۱۳۹۱ تیر ۱۶, جمعه

سیری در جهان بینی مهدی اخوان ثالث (6)

مهدی اخوان ثالث (1307 ـ 1369)
تحلیل واره ای از شین میم شین
همان اهريمن است الله

• سيه کاران در ميخانه ها بستند، حافظ جان

• خم و مينا و جام باده بشکستند، حافظ جان

• به مستان می انگور، حدها می زنند آنان
• که از کبر و غرور و مکر سرمست اند، حافظ جان

• «خدا» گويند و می گيرند جان و مال مردم را
• خدا داند که بس نامردم و پست اند، حافظ جان

• خدا کی نان و جان با شرط ايمان می دهد کس را
• چرا اللهيان اين را ندانستند، حافظ جان؟

• خدا ما را از اين الله اهريمن رها سازد
• يقين، اهريمن و الله همدستند، حافظ جان

• همان اهريمن است الله و در اين شک ندارم من
• گواهم ايزدی ـ ايرانيان هستند، حافظ جان

• ببين، شب ها چه تاريک است زير پرچم الله
• ببين، مردم چه بدبخت و تهيدستند، حافظ جان

• سلامی کن به خيام ـ آن ابرمرد ـ از من مسکين
• بگو پَستان در ميخانه ها بستند، حافظ جان
پایان

ادامه تلاش در جهت تحلیل شعر «همان اهريمن است الله»

بیت دوم
به مستان می انگور، حدها می زنند آنان
که از کبر و غرور و مکر سرمست اند، حافظ جان

• در این بیت، انتقاد اجتماعی اخوان تبیین می یابد، انتقادی ماقبل علمی!

• چرا و به چه دلیل ماقبل علمی؟

1
مستان مست از باده کبر و مکر و غرور، به مستان مست از باده انگور شلاق می زنند.

• اخوان ـ بسان عوام الناس ـ فقط ظاهر قضایا را می تواند ببیند.
• او در سطح چیزها، پدیده ها و سیستم ها شتابزده و دستپاچه پرسه می زند و گرد و خاک بپا می کند، ولی از اعماق بی خبر است.
• همین شیوه تفکر و استدلال اخوان را امروزه بویژه طرفداران مونارشیسم (سلطنت) و آنارشیسم و بسیاری از «چپ» های فلسفه فقیر فلک زده نمایندگی می کنند.
• آنها هم ـ همه بدون استثناء ـ به عمامه و دین اسلام حمله می برند.

• علت این کوته بینی نظری (تئوریکی) یا جهان بینانه است، یا طبقاتی و یا آمیزه ای از هر دو ست، یعنی جهان بینانه ـ طبقاتی است.

• این شیوه استدلال، خواه و ناخواه مبتنی بر دیالک تیکی از خودفریبی و عوامفریبی است.

• همیشه و همه جا چنین بوده است:
• عوامفریبان در عین حال، خودفریب نیز بوده اند.

• عوامفریبی و خودفریبی همیشه همدیگر را مشروط می سازند، لازم و ملزوم یکدیگرند، دست در دست و شانه به شانه با هم می روند.
• خود روحانیت از هر رنگ و لعاب نیز تجسم تمامعیار دیالک تیک خودفریبی و عوامفریبی است.
• از واتیکان تا جماران!

• این دیالک تیک غول آسا باید مستقلا مورد بحث قرار گیرد.

2
مستان مست از باده کبر و مکر و غرور، به مستان مست از باده انگور شلاق می زنند.

• اخوان با توسل به جنگ افزاری اخلاقی وارد کارزار سیاسی می شود:
• او طبقه حاکمه را در آخوندها خلاصه می کند و به کبر و مکر متهم می سازد.
• بدین طریق، ماهیت طبقاتی دولت و هیئت حاکمه از نظرها پنهان می ماند و اخلاق حکام فعلی برجسته می شود که ضمنا اخلاق اکثریت مردم کشور نیز است.
• انگار کبر و مکر ریشه عینی ـ واقعی ندارند.
• انگار کبر و مکر، ماهوی ترین عیب هیئت حاکمه است و با رفع آن معضل جامعه حل می شود.

• کبر و مکر نه در انحصار روحانیت است و نه پس از روی کار آمدن فوندامنتالیسم شیعی پدید آمده است.
• کبر و مکر ریشه طبقاتی دارند و همیشه کم و بیش وجود داشته اند.
• پس از قبضه قدرت از سوی ارتجاع فئودالی تحت لوای اسلام هم تشدید شده و هم زیر ذره بین نقد قرار گرفته است.
• اگر بفرض مجاهدین و یا فدائیان روی کار می آمدند، کبر و مکر کمتری کسب نمی کردند.

• قدرت سیاسی و اقتصادی همیشه گشتاورهای اخلاقی و رفتاری خاص خود را پدید می آورد.


• مراجعه کنید به اتیک (اخلاق)، نیکی (خیر، خوبی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

بیت سوم
خدا گويند و می گيرند جان و مال مردم را
خدا داند که بس نامردم و پست اند، حافظ جان

• معنی تحت الفظی:
• کسانی که نامرد و پست اند، به بهانه نمایندگی خدا، جان و مال مردم را مورد تجاوز قرار می دهند.

• اخوان در این بیت دو خطای نظری بسیار مهم مرتکب می شود:

1

• او سلب مالکیت و سرکوب خونین مخالفین از سوی طبقه حاکمه جدید را به حساب ایدئولوژی و اخلاق (نمایندگی خدا، نامردی و پستی) هیئت حاکمه می گذارد و نه به حساب ماهیت طبقاتی آن.
• علت این برخورد کوته بینانه و ساده لوحانه اخوان و امثالهم در عدم درک فاجعه بهمن 58 و ماهیت طبقاتی طبقه و هیئت حاکمه جدید است.

• واقعیت این است که در بهمن 58 نه انقلاب، بلکه ضد انقلاب پیروز شده است.

• فاجعه بهمن 58 به معنی شکست انقلاب بورژوائی سفید است.
• به معنی رستاوراسیون است، همان رستاوراسیونی که پس از انقلاب بورژوائی کبیر فرانسه نیز رخ داد و چندین دهه سایه سیاه خود را بر اروپا افکند!
• فاجعه بهمن 58 به معنی قبضه مجدد قدرت از سوی فئودالیسم سرنگون شده بوسیله انقلاب سفید است، فئودالیسمی که روحانیت هم دستگاه ایدئولوژیکی آن بوده و هم بخش طبقاتی ارگانیک آن بوده است.

• کینه طبقه حاکمه جدید نسبت به دربار و کمونیسم قبل از کینه ایدئولوژیکی، کینه طبقاتی است:
• کینه فئودالیسم است نسبت به بورژوازی و طبقه کارگر!
• نه کینه مسلمانان به مردم!
• اگرچه طبقه حاکمه جدید شیادانه و ریاکارانه زیر پرچم «اسلام» سینه می زند.
• هنر نه دیدن ظواهر قضایا و توصیف عوامواره آنها، بلکه کشف ماهیت آنها ست.

2
خدا گويند و می گيرند جان و مال مردم را
خدا داند که بس نامردم و پست اند، حافظ جان

• سلب مالکیتی که صورت گرفته و اخوان تحت عنوان «گرفتن جان و مال مردم» مطرح می سازد، پدیده جدیدی نیست:
• در هر انقلاب و ضدانقلابی، طبقه حاکمه جدید به سلب مالکیت از طبقه حاکم مبادرت می ورزد.
• طبقه حاکمه جدید بدون سلب مالکیت از طبقه حاکمه پیشین، نه می تواند حکومت کند و نه می تواند قدرت سیاسی را در دست خود نگه دارد.
• در هر جامعه بشری توجه به دیالک تیک اقتصاد و سیاست ضروری است.
• اگر اکنون ـ به فرض ـ طبقه حاکمه پیشین با حمایت امپریالیسم زمام امور را بدست گیرد، هم سلب مالکیت مجدد و سرکوب خونین طبقه حاکمه فعلی اجتناب ناپذیر خواهد بود و هم سرکوب طبقه کارگر و نمایندگان حقیقی آن.

• فریب وعده ها و وعیدها را نباید خورد.
• هر روندی قانونمندی های عینی خاص خود را دارد.

بیت چهارم
خدا کی نان و جان با شرط ايمان می دهد کس را
چرا اللهيان اين را ندانستند، حافظ جان؟

• این بیت اخوان را فقط زمانی می توان معنی کرد که منظور او از خدا روشن باشد.
• خدا اولا وجود خارجی ندارد.
• ثانیا چیزی برای دادن ندارد، تا به شرط ایمان بدهد و یا ندهد.

بیت پنجم
خدا ما را از اين الله اهريمن رها سازد
يقين، اهريمن و الله همدست اند، حافظ جان

• اکنون معلوم می شود که اخوان میان خدا و الله تفاوت قائل می شود.
• اخوان ظاهرا قصد نفی الله را دارد.
• از این رو دیالک تیک الله و ابلیس را بسان عارفی خردستیز تخریب می کند و میان دو قطب آن علامت تساوی می گذارد:
• الله بدین طریق مساوی می شود با ابلیس، ابلیسی که اخوان اهریمنش می نامد تا به مثابه ضد دیالک تیکی خدا علم کند و به خورد عوام الناس دهد.

• از سرتاپای استدلال اخوان عقب ماندگی می تراود.
• ترحم انگیز ملتی که استاد دانشگاه و شاعرش در چنین سطح توسعه معرفتی ـ نظری نازلی باشد!

بیت ششم
همان اهريمن است الله و در اين شک ندارم من
گواهم ايزدی ايرانيان هستند، حافظ جان

• اخوان در این بیت عوامتر از عوام به اثبات ادعای خود می پردازد:
• دلیل اخوان اما مرغ یخزده را هم به خنده می اندازد:
• او به جای اقامه دلیل تجربی و یا منطقی، گواه می آورد.
• آنهم چه گواهی!
• ایزدی ایراینان!

• انگار نه انگار که همین حکومت الله بدون حمایت ملت ایران حتی لحظه ای نمی تواند دوام آورد.

• انگار نه انگار که میلیون ها نفر به تشییع جنازه خمینی رفته اند.

• اما منظور اخوان از « ایزدی ایرانیان» چیست؟
• زرتشتی ها؟

• احتمالا به دلیل همین توهم است که برخی از سایت های زرتشتی به تکثیر این شعر اقدام کرده اند.

• سؤال اما این است که آیا آنها هم واقعا الله را با اهریمن یکی تلقی می کنند؟

بیت هفتم
ببين، شب ها چه تاريک است زير پرچم الله
ببين، مردم چه بدبخت و تهيدست اند، حافظ جان

• ورشکستکی تئوریکی ـ ایدئولوژیکی به این می گویند:
• معمار روح جامعه، استاد دانشگاه و شاعر و نویسنده کشور بلحاظ فلسفی و نظری برهوتی است:
• تنها انتقادی که در چنته دارد، این است که اولا زیر پرچم الله شب ها تاریک است ، ثانیا مردم بدبخت و تهیدست اند.
• ظاهرا اگر کشور زیر پرچم خدا می بود، شب تیره به روز روشن بدل می شد و مردم خوشبخت و مرفه می شدند.

• این همان طرز تفکر دیرین عجوزه های اعجوبه عهد عتیق است:
• اگر کشور زیر پرچم اسلام باشد، به بهشت برین بدل می شود.

• اخوان فقط به جای الله، خدای کذائی خود را می گذارد و قال قضیه را می کند.


بیت هشتم
سلامی کن به خيام ـ آن ابرمرد ـ از من مسکين
بگو پَستان در ميخانه ها بستند، حافظ جان

• معلوم نیست که اخوان با چنین سطح نازل معرفتی ـ نظری خیام را می شناسد و یا نه.
• در هر صورت تنها دردی که ملت دارند، باز و بسته بودن در میخانه ها ست.

اگر به جای اللهیان، خدانیان و یا ایزدی ایرانیان زمام امور را بدست گیرند، در میخانه ها در طرفة العینی باز می شود و قال قضیه کنده می شود.
یاد تئوری های حماقت آمیز صادق هدایت به خیر!
پایان

۱ نظر: