محمدعلي
بهمني
تعداد
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
حدس بزن
چند بار گفته ايم و شنيده نشده ايم
چند بار شنيده ايم و
باورمان نشده است
چند بار؟
پدرم مي گفت :
«پدر بزرگت ، دوستت دارم را
يک بار هم به زبان نياورد
مادر بزرگت اما
يک قرن با او عاشقي کرد.»
سرچشمه
صفحه فیسبوک منصور یاسائی
تحلیلی از گاف سنگزاد
تعداد
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
حدس بزن
چند بار گفته ايم و شنيده نشده ايم
چند بار شنيده ايم و
باورمان نشده است
چند بار؟
پدرم مي گفت :
«پدر بزرگت ، دوستت دارم را
يک بار هم به زبان نياورد
مادر بزرگت اما
يک قرن با او عاشقي کرد.»
سرچشمه
صفحه فیسبوک منصور یاسائی
تحلیلی از گاف سنگزاد
·
حق با شاعر است.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
·
شاعر به حقیقت امری عینی اذعان می
کند، بی آنکه بداند به چه اذعان می کند و به چه دلیل باید اذعان کند.
·
برای پاسخ به این پرسش باید از خطه
منفرد و خاص به عالم عام رویم و از منظری دیگر به مسئله بنگریم.
تعداد
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
حدس بزن
چند بار گفته ايم و شنيده نشده ايم
چند بار شنيده ايم و
باورمان نشده است
چند بار؟
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
حدس بزن
چند بار گفته ايم و شنيده نشده ايم
چند بار شنيده ايم و
باورمان نشده است
چند بار؟
·
مفهوم منفرد و خاص «تعداد» بسط و
تعمیم مفهوم فلسفی عامی به نام «کمیت» است.
·
کشف مفهوم عام «کمیت» بزرگ ترین گام در راه درک قضیه است.
هوشنگ ناظمی
(امیر نیک آئین)
(1310 ـ 1367)
(امیر نیک آئین)
(1310 ـ 1367)
·
وقتی امیر نیک آئین می گوید که مفاهیم و مقولات فلسفی حکم قانون دارند، منظورش
همین است.
·
حق با حکیم جوانمرگ زحمتکشان است:
·
یاد خروشانش به یاد باد در این
برهوت درندشت بیگانگی با یادها!
1
·
هر مفهوم و مقوله فلسفه مارکسیستی
ـ لنینیستی چراغی است برای پیدا کردن راهی در ظلمات هستی.
·
وقتی هگل و یا لنین آموزش دقت مند
و پر وسواس مفاهیم و مقوله ها را توصیه می
کنند، به همین دلیل است.
·
بدون چراغ تئوری نمی توان راه خود
را در ظلمات هستی پیدا کرد و به مقصد رسید.
2
·
کشف مقوله کمیت (تعداد) بلافاصله
ضد دیالک تیکی آن را به خاطر خطور می دهد:
·
مقوله کیفیت را.
·
و ضمنا دیالک تیک کمیت و کیفیت را.
3
·
اکنون برای اثبات نظری (تئوریکی)
ادعای شاعر فقط باید به این سؤال رهگشا جواب یافت که در دیالک تیک کمیت و کیفیت نقش
تعیین کننده از آن کدامین قطب دیالک تیکی است؟
4
·
پاسخ به این پرسش را تجربه میلیون
ها باره بشری پیشاپیش داده است که در تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی تقطیر یافته است:
·
گذار دقت مند از خطه پراتیک به تئوری،
از خطه تجربه و عمل به نظر و اندیشه همین است!
5
·
نقش تعیین کننده در دیالک تیک کمیت
و کیفیت، از آن کیفیت است.
·
درست به همین دلیل حق با شاعر این
شعر است.
تعداد
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
·
منظور شاعر این است که در دیالک
تیک کمیت و کیفیت، نقش تعیین کننده از آن کمیت (تعداد) نیست و حق با او ست.
·
استدلال شاعر شنیدنی است:
حدس
بزن
چند بار گفته ايم و شنيده نشده ايم
چند بار شنيده ايم و
باورمان نشده است
چند بار؟
چند بار گفته ايم و شنيده نشده ايم
چند بار شنيده ايم و
باورمان نشده است
چند بار؟
6
·
هفتصد سال قبل اما حکیم بی همانندی
در شیراز می زیست که ضمیر خروشانش به دیالک تیکی خودپو سرشته بود و هر جمله و
مصراعش بسط و تعمیم بخردانه دیالک تیکی بود.
·
دیالک تیکیسین بی نظیر شیراز همین
اندیشه شاعر را با مثال تجربی ستایش انگیزی اثبات کرده است.
·
آنهم نه یک بار، بلکه صدها بار!
اسب تازی اگر ضعیف بود
باز هم از طویله ای خر، به!
باز هم از طویله ای خر، به!
·
حتی اسب ضعیف تازی بهتر از دهها خر
است.
·
در دیالک تیک کمیت و کیفیت، در دیالک
تیک طویله ای از خر و اسب تازی واحد، نقش تعیین کننده از آن کیفیت (اسب تازی) است.
·
به قول شاعر این شعر:
تعداد
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
صورت مسأله را تغيير نمي دهد
7
·
شاعر این شعر هم دست به گنجینه
تجربی می برد و مثال می آورد:
پدرم مي گفت :
«پدر بزرگت ، «دوستت دارم» را
يک بار هم به زبان نياورد
مادر بزرگت اما
يک قرن با او عاشقي کرد.»
«پدر بزرگت ، «دوستت دارم» را
يک بار هم به زبان نياورد
مادر بزرگت اما
يک قرن با او عاشقي کرد.»
·
در این مثال شاعر و در این تجربه زندگی
مادر بزرگ ـ پدر بزرگ علاوه بر اشاره به نقش تعیین کننده کیفیت ابراز عشق، دیالک
تیک دیگری جلوه فروشی می کند:
·
دیالک تیک حرف و عمل که بسط و
تعمیم دیالک تیک مارکسیستی ـ لنینیستی تئوری و پراتیک است:
·
تکرار مکرر «دوستت دارم» (حرف، تئوری)
در مقایسه با جامه عمل پوشاندن به «دوستت دارم»، پشیزی نمی ارزد، اگرچه بهتر از
هیچ است.
·
پدر بزرگ عشق را زیسته است.
·
پدر بزرگ عشق را نه در حرف، بل در
عمل نشان داده است و دلیل استحکام رابطه فی مابین همین بوده است.
·
حکیم شیراز همین دیالک تیک عینی را
نیز صدها بار در صدها فرم بسط و تعمیم داده است:
به عمل کار برآید، به
سخندانی نیست!
·
منظور سعدی همان منظور مارکس و
انگلس و لنین است:
·
نقش تعیین کننده در دیالک تیک پراتیک
و تئوری (عمل و اندیشه) از آن پراتیک (عمل،
تجربه، آزمون، آزمایش) است.
8
·
شاعر دیگری در خطه فارس در این
زمینه (و نه فقط در این زمینه) صراحت
بیشتری به خرج داده است:
خوش بود، گر محک تجربه (پراتیک)
آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد!
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد!
·
منظور حافظ هم همان منظور مارکس و
انگلس و لنین است:
·
نقش تعیین کننده در دیالک تیک
پراتیک و تئوری (رد دیالک تیک عمل و حرف، تجربه و ادعا) از آن پراتیک (عمل و تجربه)
است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر