۱۳۹۴ مرداد ۴, یکشنبه

سیری در جهان بینی نظامی گنجوی (12)


مسعود بهبودی

پیشکش به شاعر توده و حزب توده

 سیاوش کسرائی
ستاینده پیگیر فرهادها

دو صاحب تاج را هم تخت کردند
در گنبد بر ایشان سخت کردند

وز آنجا باز پس گشتند غمناک
نوشتند این مثل بر لوح آن خاک

که جز شیرین که در خاک درشت است
کسی از بهر کس، خود را نکشته است

منه دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا داری نخواهد کرد با کس

·        معنی تحت اللفظی:
·        به جهان، دل مبند.
·        برای اینکه این ناکس سرد به عهد خود با کسی وفا نمی کند.

1
منه دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا داری نخواهد کرد با کس

·        نظامی در این بیت پس از تشریح تدفین شیرین و خسرو، جهان را به رگبار تف و تحقیر و توهین می بندد:
·        او دیالک تیک زن و مرد را به شکل دیالک تیک انسان و جامعه و یا جهان بسط و تعمیم می دهد.
·        مرد را به مثابه انسان مورد خطاب قرار می دهد و عملا ایدئالیزه می کند.
·        نظامی مرد را تطهیر می کند، از هر پستی و پلشتی و جرم و جنایتی می شوید و بسان معصومی به عرش اعلی می برد.
·        جامعه و جهان را اما در هیئت عجوزه ی بی وفا و پیمان شکنی تحقیر می کند، خوار می شمارد و می کوبد.

2
منه دل بر جهان، کاین سرد ناکس
وفا داری نخواهد کرد با کس

·        در جهان بینی نظامی، انسان به صورت مردی و جامعه و جهان به صورت زنی تصور و تصویر می شود:
·        مرد به مثابه انسان پاک و پارسا و معصوم جا زده می شود و جهان و جامعه به مثابه زن، بی وفا، پیمان شکن، سرد و ناکس قلمداد می شود.

·        نظامی قبل از سعدی زیسته است.
·        بعد از او سعدی و حافظ همین ایده ئولوژی زن ستیز مردستای او را تداوم خواهند بخشید.
·        در قاموس سعدی و حافظ نیز جامعه و جهان، عجوزه زشت و مکار و غداری است.

·        مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار سعدی و حافظ  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

3
حافظ
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزارداماد است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        از جهان سست بنیاد، وفاداری توقع نداشته باش.
·        برای اینکه این عجوز، عروس هزار داماد بوده است.

·        در قاموس خواجه شیراز هم جامعه و جهان بطور منفی فمینیزه می شود.
·        جامعه و جهان ـ به معنی منفی کلمه ـ زن واره تصور و تصویر می شود.

·        سؤال اما این است که چرا و به چه دلیل؟  

4
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزارداماد است.

·        چرا مرد به عجوز عهد شکن تشبیه نمی شود؟

·        چرا مرد داماد هزار عروس جا زده نمی شود؟

·        چرا فقط زن بطور منفی نمودار می گردد؟

·        چرا فقط چیزهای زشت و کریه و پست و پلشت فمینیزه (زن واره) می شوند و نه چیزهای مثبت و زیبا و دوست داشتنی؟

5
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزارداماد است.

·        دلیل تشبیه منفی جامعه و جهان به زن از سوی ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی، طبقاتی است و نه تصادفی.

·        زن ستیزی ریشه تنومند دیرینی دارد.

·        ریشه های زن ستیزی به تشکیل جامعه برده داری می رسد.
·        این ایده ئولوژی جامعه برده داری است که زن را یعنی نیمه مؤنث مولد جامعه را آدم حساب نمی کند و چه بسا حتی زنده به گور می سازد.
·        وقتی هم ـ به هر دلیلی ـ تخفیف می دهد و کوتاه می آید، زن را نیمه آدم تلقی می کند و چه بسا همین تخفیف را به عنوان هومانیسم اسلامی جا می زند و با آن پوز عنگلابی می دهد.

6
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزارداماد است.

·        ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی در این بیت خواجه شیراز با تک تیری دو نشان می زند:

الف
·        هم نیمه ستمدیده و ستمکش دیگر جامعه و جهان را تحقیر و تخریب می کند.

ب
·         و هم ضمنا خود جامعه و جهان را به لجن می کشد.

7
·        زن به مثابه موجود کریه همسرکشی محسوب می شود و جامعه و جهان به مثابه چیز سست بنیاد.

·        نهاد یکی از فرم های بیشمار بسط و تعمیم مقوله فلسفی ماهیت است.
·        فرم های دیگر بسط و تعمیم مقوله فلسفی ماهیت در دیوان خواجه بنیاد، طینت، ذات، گوهر و غیره اند.

8
·        جامعه و جهان و ضمنا زنان، ماهیتی سست دارند.
·        یعنی ماهیتا و اصلا خراب و تباه هستند و غیر قابل اعتماد.

·        در همین بیت خواجه، اگر تیز بنگریم، رزم طبقاتی خروشانی میان توده زحمتکش و در رأس آنها زنان و طبقه حاکمه (اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی) به چشم می خورد.

9
حافظ
از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز
مکاره می ‌نشیند و محتاله می ‌رود
محتاله
مونث محتال
 زن حیله گر
  
·        معنی تحت اللفظی:
·        فریب عشوه دنیا را مخور
·        برای اینکه نشست این عجوز، سرشته به مکر است و روش آن، سرشته به خدعه

·        خواجه در این بیت نیز جامعه و جهان را به معنی منفی کلمه، فمینیزه می کند و با تیر واحدی در آن واحد، دو نشان مختلف می زند:

الف
از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز
مکاره می ‌نشیند و محتاله می ‌رود

·        خواجه از سوئی، نیمه دیگر جامعه را یعنی زنان را مکار و خدعه کار و حیله گر جا می زند.
·        یعنی زنان جامعه را تحقیر و اعتبار فردی و اجتماعی آنان را تخریب می کند.

ب
·        خواجه از سوی دیگر، جامعه و جهان را فریبی، فریبائی و یا سرابی تصور و تصویر می کند.

10
از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز
مکاره می ‌نشیند و محتاله می ‌رود

·        جامعه و جهان اما چیست که این چنین تحقیر می شود؟
·        جامعه و جهان در حقیقت، محصول کار عرقریز و کمرشکن همین زنان و مردان زحمتکش است.
·        بخش انسانی جامعه و جهان را همین «عجوزه های کریه و کثیف و هر چه دل اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بخواهد»، هفت تا نه ماه در شکم خود و دهها سال در جامعه پرورده است.

11
·        زنان هم مولد مثل اند و هم مولد مادی اند و هم مربی بی بدیل جامعه اند.
·        زنان هم بار سنگین تولید مثل را بدوش می کشند و هم بار کمرشکن کار در خانه و هم چه بسا کار در کارخانه و شرکت و غیره را.

·        زنان پرولتر به تمام معنی اند.
·        زنان مولد و زحمتکش تمام عیارند.

·        درست به همین دلیل از سوی ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی نفرت انگیز و پست و فرومایه تصور و تصویر می شوند.

12
·        اگر کسی دقت کند، در می یابد که همه فحش واژه ها یا به جانوران اهلی شده زحمتکش منسوبند و یا به توده های زحمتکش و یا به توده های زحمتکش بی خانمان شده (لومپنیزه شده.)

·        مراجعه کنید به مینا و مقوله ها در تارنمای دایرة المعارف روشنگری    

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر