پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین
فلسفه هگل
گئورگ ویلهلم
فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
آثار هگل به 14
بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین
(جوانی)
آثار انتقادی
ینا
طرح های سیستمی
ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و
بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف
(خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به
سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ
فلسفه
دایرة المعارف
علوم فلسفی
·
فلسفه
هگل در توسعه تئوری شناخت مقام خاصی دارد.
·
زیرا در
آن طرز تفکر دیالک تیکی به بی سابقه ترین نحوی مورد حلاجی قرار می گیرد.
1
·
فلسفه
هگل سیستم ایدئالیستی ـ عینی است، که در آن روح و یا «ایده مطلق» خالق جهان و در
عین حال ماهیت آن است.
2
·
تفکر و وجود به نظر
هگل بر هم انطباق پیدا می کنند.
·
زیرا
کلیت توسعه و یا تکامل جهان تنها شکوفائی
مرحله به مرحله روح از وجود به «ایده مطلق» است.
3
·
این
توسعه و یا تکامل دیالک تیکی در قالب مفهوم تحقق می یابد و مراحل توسعه روح، مراحل
تعین و تشخص (مشخص شدن) و در عین حال خودشناسی دم افزون روح است.
4
·
روح که
بطور دیالک تیکی با گذشتن بی وقفه از مفهوم به مفهوم به تعین و تشخص خود نایل می
آید، در عین حال، خود را رفته رفته عمیقتر و همه جانبه تر می شناسد و سرانجام با
رسیدن به «ایده مطلق» به خودشناسی کامل، به شناخت مطلق خویشتن خویش موفق می شود.
·
(هگل،
«منطق»، جلد 3، فصل 3، ص 3)
5
·
از آنجا
که بنظر هگل، وجود و تفکر بر هم انطباق می یابند، تشریح او از روند توسعه روح در عین حال به معانی زیرین است:
الف
·
تشریح او
از روند توسعه روح، تئوری فلسفی عام است.
ب
·
تشریح او
از روند توسعه روح، دیالک تیک است.
ت
·
تشریح او
از روند توسعه روح، تئوری شناخت است.
پ
·
تشریح او
از روند توسعه روح، منطق است.
6
·
از این
رو، در فلسفه هگل، تئوری شناخت بمثابه رشته فلسفی وجود ندارد.
7
·
تشریح
توسعه و تکامل دیالک تیکی روح حاوی نظرات معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) او نیز است.
8
·
بنابرین،
در سیستم هگل، هویت (یکسانی) دیالک تیک، تئوری شناخت و منطق برقرار است.
9
·
دلیل این
امر در یکی انگاشتن ایدئالیستی روند شناخت و روند توسعه و تکامل جهان بوسیله هگل
است.
·
از این
رو، سیستم هگل ـ علاوه بر نقطه نظرات معقول ـ نتیجه منفی دیگری بدنبال می آورد:
·
بدین
طریق، مسئله اصلی شناخت، یعنی مسئله نحوه انعکاس واقعیت عینی در ضمیر انسانها،
فراموش می شود.
10
·
مهمترین
دستاورد مثبت نظرات معرفتی ـ نظری هگل در این است که شناخت بمثابه روند توسعه دیالک تیکی در نظر گرفته می شود.
11
فریدریش انگلس
(1820 ـ 1894)
·
انگلس می
نویسد که درسیستم هگل «برای اولین بار ـ و این خدمت بزرگ او ست ـ کلیت جهان طبیعی،
اجتماعی و معنوی بمثابه روندی، یعنی بمثابه امری که در حرکت، تغییر، تجدید و توسعه
است، درک و تشریح می شود و به اثبات پیوند درونی در این حرکت و توسعه همت گماشته می شود.»
·
(کلیات
مارکس و انگلس، جلد 20، ص 22)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر