گاف سنگزاد
1
شاملو
• هرگز از مرگ نهراسیده ام1
شاملو
• اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود.
• هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گورکنش از آزادی آدمی فزونتر باشد!
2
اندیشنده
• با سلام.اندیشنده
• آزادی انتزاعی و یا مجرد مورد نظر شاملوها فقط در ذهن مغشوش آنها وجود دارد.
• در عالم واقع، فقط آزادی مشخص وجود دارد و آزادی مشخص در دیالک تیک جبر و اختیار قابل درک و توضیح است.
• با پوزش
3
کامران کامکار
• دوست عزیزمکامران کامکار
• بهتر نبود بجای انتزاعی و مجرد و دیالوگ از واژه هایی پارسی استفاده می کردید؟
4
کلبه اشتی
کلبه اشتی
• هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گورکن در آن از آزادی آدمی افزونتر است.
• واژه های تازی بدجور به زبان ما رخنه کرده اند.
5
اندیشنده
اندیشنده
• دوستان عزیز
• ایران کشور همه اقوام و ملیت های ساکن آن است و باید هر واژه ای را که مناسب بیابیم بکار بریم.
• مهم نه خود واژه، بلکه محتوای آن است.
• ملیت فارس، اقلیتی را تشکیل می دهد و نباید زیاد رودار باشد.
• ما طرفدار برابرحقوقی همه ملیت ها و خلق ها هستیم و برای مان فرقی میان انسان ها وجود ندارد.
• ما به همه انسانها احترام می گذاریم و به زبان و فرهنگ شان نیز به همین سان.
• خود شاملو در شعری دهها بار واژه مجرد را بکار برده است.
• امروزه اصولا زبانی یافت نمی شود که از واژه های دیگر خلق ها مبرا باشد، این امر لزومی هم ندارد.
• علاوه بر این لطف کنید و برای واژه تازی مجرد و یا انتزاعی، واژه ای پارسی پیشنهاد کنید، برای واژه رخنه نیز پی آلترناتیوی پارسی بگردید!
پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر