۱۳۹۱ دی ۲۷, چهارشنبه

سیری در حماسه داد (5)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)

سرچشمه: راه توده  

تحلیلی از شین میم شین

 یادآوری مؤلف

هنوز بسیارند كسانی كه شاهنامه را واقعاً هم اثری در خدمت شاهان می ‌دانند و نیز كسانی كه به علت مخالفت با نظام "شاهنشاهی” نسبت به این اثر بزرگ فرهنگی كم توجهی می‌كنند.

بنابراین شناختن و شناساندن شاهنامه، همچنان از نظر آشنا كردن مردم با فرهنگ غنی گذشته ایران كسب اهمیت می‌كند.

·        ما تحلیل میراث سردار توده ها را با تأمل روی همین یاد آوری ایشان آغاز می کنیم:

جوانشیر

هنوز بسیارند كسانی كه شاهنامه را واقعاً هم اثری در خدمت شاهان می ‌دانند.

·        حق با جوانشیر است، ولی چرا و به چه دلیل؟

1

·        دلیل اول آن شاید ناتوانی روشنفکران ایرانی از تفکر مفهومی باشد.
·        بدون آموزش، تمرین و تسلط بر تفکر مفهومی هرگز نمی توان به درک محتوای نوشته ها نایل آمد.
·        چون فقط و فقط ببرکت تفکر منطقی بالنده از قضاوتی به قضاوتی، از مفهومی به مفهومی است که می توان محتوای نوشته ها را درک کرد.
2

·        تحلیل ها و تفسیرها و تدریس های جاری در کشور ایران عمدتا خصلت فرمالیستی دارند:
·        انرژی عظیمی از «علما» و «طلاب» در زمینه کشف ریشه واژه ها و معنی تحت اللفظی ابیات و نوشته ها تلف می شود و نتیجتا همه چیز گفته می شود، بی آنکه چیز معنامند بدرد بخوری گفته شود.

3

·        تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی میراث معنوی خلق های ایران احتمالا و بطور جسته و گریخته و ناپیگیر از طرف صاحب نظران کشورهای سوسیالیستی صورت گرفته است.
·        ما متأسفانه هنوز به منابعی از این دست، دست نیافته ایم.

4

·        ارزش و ارج ارزنده این پژوهش جوانشیر در همین نهادن سنگ اول است.
·        تحلیل میراث سردار توده ها از سوی ما به نیت تداوم بخشیدن بر تلاش عزیز از دست رفته ای است، که در جای خالی اش در دل خرد و خراب مان، کوهی از اندوه سر برمی کشد و غم روی غم انبار و تلنبار می شود.

5

·        دلیل دیگر ناتوانی از فهم میراث ادبی و فلسفی و غیره، وابستگی به طبقات اجتماعی بی فردا و بی دورنما ست.
·        انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر انسان ها، همیشه از صافی های طبقاتی می گذرد.
·        از این رو، پیش شرط کشف حقیقت عینی و حقیقت تاریخی، وابستگی به طبقه اجتماعی فردامندی است.
·        در غیر اینصورت، دستیابی به حقیقت پنهان در میراث معنوی ملی و بین المللی بسیار دشوار و مثله و مخدوش صورت خواهد گرفت.
جوانشیر

و نیز كسانی كه به علت مخالفت با نظام "شاهنشاهی” نسبت به این اثر بزرگ فرهنگی كم توجهی می‌كنند.

·        از همین حکم جوانشیر نیز می توان به فقر فکری و فرهنگی بخش دیگر روشنفکریت کشور پی برد:

1

·        برای حضرات، پیش شرط مطالعه و بررسی اثری، موافقت و یا مخالفت احتمالی آن اثر با «نظام» چلقوزی است.
·        سوبژکتیویسم هزار فرم دارد، اینهم یکی از آن فرم های تهوع آور است.
·        چون بدین طریق، سوبژکتیف بر اوبژکتیف تقدم پیدا می کند:
·        چون علایق فردی بر واقعیت عینی منعکسه در آثار پیشینیان تقدم پیدا می کند.

2

·        با همین پیشداوری است که افرادی و یا رژیم هائی کتاب می سوزانند.
·        هر کس و هر دسته و گروهی به امحای هر اثری می پردازد که باب طبعش نیست.
·        نتیجه این کردوکار خرافی و مخرب فقط می تواند بی همه چیزی مادی و معنوی (پاوپریسم) ملتی باشد.
·        در نیتجه این جور کردوکارهای فکر ستیز و فرهنگ ستیز است که ملتی با تمدنی چند هزارساله باید ساده ترین  مایحتاج مادی و معنوی خود را از خارج وارد کند و ثروت ملی ناچیز خود را بطرز بی برگشتی حیف و میل سازد.

جوانشیر

بنابراین شناختن و شناساندن شاهنامه، همچنان از نظر آشنا كردن مردم با فرهنگ غنی گذشته ایران كسب اهمیت می ‌كند.

·        از این حکم جوانشیر می توان به فقر نظری خود ایشان هم پی برد.
·        آشنائی با شاهنامه باید نه فقط برای آشنا کردن ملتی با فرهنگ فقیر و یا غنی گذشته اش، بلکه برای نقد دیالک تیکی آن صورت گیرد.
·        کردوکاری که می تواند نسل هائی از اندیشندگان را به خود مشغول دارد.

·        منظور از نقد دیالک تیکی اثری و اندیشه ای اما چیست؟

1

·        نقد دیالک تیکی را می توان دیالک تیک سلب و اثبات نامید.

·        دیالک تیک گسست و پیوست نامید.

·        دیالک تیک قطع و استمرار نامید.

·        این دیالک تیک سلب و اثبات و یا گسست و پیوست به چه معنی است؟

الف
 دیالک تیک پیوست و گسست 

·        گسست (سلب، قطع) به معنی کندن و دور انداختن هر عنصری از میراث مادی و معنوی است که کهنه و پوسیده و میرنده و مزاحم پیشرفت است.
·        بدین طریق، همه ایده ها و اندیشه ها و آداب و عادات پیشینیان که با تعالی مادی و فکری و فرهنگی انسان این روزگار منافات دارند، نقد و بی اعتبار و حذف می شوند.
·        از آنجمله اند خرافات گوناگون و باورهای متناسب با توسعه نازل نیروهای مولده در زمان های قدیم.

ب

·        پیوست (تداوم، استمرار) به معنی کشف، حفظ و توسعه و تکامل بخشیدن به هر عنصری از میراث مادی و معنوی است که همچنان و هنوز نو، زنده، بالنده، آینده مند و آبستن پیشرفت است.
·        بدین طریق تئوری و اسلوب (متد) علمی و فلسفی به میراث مانده از پیشینیان کشف، بررسی، اثبات و حفظ می شود و با دستاوردهای مدرن علمی و فنی و فرهنگی و فکری و فلسفی پیوند می خورد و توسعه و تکامل داده می شود.

2

·        توسعه و تکامل در ذره ذره طبیعت و جامعه و تفکر از گردنه همین دیالک تیک پیوست و گسست می گذرد.
·        این دیالک تیک در کار مدام بی امان است.
·        بدون نفی و حفظ، بدون سلب و اثبات، بدون گسست و پیوست، کمترین پیشرفتی امکان پذیر نیست.
·        فقط جماعت ابله و کودن به نابودی مطلق و بی برگشت میراث مادی و معنوی بشریت مبادرت می ورزند و نه اهل فهم و فراست و علم و عقل.

3

·        به همین دلیل هم باید میان دو نوع نفی تفاوت قائل شد:

الف

نفی مکانیکی

·        نفی مکانیکی هرچه را که از معاصران و یا از پیشینیان به میراث مانده، به آتش می کشد و نابود می سازد.
·        مثلا اکنون که اسلام ستیزی بوسیله ایدئولوژی امپریالیسم بشدت مد شده است، باندهای فکری و فرهنگی مافیائی به نفی مکانیکی دین اسلام و اندیشه های پیامبر و امامان و غیره مذبوحانه کمر بسته اند.
·        بدین طریق همه چیز از داربست مکانی ـ زمانی اش جدا می شود و مورد لعن و نفرین ابلهانه قرار می گیرد.
ب

نفی دیالک تیکی

·        نفی دیالک تیکی اما به کشف، حفظ و توسعه جنبه های مثبت و نقد و حذف جنبه های منفی می پردازد و بدین طریق میان گذشته و حال و آینده پل می زند.
·        از چنین پلی است که دستاوردهای مادی و فنی و فکری و فرهنگی نسل ها با هم پیوند می یابند و جامعه در کلیت خود پیشرفت می کند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر