دلیل
پروفسور
دکتر ولفگانگ زگت
برگردان شین میم شین
·
دلیل (سبب) به عضو اول
در روابط دلیل و مدلول اطلاق می شود.
·
گویش موسوم به «رابطه دلیل و مدلول» برای نشان دادن
روابط مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد.
·
از این رو، به سبب معانی مختلفش نمی تواند بمثابه اصطلاح
دقیق علمی بکار آید.
آرتور شوپنهاور (1788 ـ 1860)
فیلسوف، نویسنده و استاد در مدارس عالی آلمان
آموزش او شامل اتیک، متافیزیک و استه تیک بوده است.
او فلسفه کانت را مرحله تدارکی فلسفه خویش می دانست.
او جهان را مبتنی بر اصل نامعقول قلمداد می کرد
در زمینه آموزش ایده ای افلاطون و فلسفه های شرق نیز صاحب
نظر بوده است.
او نماینده ایدئالیسم ذهنی و در تئوری شناخت نماینده
سوبژکتیویسم بوده است.
·
شوپنهاور میان چهار دسته از دلایل تفاوت قائل می شود که در چنین
رابطه ای می توانند مطرح شوند:
1
·
دلیل وجودی
2
·
دلیل شدن و یا علت
3
·
دلیل شناختن
4
·
دلیل عمل و یا انگیزه
·
مراجعه کنید به انگیزه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
رابطه دلیل و مدلول که عضو اولش دلیل وجودی است، در
فلسفه مارکسیستی همانند رابطه علت و معلول که حلقه اولش علت
است، قبل از همه (اگرچه نه فقط) به روابط عینی ـ واقعی تعلق دارد.
·
در حالیکه روابط (3 و 4) ـ اگرچه در تحلیل نهائی بطور
مادی مشروط می شوند ـ جای شان عمدتا در عالم شعور است.
·
در فلسفه مارکسیستی تاکنون تعریف قابل استفاده ای از
اصطلاح «دلیل» و یا «رابطه دلیل و مدلول» ارائه داده نشده است.
·
تردیدی نیست که رابطه علی یکی از انواع خاص رابطه دلیل و
مدلول است.
·
این مسئله که روابط دلیل و مدلول در چه پیوندی با روابط شرط و مشروط قرار دارند، هنوز حل نشده است.
·
مراجعه کنید به پیش شرط ـ شرط ـ شرایط در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
·
هر دو دسته از روابط یاد شده می توانند هم در واقعیت
عینی و هم در عالم شعور وجود داشته باشند و پیوند میان خود برقرار سازند و علاوه
بر آن، هر دو عضو آنها می توانند یکی بعد از دیگری و یا همزمان وجود داشته باشند.
·
در مورد دلایل اما حالت مشابه با تمایزات موجود میان شرط
ضرور، شرط کافی و همچنین شرط ضرور و کافی وجود ندارد.
·
مراجعه کنید به قانون دلیل
کافی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر