سرچشمه:
صفحه فیس
بوک
جواد
مقدم
قانون علت و معلول
هر چیز به دلیلی رخ می دهد .
هر چیز به دلیلی رخ می دهد .
برای هر علتی معلولی هست و برای هر معلولی علت یا
علت های بخصوصی وجود دارد.
چه از آنها اطلاع داشته باشید، چه نداشته باشید.
چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد.
تحلیلی از شین میم
شین
·
جناب جواد
مقدم مفاهیم معینی را تعریف کرده اند که می توان به عنوان گام فکری ـ فرهنگی مثبتی
تلقی کرد.
·
ما ـ هم
برای خودآموزی و هم احیانا برای هماموزی ـ مفاهیم مطروحه از سوی ایشان را مورد
تأمل قرار می دهیم و از هماندیشی با همنوعان خویش شادمان خواهیم شد.
·
اولین
مسئله ای که آدمی را به تأمل وامی دارد، تفاوت علت و دلیل است.
الف
·
علت به
واقعیت امری در واقعیت عینی اطلاق می شود که در چارچوب پیوند
علی ئی، واقعیت امر دیگری را بنام معلول ضرورتا پدید می آورد.
·
یعنی علت
در دیالک تیک علت و معلول مطرح می شود.
·
همه چیزها،
پدیده ها و سیستم ها در واقعیت عینی ضمن اینکه معلول علتی اند، خود به نوبه خود،
علت معلولی دیگرند.
·
مراجعه
کنید به دیالک تیک علت و معلول در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
·
دلیل اما عضو اول
در دیالک تیک دلیل و مدلول است.
·
دیالک
تیک دلیل و مدلول برای نشان دادن روابط مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد و لذا به
سبب معانی مختلفش نمی تواند بمثابه اصطلاح دقیق علمی بکار آید.
·
شوپنهاور میان
چهار دسته از دلایل تفاوت قائل می شود که در چنین رابطه ای می توانند مطرح شوند:
1
·
دلیل
وجودی
2
·
دلیل شدن
و یا علت
3
·
دلیل
شناختن
4
·
دلیل عمل
و یا انگیزه
·
رابطه
دلیل و مدلول که عضو اولش دلیل وجودی است، در فلسفه مارکسیستی همانند رابطه علت و
معلول که حلقه اولش علت است، قبل از همه (اگرچه
نه فقط) به روابط عینی ـ واقعی تعلق دارد.
·
در
حالیکه روابط (3 و 4) ـ اگرچه در تحلیل نهائی بطور مادی مشروط می شوند ـ جای شان
عمدتا در عالم شعور است.
·
اکنون به
حکم جناب جواد مقدم نظری می افکنیم:
قانون علت و معلول
هر چیز به دلیلی رخ می دهد.
هر چیز به دلیلی رخ می دهد.
·
حق با
ایشان است:
·
چیزی
بدون دلیل و علت رخ نمی دهد.
·
هر
رخدادی علتی دارد.
جواد مقدم
برای هر علتی معلولی هست و برای هر معلولی علت یا
علت های بخصوصی وجود دارد.
·
این حکم
ایشان نیز درست است:
·
هر معلولی،
علتی دارد و هر علتی معلول علتی دیگر است.
جواد مقدم
چه از آنها اطلاع داشته باشید، چه نداشته باشید.
·
شاید این
حکم ایشان از سوی خواننده مطلب جدی گرفته نشود.
·
اگرچه از
اهمیت چشمگیری برخوردار است.
·
از کدام
اهمیت چشمگیر؟
1
·
منظور ایشان
به احتمال قوی تأکید بر عینیت قانون علت و معلول (قانون علی) است.
·
·
منظور از
عینیت قانون علی و هر چیز دیگر چیست؟
2
·
منظور
همان است که ایشان با صراحت تمام بر زبان رانده اند:
·
چه از
آنها اطلاع داشته باشید، چه نداشته باشید.
·
وقوف انسان
به علل پیدایش و رشد و زوال چیزها و وقوع پدیده ها نقش تعیین کننده به عهده ندارد:
·
چه انسان
بداند و چه نداند، باد و باران و سیل و زلزله به علل عینی یعنی به علل مستقل از
خواست و میل و هوس بنی بشر، تشکیل می شوند و رخ می دهند.
·
عینی (اوبژکتیف)
ـ بر خلاف سوبژکتیف ـ به چیزی و یا رخدادی اطلاق می شود که وجودش و یا وقوعش به
بود و نبود انسان ها وابسته نباشد.
·
میلیون
ها سال قبل از پیدایش انسان به علل عینی، باد و باران و سیل و توفان و زلزله و
آتشفشان و غیره وجود داشته است.
جواد مقدم
چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد .
·
اگر
منظور ایشان از مفهوم «اتفاق»، مقوله بسیار مهم فلسفی موسوم به «تصادف» باشد، نمی توان
نظر ایشان را تأیید کرد.
·
تصادف
وجود عینی دارد.
·
تصادف هم
علتی دارد.
·
تصادف هم
بسان ضرورت، عینی است.
·
تصادف هم
بسان ضرورت، قانونمند است.
·
تصادف به
مثابه مقوله بسار مهم فلسفی اما به چه معنی است؟
1
·
تصادف در
دیالک تیک ضرورت و تصادف وجود دارد و نه به تنهائی.
·
هیچ چیز
در هستی به تنهائی وجود ندارد.
·
هر چیزی
در چارچوب دیالک تیک خاص خود وجود دارد.
·
هر چیزی
با ضد خود در پیوند ناگسستنی وجود دارد.
·
ضرورت و
تصادف هم به همین سان.
2
·
فوتبالیستی
توپی را شوت می کند و توپ پس از اصابت به سر بازیکنی مسیر عوض می کند و وارد دروازه
گولر می شود.
·
به عبارت
دیگر، توپ تصادفا وارد دروازه می شود.
·
یعنی اگر
توپ به سر بازیکن دیگر اصابت نمی کرد و مسیر عوض نمی کرد، گولر می توانست آن را بگیرد.
3
·
پس می
توان گفت، تصادف فرم تحقق (وقوع، واقعیت یابی) ضرورت است.
·
تصادف
فرمی است که در آن فرم، ضرورت جامه عمل می پوشد.
·
و چون
ضرورت همیشه و همه جا در فرم معینی جامه عمل می پوشد، پس می توان از دیالک تیک
ضرورت و تصادف سخن گفت.
·
یعنی نه
تصادف بدون ضرورت معنی دارد و نه ضرورت بدون تصادف رخ می دهد.
·
فرق
ضرورت با تصادف اما کجا ست؟
4
·
ضرورت را
می توان پیش بینی کرد:
·
آب را
بجوشانی در صد درجه سانتیگراد و در فشار جو می جوشد و به بخار بدل می شود.
·
این
حقیقت امر قابل پیش بینی است.
·
جوشش آب
در صد درجه سانتیگراد با فشار جو یک ضرورت (جبر) عینی است.
5
·
اما ورود
توپ به دورازه پس از اصابت به سر بازیکن نه ضرورت، بلکه تصادف است.
·
هر توپی
که به سر بازیکنی اصابت کند، وارد دروازه نمی شود.
·
برای ورود
توپ به دروازه باید مجموعه ای از شرایط ضرور فراهم بیایند.
·
تصادف را
به این دلیل نمی توان پیش بینی کرد.
·
ضرورت
اما همیشه در فرم تصادف رخ می دهد.
6
·
نکته
مهمی که در هر دیالک تیک باید در نظر گرفته شود، تعیین قطب تعیین کننده است.
·
در دیالک
تیک ضرورت و تصادف همیشه و همه جا نقش تعیین کننده از آن ضرورت است.
·
یکی از
اشتباهات خیلی ها عدم درک این حقیقت امر است.
·
مراجعه
کنید به دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
مثال
·
الله
اکبر گوئی در پشت بام ها یکی از فرم های متعدد غلبه ارتجاع فوندامنتالیستی بر رژیم
انقلاب سفید بود.
·
این فرم
در شرایط معین موجود همراه با فرم های دیگر، مؤثر واقع شد.
·
این امر
چیزی تصادفی بود و نه ضرور.
·
اگر کسی
ادعا کند که با الله اکبر گوئی می توان هر رژیمی را برانداخت، ابلهی بیش نیست.
·
ابله تر
از آن کسی است که همان شیوه را بر ضد خود فوندامنتالیسم به خدمت گیرد.
·
چون به
زبان بی زبانی به معنی تأیید همان طاعون است و نه به معنی نفی آن.
7
·
نکته مهم
دیگر در دیالک تیک علت و معلول، این است که زنجیر علی، زنجیری است که حلقه اول و آخر
ندارد.
·
چرا؟
8
·
به این
دلیل ساده که هیچ علتی نیست که معلول نبوده باشد (دلیل بر نبود حلقه اول، علت
العلل) و هیچ معلولی نیست که علتی نباشد (دلیل بر نبود حلقه اخر، علت نهائی)
9
·
به همین
دلیل، دیالک تیک علت و معلول (قانون علی) برای توضیح چیزها، پدیده ها و سیستم ها کافی
نیست.
·
بلکه
باید قوانین دیالک تیکی دیگر نیز به خدمت گرفته شوند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر