۱۳۹۴ تیر ۲۵, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (285)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین
بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه

  فریدریش آلبرت لانگه (1828 ـ 1875)
فیلسوف آلمانی (نئوکانتیانیست، ماتریالیسم ستیز)،
پداگوگ و سوسیالیست
آثار:
رابطه تربیت با جهان بینی حاکم در اعصار مختلف (1855)
اهمیت کارگر در حال و آینده (1865)
تاریخ ماتریالیسم و انتقاد از اهیمت آن در حال حاضر (1866)

 111

 ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض»
نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی
به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (نقد خرد عملی)
استه تیک (نقد قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
«پرولگومنا» (مقدمات) 

·        در کانون توجه فریدریش البرت لانگه، اثر کانت تحت عنوان «نقد خرد نظری» و اهمیت آن در رابطه با اتیک (اخلاق) قرار دارد.
·        لانگه بر آن است که مسئله گذاری های (طرح مسائل) کانت به معنی «کانتیانیسم ارتودوکس» نیست.
·        (لانگه، «تاریخ ماتریالیسم و نقد معنای آن در حال حاضر»، 1866) 

الف
·        لانگه در اینجا از سوئی برای رد ماتریالیسم از مفهوم «علیت» کانت مدد می گیرد.
·        (همانجا، ص 488)    

ب
·        لانگه از سوی دیگر برای اثبات حقانیت «موضع ایدئال (مبتنی بر ایده و اندیشه)» از قضیه «چیز در خود» کانت بهره برمی گیرد که به کل شناخت مربوط می شود:
·        «آنچه که بر حقانیت ایده ها بر ماتریالیسم دلالت دارد، نه نمایندگی حقیقت عالی تر، خواه حقیقت به اثبات رسیده، خواه حقیقت مبتنی بر وحی الهی، خواه حقیقت غیر قابل اثبات، بلکه ضد آن است.
·        یعنی صرفنظر کامل و قاطعانه بر هر اعتبار تئوریکی (نظری) در عرصه شناخت مربوط به جهان خارج» است.
·        (همانجا، ص 503)     

ت
·        لانگه ادعای خود در رابطه با حد و مرز شناخت را در قبول و رد همزمان علوم طبیعی مشروعیت می بخشد:

1
·        او از سوئی با اشاره به فیزیولوژی ادراک حسی، قضیه مربوط به حد و مرز شناخت علمی را مورد حمایت قرار می دهد.

2
·        او اما از سوی دیگر شناخت علمی را برای تشکیل شالوده «جهان بینی فلسفی» ناکافی می داند.
·        (همانجا، ص 600)   

پ

·        ماتریالیسم که بزعم لانگه «از بدو پیدایش، فلسفه مثبتی بوده» (همانجا ص 536، 587)، نه به دلیل ارتجاعی مبنی بر انحراف خلایق از موازین «اخلاقی»، نه به دلیل ناشیگری در زمینه علوم طبیعی (به قول لیبیگ، شیمیدان آلمانی)، بلکه به دلیل عجر آن از انتقاد معرفتی ـ نظری از خود مورد انتقاد قرار می گیرد:
·        ماتریالیسم را «فقط و فقط می توان با توسل به انتقاد معرفتی ـ نظری از عرصه بدر راند.»
·        (همانجا، ص 616)  

ث
  امیل هاینریش دوبوا ریموند (1818 ـ 1896)
فیزیولوگ، طب نظری، مؤسس التروفیزیولوژی آزمایشی،
سخنران راجع به فلسفه و فرهنگ و غیره

·        به همین دلیل توضیحات دو بوا ریموند در زمینه حد و مرز شناخت طبیعت نیز برای لانگه کفایت نمی کنند.
·        به این دلیل که او موضع شناخت علمی ـ طبیعی (شناخت مبتنی بر علوم طبیعی) را که قرابتی به ماتریالیسم دارد، در مد نظر قرار نداده است.
·        (همانجا، ص 607)   

112
·        هدف لانگه در بحث راجع به ماتریالیسم عصر حاضر، در مجموع عبارت است از پیوند دادن «مسئله کارگری» با انتقاد از ماتریالیسم:
·        «ماتریالیسم باید مورد حمله ویرانگر قرار گیرد.
·        برای اینکه آن فاقد تئوری تقریبا اخلاقی است.
·        برای اینکه آن حاوی تئوری خاص اگوئیسم است که بیشتر از هر عنصر دیگری در عصر جدید تعیین کننده خصلت ماتریالیسم است.
·        اقتصاد ملی را ماتریالیسم به مثابه دفاع از منافع مادی علم کرده است.»
·        (همانجا، ص 897)  

113
·        لانگه بر آن است که ماتریالیسم اخلاقی، وحدت اخلاقی بشریت را اتمیزه (اتم واره) می کند و «با به حاشیه راندن آماج های اخلاقی دولت، باید هم به اتمیسم اجتماعی منتهی شود.»
·        (همانجا، ص 953)      

114
·        از دید لانگه، سوسیالیسم و جنبش کارگری باید به معارف اقتصادی دل نبندند.
·        راه رهائی جامعه بورژوائی قرار گرفته بر سر دو راهی «یا سرنگونی ـ یا رکود تیره و تار» نیز نه در حمله بر سوسیالیست ها و دموکرات ها، بلکه فقط و فقط در غلبه بر ماتریالیسم و پر کردن مجدد شکافی است که به دلیل جدائی تحصیلکرده ها از خلق و بی اعتنائی به حوایج روحی خلق، پدید آمده است.
·        «ایده ها و از خودگذشتگی ها می توانند فرهنگ ما را نجات دهند و به جای راه انقلاب ویرانگر، راه رفرم شوکت مند را هموار سازند.»
·        (همانجا، ص 979)   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر