همسویی مواضع راه توده و
رژیم
در مورد عدم مقاومتِ زندانیان سیاسی
امیر اطیابی
این کیانوری
نبود که موافق نوشتن انزجارنامه و مصاحبه بود، بلکه بازجویان وی و همه ی دستگاه
شکنجه، سرکوب، اطلاعات و مقامات زندان ها خواهان آن بودند و برای گرفتنش از هیچ
چیز، ازجمله استفاده از زندانیان خرد شده و توابین، ضرب و شتم و فشار مداوم دریغ
نمی ورزیدند ...
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
آرمان
راه توده همان مواضع حزب
توده در سال های اول دهه ۶۰ است.
·
محمود
اعتمادزاده (م.ا. به آذین) به گفته خود در هنگام دستگیری برایش باورکردنی نبود که
رژیمی را که او و حزب توده از آن جانانه دفاع کرده بودند، آنها را دستگیر و به زیر
شکنجه برده باشد.
·
او حتی
به یکی از شکنجه گران رژیم اعتراض کرده بود که نمی فهمد چرا آنها را که به رژیم
وفادار بودند، شکنجه و زندانی می کردند!
·
حزب توده
این است که یک نویسنده را به آن روز انداخت که به عمله های فاشیسم اسلامی می گفت
که او از آنها حمایت می کرده است.
·
·
آیا می
توان به امثال پرتوی خرده گرفت که در حمایت از خط امام تا آنجا رفت که حزب خود را
نیز فدای امام و رژیم کرد و رفقای توده ای خود را برای دموکرات های انقلابی اسلامی
به زیر کابل های برادران پاسدار فرستاد؟
·
آیا
فراموش کردید که کیانوری با گریه از پاسدار شکنجه گر التماس می کرد که همسر ۷۰
ساله او را نزنند؟!
·
·
قیاس
اعضای حزب توده با انقلابیون جان برکفی که سال ها در سخت ترین شرایط پلیسی
شاهنشاهی با رژیم نبرد کردند و شکنجه و زندان کشیدند و عاقبت توسط ارتجاع اسلامی
که توسط حزب توده حمایت می شد بعد از شکنجه های وحشیانه به قتل رسیدند اصلا قابل
قبول نیست.
·
امثال
جیگاره ای و سپاسی آشتیانی نماد مقاومت مردم ایران در برابر پلیدترین رژیم تاریخ معاصر
بود که قدیمی ترین حزب سیاسی ایرانی خود را در خط رهبر جانی آن می دانست.
·
·
خلق
ایران هرگز حامیان بیشرم رژیم را در خونین ترین روزهای جنایت و مرگ رژیم از یاد
نخواهد برد.
·
درود به
خاطره انقلابی جیگاره ای و سپاسی آشتیانی که خود مرتجعین مذهبی را به خوبی می شناختند
و هرگز سر در برابر این دین فروشان خم نکردند و فرسنگ ها با خط جنایتکارانه آنها
فاصله داشتند.
امیر اطیابی
در مسابقه ی ضد توده ای مسلما جمهوری
اسلامی برنده ای تاریخی است
·
در پاسخ
به آن هایی که کینه ی ضد توده ای خویش را نمی توانند تسکین دهند و در رؤیای محاکمه
ی توده ای ها هستند، لازم به یادآوری است که هر قدر هم زحمت بکشید در این مسابقه
نمی توانید از رژیم اسلامی گوی سبقت را بربایید.
·
قبل از
شما این رژیم زحمت تان را کم کرده و همه افراد کلیدی را محاکمه و اعدام کرده است.
·
·
تنها
توده ای هایی که در اولویت اعدام نبودند باقیمانده اند که به شما می رسند.
·
می
توانید به هماهنگی با رژیم اسلامی کار را تمام کنید.
·
ولی
بازهم کاری مهم تر از آنچه تا کنون انجام شده، نمی توانید بکنید و این افتخاری
برای تان نمی آورد.
·
·
از رهبری
حزب توده ایران که هریک یا در زمان شاه تا ۲۵ سال زندان بودند یا غیابا به اعدام
محکوم شده بودند، اکثریت قریب به اتفاق شان اعدام شدند.
·
عده ای
از آنان در زیر شکنجه در سال ۶۲ کشته شدند.
·
برخی در
فاصله ی سال ۶۲ تا قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اعدام شدند و باقی در همان
قتل عام یا پس از آن.
·
·
آخرین
اعدامی فاطمه مدرس تهرانی، عضو مشاور کمیته ی مرکزی بود که در بهار سال ۱۳۶۸ اعدام
شد.
·
شما را
رجوع می دهم به این کتاب ها و به این سایت ها و نویسنده های غیر توده ای در پیوند
های زیرین تا اهداف خود را بر خیالات واهی بنا نکنید.
·
امیدوارم
این قبیل خوانندگان آرزوها و اهداف «افتخار آمیز» تری را برای خویش بیابند و سعی
نکنند افتخارات جمهوری اسلامی و قبل از آن رژیم سلطنتی را به خود اختصاص دهند.
مسعود بهبودی
خطاب به آرمان و
شرکاء
·
مقاومت در
زیر شکنجه را هرگز نباید به معیار حقانیت انسان ها، احزاب و سازمان ها ارتقا داد.
·
این نوعی
پسیکولوژیسم است که فلاسفه امپریالیسم اشاعه می دهند.
·
·
مقاومت در
زیر شکنجه را هرگز نمی توان و نباید مطلق کرد.
·
حریفی می
گفت:
·
«اگر در
ساواک پس از دو ماه شکنجه، دو روز دیگر به شکنجه ادامه می دادند، می شکستم.
·
توان مقاومتی
دیگر برایم باقی نمانده بود.»
·
·
ایرانی های
متعلق به طبقات غیرپرولتری با تفکر علمی بکلی بیگانه اند و خصائل اشرافی ـ فئودالی
خود و امثال خود را جزو فضایل انقلابی جا می زنند.
·
بدان سان
که با شکست مبارزی و یا با تجدید نظری، به آسانی آب خوردن، مهر خیانت را بر پیشانی
اش می کوبند.
·
این جور برخوردها
از آوانتوریسم کودکانه حکایت دارند و با تفکر علمی بیگانه اند و ضمنا بی رحمانه اند.
·
چرا؟
1
·
برای
اینکه اکثریت مردم پی زندگی خویش بوده اند.
·
کیانوری و
خیلی های دیگر ترجیح داده اند که به ایدئالی خدمت کنند.
·
خود و زن
و بچه شان را شکنجه داده اند و تحمل شان ته کشیده و به زانو در آمده اند، یا در تعیین
خط مشی به علل نظری و اسلوبی اشتباه کرده اند.
·
حالا هر رهگذری که معلوم نیست که خودش کیست و اگر
یک هزارم ذلت آنها را کشیده بود، چی شده بود، دست به داوری غیرمسئولانه می زند و حکم
صادر می کند.
·
معلوم نیست
که چرا دو سه نفر جیگاره یا و یا سپاسی قهرمان و خادم تلقی می شوند و هزاران رستم توده
ای که صدبار مقاومتر از آنها بوده اند و زجرکش شده اند، بی آنکه حتی به زانو در بیایند،
خائن؟
2
·
آرمان و شرکاء
حتی با سطح فکری نازل و اسلوب بینشی مردود خود، اگر به حقیقت عینی تره خرد می کردند،
نمی توانستند مهرگان و محمد زاده و دهها تن از رهبران حزب توده را فراموش کنند.
3
·
ضمنا به آذین
نویسنده و مترجمی ساده نبوده که کسی گولش بزند، بلکه متفکری در حد رهبران بزرگ حزب
توده بوده و شخصیتی خارائین داشته است.
·
آرمان ها
بهتر است، که قبل از قلمفرسائی موضوع بحث را بشناسند.
4
·
خط مشی هر
حزب فقط به خود ان حزب مربوط است.
·
در مبارزه
طبقاتی اتحاد ها و مبارزه ها امری طبیعی است.
·
این کردوکارها
می تواند به پیروزی های دور و یا نزدیک منجر شود و یا بسیار گران تمام شود.
·
مبارزه ایدئولوژیکی
(در عرصه نظر و اسلوب) برای همین است.
5
·
حزبی که
با بورژوازی به دلایل تاکتیکی معامله سیاسی می کند، باید هشیار باشد:
الف
·
حزب
کمونیست چین، تحت رهبری مائو به اتحاد تاکتیکی با کومین تانک اقدام کرد و همان
کومین تانک نامزد انقلابی شخص مائو را و صد ها کمونیست چینی را تیرباران کرد.
ب
·
حزب
کمونیست شوروی، تحت رهبری استالین، با فاشیسم آلمان قرار داد صلح تاکتیکی بست و 20
تا 30 میلیون کشته داد و بخش اعظم کشور به خاکستر بدل شد.
·
ایرادها
نه در تصمیمگیری ها و اتخاذ خط مشی ها، بلکه در فقر تئوری و متد بوده و است و خواهد بود.
·
هم حزب
توده و هم هر مبارز صادق و انقلابی باید فکری در این زمینه بکند.
·
بدون
تئوری و متد انقلابی شکست، پیش برنامه ریزی شده است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر