۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

تئوری شناخت (14)

پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین


·        در تئوری شناخت کانت عمده کردن خودپوئی فهم، یعنی نقش فعال فهم در روند شناخت، اهمیت مثبت دارد.

1
·        کانت اولین کسی بوده که به تعیین و بررسی فونکسیون مقوله ها در شناخت پرداخته، تا معلوم کند که چگونه مواد تجربی بواسطه مقوله ها (مقوله ها که فهم بهر حال در اختیار دارد) حلاجی می شوند.

2
·        اما کانت به این مسئله توجه ندارد که قائل شدن خصلت ماورای تجربی (اپریوری) به مقوله ها بمعنی ایمان آوردن به «ایده های مادر زاد» است.
·         
·        مراجعه کنید به ایده های مادر زاد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

3
·        کانت بر آن است که مقوله ها بصورت نطفه ای و بطور غریزی وجود دارند و در اثر تجربه تکامل می یابند.
·        (کانت، ب 91) 

4
·        کانت بنا بر «اپریوریسم» خود به جدا کردن دقیق فرم و محتوای شناخت از یکدیگر می پردازد و آندو را بطور متافیزیکی در مقابل هم قرار می دهد.

5
·        تفاوت قایل شدن میان فرم و مواد شناخت حاوی هسته معقولی است و بررسی فرم شناخت خدمت بزرگی محسوب می شود.

6
·        اما کانت این تفاوت قائل شدن بحق را مطلق می کند و به دام ایدئالیسم ذهنی و اگنوستیسیسم می افتد.
·         
·        مراجعه کنید به ایدئالیسم، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7
·        از سوی دیگر تئوری شناخت کانت حاوی نقطه نظرهای معقول و نظرات مثبت زیادی است که برای تدوین تئوری شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی از اهمیت شایانی برخوردار بوده اند.

·        مراجعه کنید به کریتیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر