۱۳۹۴ تیر ۲۴, چهارشنبه

تأملی در سؤالات نادر فتوره چی (4)

تحلیلی از
ید الله سلطانپور  



چرا هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟

·        سؤال اما این است که مفهوم «فقدان شخصیت منحصر به فرد» در اعضای جامعه به چه معنی است؟  


1
چرا هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟

·        فقدان شخصیت منحصر به فرد، بیشک به معنی فقدان شخصیت بطور کلی نیست.
·        به معنی بی شخصیتی اعضای جامعه نیست.

·        بلکه به معنی داشتن شخصیت یکسانی است.

·        این اما به چه معنی است؟


2
چرا هیچ کس شخصیت منحصر به فردی ندارد؟

·        این به معنی فقدان هویت منحصر به فرد در اعضای جامعه است.
·        این بدان معنی است که هیچکس هویت خاص خود را ندارد.
·        به عبارت دیگر، همه اعضای جامعه (و یا هر آنچه از جامعه باقی مانده) هویت واحدی دارند.
·        همه از دم، شبیه همدیگرند.

·        به احتمال قوی، منظور اصلی فتوره چی نیز همین است:


چرا کار و بار «لوس بازی» سکه شده؟ 
چرا همه مثل هم حرف می‌زنند  
«اون اتفاق باحاله» 
«می دونی آدما» 
«ای جانم» 
«ازت راضی ام» 
و ... 

چرا زنان و دختران ادای نوزادان را در می ‌آورند  
و  
مردان و پسران فقط لودگی می ‌کنند؟

3
·        منظور اصلی و دقیق فتوره چی در همه این تجارب عینی اش نیز فقدان هویت منحصر به فرد در اعضای جامعه است.
·        همه مثل هم رفتار می کنند.
·        آن سان که تمیز یکی از دیگری محال است.
·        همه زنان و دختران ادای نوزادان را در می آورند و هم مردان و پسران لودگی می کنند.

4
·        اگر به جای زنان و دختران و مردان و پسران، آجرها هم مورد بررسی فتوره چی قرار می گرفتند، او بیشک همین حکم را راجع به آجر ها صادر می کرد.
·        چون آجر ها هم هویت واحدی دارند و نه هویت منحصر به فردی.
·        اگر مفهوم عام تر از آجر بجوییم، می توانیم به مفهوم مهره برسیم.
·        این در هر صورت بدان معنی است که اعضای جامعه نخست هویت زدائی شده اند، بعد با هویت واحدی پر شده اند.
·        یعنی اعضای جامعه مهره واره شده اند.

5

·        ما در این صورت با دیالک تیک جدیدی در کشور عه هورا سر و کار پیدا می کنیم، که جای دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را گرفته است.
·        ما با دیالک تیک طبقه حاکمه و مهره سر و کار پیدا می کنیم.

·        کشور عه هورا بدین طریق به صحنه شطرنج شباهت پیدا می کند که طبقه حاکمه ـ به مثابه شطرنج باز ـ مهره ها را بنا بر منافع خود جا به جا می کند.

6


·        چند سال قبل ترانه ای به نام «آجر دیگری در دیوار» از پینک فلوید معروفیت جهانی کسب کرد.

·        موضوع این ترانه  نیز احتمالا روند آجر واره سازی اعضای جامعه از همان اوان کودکی و بنای دیوار با آنها بوده است.

·        سلب هویت از اعضای جامعه و مهره واره سازی آنها بوده است.

·        سلب آدمیت از اعضای جامعه و آجر واره سازی آنها، چیز واره سازی آنها بوده است.

·        این اما بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟

7

·        برای پاسخ به این پرسش به یکی از شناخت افزارهای مهم مارکسیستی ـ لنینیستی نیاز داریم:
·        دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت

·        طبقه حاکمه سوبژکت اجتماعی را، یعنی اعضای جامعه را و قبل از همه طبقه کارگر را سلب سوبژکتیویته (فاعلیت) کرده است.
·        یعنی تا اسفل السافلین اوبژکت تنزل داده است.

·        چیز واره کرده است.

·        یعنی توان تاریخسازی آنها را از بین برده است.

8
·        محتوای سخنان فتوره چی نیز حاکی از همین فاجعه است:
·        اعضای جامعه دیگر، آدم به معنی حقیقی کلمه نیستند.

·        در بهترین حالت مهره واره اند، بازیچه واره اند، عروسک کوکی واره اند.

·        اعضای جامعه اکنون آجر واره اند که با آنها می توان مسجدی، برجی، گرمابه ای ساخت.
·        این باز هم بهتر از هیچ است.

·        هراس اما از این است که اعضای جامعه نه آجر واره، بلکه زباله واره شوند و به هیچ دردی نخورند.


·        فروغ همین آژیر خطر را چند دهه قبل کشیده است:  

خاموش شد 
و پهنه وسیع دو چشمش را
احساس گریه،   تلخ و کدر کرد:
آیا شما که صورت تان را
در سایه ی نقاب غم انگیز زندگی
مخفی نموده اید،
گاهی به این حقیقت یأس آور، اندیشه می کنید
که 
زنده های امروزی 
چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند؟

9
·        این اما بدان معنی است که این روند مسخ اعضای جامعه،  قدمتی دیرین دارد و در بهترین حالت به زمان حیات فروغ تیز اندیش می رسد.

·        سؤال اکنون این است که طبقه حاکمه به چه طریق و با چه ترفندی به این پدیده جامه عمل پوشانده و می پوشاند؟

10


·        اتفاقا در سال 1991، فیلمی تحت عنوان «کافکا» در مقیاس جهانی نشان داده شد که نقش اصلی را، یعنی نقش کافکا را جرمی ایرن به عهده داشت:
·        در این فیلم، طبقه حاکمه در مراکز جراحی جدیدی کله اعضای جامعه را مانی پولیزه و انسان ها را هویت انسانی زدائی می کرد.


·        آن سان که آنها مسخ می شدند و به دد واره های هولناکی در هیئت آدمیان استحاله می یافتند و فونکسیون جلادان قوی پنجه بی خبر از خرد را در زمینه کشتار اندیشندگان جامعه به عهده می گرفتند.

11

·        فاجعه کنونی در مقیاس جهانی نتیجه توطئه از دیرباز طرح ریزی، برنامه ریزی و عملی شده ی طبقه حاکمه است.

·        دیری است که ایراسیونالیسم (خردستیزی) به یکی از ستون های اصلی عمارت ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه بدل شده است.

·        مؤسس اصلی ایراسیونالیسم، نیچه بوده است.

·        ایراسیونالیسم دیری است که در فرم های متنوع آشکار و مستوری در مقیاس جهانی اشاعه وسیع و همه جانبه می یابد.
·        در این مدت سی و اندی سال در کشور عه هورا نیز علاوه بر انواع سنتی ـ مذهبی ایراسیونالیسم، بخش اعظم ادبیات جهانی مربوطه ترجمه و توزیع شده است.

·        مراجعه کنید به خرد، خردستیزی (ایراسیونالیسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری



ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر