۱۳۹۴ مرداد ۲, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (146)

جمعبندی از 
مسعود بهبودی 

روح به چه معنی است؟

1
روح (شعور)  عالی ترین مفهوم فلسفی است.

2
روح قرینه ماده (وجود) است.
مراجعه کنید به
دیالک تیک ماده و روح 
(وجود و شعور)  
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3  
روح در این مطلب به مجموعه روندهای فکری، احساسی، عاطفی و پسیکولوژیکی و غیره اطلاق می شود

طرز تفکر متافیزیکی
1
یکی از ایرادات بینشی بنی بشر
طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) او ست:

الف
انسان در این صورت یکسونگر می گردد.

ب
شعار او آنگاه
یا این ـ یا آن
می شود.

2
در این صورت است
که عقل را هیچ می شمارد و عشق را همه چیز.

3
انگار نمی شود هم عقل داشت و هم عشق

4
کسی هم در این واویلا یافت نمی شود
تا بپرسد که عشق خر به درد چه کسی می خورد؟


مفهوم  «نسبت به او احساس آرامش کردن»
مفهوم غریبی است.


1
شاید منظور مؤلف این نظر
«با او و یا در کنار او ...» بوده است.

2
دوستی که آرامش آدمی
 را 
از طریق در افتادن با آدمی به هم نزند،
به هیچ دردی نمی خورد.

2
در ورای این کلنجار فکری و نظری
اصلا دوستی تشکیل نمی شود
و
«دوست»ی پیدا نمی شود.

3
دوست باید چیزی از جنس مادر و پدر باشد:

الف
آدمی را به چالش کشد و تربیت کند

ب
 ضمنا در روند این چالش
خود
ـ به نوبه خود ـ
تربیت شود.


4
در این روند است که دوستی (مهر) و عشق به هم می آمیزند
و استحکامی از جنس بتون آرمه کسب می کنند.

مسائل زنان

1
این مسائل و معضلات
ـ قبل از همه ـ
ریشه و منشاء طبقاتی دارند
و نه جنسیتی.

2
زنان پرولتاریای مضاعفند.

3
هم زحمتکش در خانه اند و هم در کارخانه.

4
مسئله زنان فقط می تواند در حل تضاد کار با سرمایه صورت گیرد.

5
در گذار به سوسیالیسم

6
هر نسخه دیگری نخود سیاهی است و عوامفریبنانه است.

7
زنان باید با کل طبقه کارگر و دهقانان و پیشه وران و روشنفکران خلقی متحد شوند و جامعه طبقاتی را براندازند و حاکمیت اکثریت زحمتکش را برقرار سازند.

عکس ـ آدم های زیبای تنها

1
 بی اعتنائی به قضاوت همنوع
 نه امکان پذیر است و نه قابل توصیه.

2
انسان ها را جز هماندیشی و کمک به تصحیح نظرات یکدیگر چاره ای نیست.

3
اگر گاوها و گوساله ها با هم هماندیشی می کردند،
کشتارگاه ها تعطیل می شدند.

برشت

«شعر» بی وزن

1
شعر بی وزن
 نه شعر است و نه نثر.

2
در نتیجه،
شعر بی وزن اعصاب خواننده را خرد می کند
و او را از هرچه شعر است، بیزار می سازد.

3
مثل دفاع چپ های قلابی از مارکسیسم
که آبروی آن را می برند
و آب به آسیاب دشمنان زحمتکشان می ریزند.
 
بیچاره حافظ

1
این شعر حاوی ایرادات ویرایشی بیشمار است.

بیا (که) ترک فلک  خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دو (دور)  قدح اسارت کرد

ثواب روزه و حج قبول، آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد


زمزمه های عاشقانه دروغ آمیز

1
زمزمه های عاشقانه سرشته به دروغ اند.

2
این نظر، بدبینانه نیست.
قضیه واقعا از همین قرار است.
دست خود آدم ها هم نیست.

3
زمزمه های عاشقانه
وقتی صورت می گیرند و می توانند صورت گیرند
که غریزه و غول نیازهای جنسی، عاطفی، احساسی، روانی و روحی
 بسان قلدری
وارد میدان شود
و قبل از همه،
عقل را پوزه بند زند و به گوشه ای پرتاب کند
و بعد خودش ببرد و خودش هم بدوزد.

4
این زمزمه های عاشقانه اصلا قابل اعتماد نیستند.

ام.اس

ما
اينجا از خواب باران هم
زمين مان بارور مي شود
پرندگان همه از «بو» ي بهار مست شده اند
كسي در اين شب سياه
خواب صبح ديده است ؟


1
خیلی زیبا ست.

2
وصف حال ما ست:
دیری است که از فرط خریت به خیالی، خوشیم:

3
کسی با سرعت ما عقب عقب نرفته است و نمی رود.

4
یا خودمان
 ایدئال مبهم و موهوم مان را 
(صبح مان را) 
در خواب می بینیم
و یا اجامر برای مان
خواب «صبح» می بینند
 و به جای نجات جامعه ی رها شده در ذلت مادی و فکری و فرهنگی،
جیب خود را پر می کنند.

5
برای مان خواب «صبح» می بینند، 
خواب های کابوس وار کابوس انگیز.

6
خبر هولناک اما هنوز به گوش کسی نرسیده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر