذاتی بشریت)  دم می زند:
جنگ به شكل هاي گوناگوني در وجود هر انسان نهفته است .

4
·        خواننده با این ترفند استحماری سابیر هاکا، باعث و بانی (سوبژکت) مسائل و معضلات اجتماعی خود را نه در طبقه حاکمه، بلکه در نوع بشر می بیند.
·        یعنی حتی در ذات خویشتن خویش می بیند.

·        می توان گفت که شاعر، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه را به شکل دیالک تیک توده و نوع بشر و به عبارت دقیقتر در غریزه حیوانی بشر تحریف می کند.
·        می توان گفت که او مسائل اجتماعی را ناتورالیزه می کند.
·        دیالک تیک غریزه و عقل را تخریب می کند، عقل را دور می اندازد و غریزه را بر تخت می نشاند.
·        انسان بدین ترفند به اصل خود برمی گردد:
·        میمون واره تصور و تصویر می شود و حتی بدتر از میمون فقط از قوای غریزی خود تبعیت می کند.

·        می توان گفت که سابیر هاکا ـ در تحلیل نهائی ـ آنتی هومانیسم را، بشریت ستیزی را تبلیغ می کند.
·        چون او همه کاسه ها و کوزه ها را نه بر سر طبقه حاکمه، نه بر سر نظام اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری حاکم در سطح ملی و جهانی، بلکه بر سر نوع بشر خرد و خراب می کند.


5


مادرم خود كشي كرد

·        انتحار زحمتکشان فرمی از خودستیزی است.
·        خودستیزی اما ضمنا یکی از فرم های آنتی هومانیسم است.
·        یکی از فرم های بشریت ستیزی است.
·        یکی از فرم های نوع بشر ستیزی است که در فلسفه سابیر هاکا منبع شر تلقی می شود.

·        تأثیر همین ایده ئولوژی هم باید همین باشد:
·        چون وقتی مقصر اصلی ذات بشر باشد، توده مولد و زحمتکش چه راه نجاتی جز خودستیزی و یا همنوع ستیزی (آموک، کشتار کورکورانه هر رهگذر) می تواند داشته باشد.
·        رواج وسیع انتحار در جامعه و جهان ضمنا به دلیل اشاعه وسیع این نوع از استحمار است.


6
تندیس قتل عام کودکان یهودی بد ذات در چکوسلواکی 
بدست فاشیست های بد ذات آلمانی

جنگ به شكل هاي گوناگوني در وجود هر انسان نهفته است .
هيچ اهميتي ندارد  
ما را به دنياي بهتري دلخوش كنند 
هفت ميليارد نفر هر جا كه پا بگذارند 

·        انتحار زحمتکشان اما فرمی از نیهلیسم (پوچی گرائی) است که طرف دیگر مدال ایده ئولوژیکی سابیر هاکا است.
·        چون وقتی این خرافه به خورد خواننده و شنونده شعر داده شود که امیدی به بشریت بد ذات نیست و بشر ذاتا مظهر شر است، در ذهن او هر نوع خوش بینی و امید و هومانیسم و همبستگی قلع و قمع می شود.
·        آنگاه نیهلیسم (پوچی گرائی) بر اریکه فرمانروائی مطلق می نشیند و انتحار و آموک و جنگ توجیه نظری می شود و مشروعیت فلسفی و اخلاقی کسب می کند.

·        این چیزی جز ایده ئولوژی فاشیستی و فوندامنتالیستی نیست.

·        فرق هم نمی کند که شاعر بداند و یا نداند، بخواهد و یا نخواهد.
·        سیر باشد و یا گرسنه، صمیمی و صادق باشد و یا کذاب و کلاش و کلاهبردار و عوامفریب.

7
·        از سابیر هاکا چه پنهان که تحت تأثیر تبلیغ وسیع همین ایده ئولوژی، ترور خود و همگنان خود و مخالفان ایده ئولوژیکی خود در اروپا و امریکا رواج وسیع دارد:
·        روزی نیست که حتی معروف ترین شخصیت های هنری دست به انتحار نزنند و یا همنوعان خود را و یا حتی همکلاسی های خود را و یا همرزمان خود را در کوچه و خیابان و مدرسه و پادگان و بیابان به بمب و مسلسل و خمپاره و بمب و موشک نبندند.

·        افسر انگلیسی که از بمباران متحدین یانکی خود در عراق نیمه جان سالم بدر برده، در خاطراتش می نویسد و دررسانه های امپریالیستی می گوید که خلبان های یانکی می دیدند و می دانستند که ما نه عراقی، بلکه انگلیسی هستیم، ولی عمدا به بمب و موشک مان بستند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر