۱۳۹۴ تیر ۳۰, سه‌شنبه

نیهلیسم اخلاقی (18)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر
 انتقاد رادیکال از اخلاق
از سوفیست ها تا نیچه 
برگردان شین میم شین
    
بخش سوم
تاریخ طبیعی
تبارشناسی اخلاق
ادامه

12 
·        معضلات متدتولوژیکی ئی که استفاده از متد تبارشناسی برای دست یابی به نتایج روشن صرف به دنبال می آورد، کم اهمیت نیستند.
·        تصادفی نیست که خود نیچه هرازگاهی راجع به ظرفیت اقناعی این استراتژی، محتاطانه اظهار نظر می کند و حتی یکبار تأکید می ورزد که «مسئله مربوط به منشاء ارزیابی های ما از موازین اخلاقی و فهرست اعمال خیر، اصلا و ابدا با انتقاد از آنها انطباق ندارد.»
·        (1885 ـ 1886، 2، 189)    

13 
·        نیچه نخست اعلام می دارد که اخلاق توسط انسان ها تشکیل شده است.
·        بعد ادعا می کند که اوبژکتیویسم (عینیت)  موازین اخلاقی اشتباه است.  

الف
·        این نکته که تکالیف و ارزش های اخلاقی «بطور عینی»، یعنی مستقل از پراتیک (عمل) انسانی وجود ندارند، قبل از نیچه به عنوان باور اصلی اکثریت صاحب نظران وجود داشته است.
·        هدف نیچه مردود دانستن وجود عینی موازین اخلاقی بوده است.  

ب 
·        سیستم های سمتگیری اخلاقی اما با انکار وجود عینی شان، سلب اعتبار نمی شوند و زیر علامت سؤال قرار نمی گیرند.
·        یعنی برسمیت شناسی آنها لطمه برنمی دارد.  

ت 
·        هنجارهائی نیز که ناشی از پراتیک انسانی تلقی می شوند، می توانند مثل بقیه که عینی تلقی می شوند، مهم و معنامند و معتبر باشند و برسمیت شناخته شوند.  

پ
·        این بدان معنی است که اثبات بی اعتباری چنین هنجارهائی مهم تر از اثبات عینی نبودن آنها ست.

14 
·        بنابرین، تبارشناس باید فاکتورهای معینی را عرضه دارد که برای ارزیابی لازمند.
·        مثلا نکات زیر را روشن سازد:  

الف 
·        تشکیل اخلاق مدیون شرایط تاریخی معینی است.  

ب
·        اخلاق تشکیل می شود تا فونکسیون های معینی جامه عمل پوشند.
·        فونکسیون هائی که در پرتو آنها می توان موازین اخلاقی معینی را زیر علامت سؤال برد و روشن کرد که فونکسیون پیشین آنها ماهیت آنها را تشکیل می دهد.  

ت 
·        بنظر نیچه، درست همین شرط ها هستند که با توجه به اخلاق بطور کامل بر آورده می شوند.  

15 
·        تبارشناس می تواند منشائی را اعلام دارد که «کاهش ارزش موازین اخلاقی ئی را که چنین تشکیل شده اند، به همراه بیاورد.»
·        منشائی که انسان به دلیل آن، از بی اعتبارسازی اخلاق شرم می کند.»
·        («پودندا اوریگو»،1885 ـ 1886، 2، 189)    

16

·        نیچه در هر کدام از موارد منفرد، به ازمنه قدیم رجعت می کند و به بازسازی تاریخی آن مبادرت می ورزد تا نشان دهد که در سپیده دم فرهنگ غرب، چرخش تعیین کننده ای در سیستم های سمتگیری عملی پدید آمده است:
·        «موازین اخلاقی وارونه گشته اند» و یا «مورد تجدید نظر قرار گرفته اند.»
·        در نتیجه، «اخلاق برده ها بر اخلاق ارباب ها» چیره شده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر