پروفسور دکتر
الفرد کوزینگ
برگردان شین
میم شین
·
در تئوری شناخت کانت عمده کردن خودپوئی فهم، یعنی نقش
فعال فهم در روند شناخت، اهمیت مثبت دارد.
1
·
کانت اولین کسی بوده که به تعیین و بررسی فونکسیون مقوله ها در شناخت پرداخته، تا معلوم کند که چگونه مواد
تجربی بواسطه مقوله ها (مقوله ها که فهم بهر حال در اختیار دارد) حلاجی می شوند.
2
·
اما کانت به این مسئله توجه ندارد که قائل شدن خصلت
ماورای تجربی (اپریوری) به مقوله ها بمعنی ایمان آوردن به «ایده های مادر زاد» است.
·
·
مراجعه کنید به ایده های مادر زاد در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری.
3
·
کانت بر آن است که مقوله ها بصورت نطفه ای و بطور غریزی
وجود دارند و در اثر تجربه تکامل می یابند.
·
(کانت، ب 91)
4
·
کانت بنا بر «اپریوریسم»
خود به جدا کردن دقیق فرم و محتوای شناخت از یکدیگر می پردازد و آندو را بطور
متافیزیکی در مقابل هم قرار می دهد.
5
·
تفاوت قایل شدن میان فرم و مواد شناخت حاوی هسته معقولی
است و بررسی فرم شناخت خدمت بزرگی محسوب می شود.
6
·
اما کانت این تفاوت قائل شدن بحق را مطلق می کند و به دام
ایدئالیسم ذهنی و اگنوستیسیسم می افتد.
·
·
مراجعه کنید به ایدئالیسم، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
7
·
از سوی دیگر تئوری شناخت کانت حاوی نقطه نظرهای معقول و
نظرات مثبت زیادی است که برای تدوین تئوری شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی از اهمیت
شایانی برخوردار بوده اند.
·
مراجعه کنید به کریتیسیسم در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر