شیخ سعدی (1184 ـ 1283 و یا 1291)
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد و نه اندیشیدن مادرزادی
اندیشیدن را باید مثل هرعلم، در روندی دشوار فراگرفت
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
شین میم شین
اندیشیدن را باید مثل هرعلم، در روندی دشوار فراگرفت
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
شین میم شین
باب دوم بوستان
در احسان
در احسان
حکایت
2
بخش دوم
2
بخش دوم
• گره بر سر بند احسان مزن
• که این زرق و شید است و آن مکر و فن
• زیان می کند مرد تفسیردان
• که علم و ادب می فروشد به نان
• کجا عقل، یا شرع فتوی دهد
• که اهل خرد دین به دنیا دهد؟
• ولیکن تو بستان، که صاحبخرد
• از ارزانفروشان به رغبت خرد.
حکم اول
• گره بر سر بند احسان مزن• که این زرق و شید است و آن مکر و فن
• سعدی در این حکم، به تبلیغ احسان و دستگیری از بینوایان می پردازد.
• احسان یکی از پایه ای ترین تئوری های اجتماعی سعدی و حافظ است.
• احسان برای سعدی و حافظ از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.
• چرا و به چه دلیل؟
• چرا باید ایدئولوگ های فئودالیسم و بنده داری این چنین به ضرورت احسان پافشاری کنند؟
• این موضعگیری سعدی و حافظ در نگاه سطحی، بوی هومانیسم می دهد.
• مگر می توان در محتوای هومانیستی دستگیری از بینوایان تردید داشت؟
• ولی حقیقت قضایا همیشه آن نیست که در نگاه سطحی به نظر می رسد.
• اگر ماهیت چیزها، پدیده ها و سیستم ها در نگاه سطحی کشف می شد، دیگر لزومی برای علوم وجود نمی داشت.
• سعدی و حافظ از احسان دفاع می کنند، درست به دلیل اینکه طرفدار حفظ و تحکیم وضع موجود اند.
• ما در فرصتی دیگر دیالک تیک احسان را مورد بررسی همه جانبه قرار خواهیم داد.
• خواننده می تواند در این زمینه به خوداندیشی روی آورد و در تکمیل تحلیل بعدی ما مددکار ما باشد.
• حال باید به این پرسش پاسخ بیابیم که چرا پرهیز از احسان «زرق و شید» (ریا و تزویر و سالوس) است، ولی احسان، مکر و فن (حیله و خدعه و هنر و کلاهبرداری) است و ضمنا ستوده است؟
• پرهیز از احسان و بی اعتنائی به خیل بینوایان از آن رو زرق و شید (ریا و تزویر) است که توانگر به جای احسان به اطاعت و عبادت روی می آورد، به قول حافظ زاهد و شیخ و پارسا و صومعه نشین و غیره می شود.
• به زبان ساده، مؤمنی که نماز می گزارد و روزه می گیرد و پارسائی پیشه می کند، اگر خیرات ندهد، خوان یغما برای بینوایان نگسترد، فردی سرتاپا ریاکار و مزور است و نماز و روزه و پارسائی را برای عوامفریبی مورد سوء استفاده قرار می دهد:
• عبادت بجز خدمت خلق نیست!
• عبادت معنائی جز احسان ندارد!
• عبادت بدون دستگیری از بینوایان، حرف مفت است!
• اکنون تا حدودی می توان به منظور خواجه شیراز از مقولات دیرآشنای «ریا»، «تزویر»، «سالوس»، «زرق»، «شید» و غیره و به محتوای حقیقی احکامی از قبیل «عبادت بجز خدمت خلق نیست» پی برد!
• کشف این پاسخ دشوار نبود.
• دشوار پیدا کردن پاسخ به این پرسش است که چرا «احسان به معنی مکر و فن» (خدعه و حیله و هنر و کلاهبرداری) است؟
ویلیام جیمز (1842 ـ 1910)
روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی
مؤسس روانشناسی آمریکائی
استاد دانشگاه هاروارد
آثار:
پراگماتیسم: نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم
معنای حقیقت
روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی
مؤسس روانشناسی آمریکائی
استاد دانشگاه هاروارد
آثار:
پراگماتیسم: نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم
معنای حقیقت
• برای دریافت پاسخ به این پرسش باید به محضر حضرت ویلیام جیمز ـ فیلسوف امپریالیسم هار ـ شرفیاب شد.
• باید با پراگماتیسم آشنا شد.
• مراجعه کنید به پراگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• آنگاه می توان فهمید که چرا برای درک چیزها، پدیده ها و سیستم ها به کلنجار مفهومی، به آشنایی با مفاهیم فلسفی نیاز مبرم است؟
• سعدی طبقه توانگر (بنده داران و اشراف فئودال و دربار) را مثل کف دستش می شناسد و به پسیکولوژی و ایدئولوژی و رسم و راه زیست آنها وقوف کامل دارد.
• او بخوبی می داند که توانگران بدون ستد چند برابر، دادی نمی دهند.
• سود در معامله برای آنها به تقدس مقدس ترین مقدسات است!
• از این رو ست که سعدی به استدلال پراگماتیستی روی می آورد:
• احسان یعنی مکر و فن!
• احسان یعنی پشیزی دادن و بهشتی ستاندن!
• احسان یعنی حیله بکار بردن، کلاه سر طرف معامله گذاشتن!
• ما قبل از همه، نظری به پراگماتیسم می اندازیم، پراگماتیسمی که ویلیام جیمز به عنوان کشف خود به خورد بورژوازی واپسین خواهد داد و در واقع می شد، شخص شخیص سعدی را بانی و مخترع ان قلمداد کرد.
• از نقنطه نظر پراگماتیسم، سودمندی معیار معیارها (فریدون تنکابنی) ست.
• معیار حقیقت احکام بنظر پراگماتیسم، نه در انعکاس راستین واقعیات امور، بلکه در سودمندی نهفته در آنها ست:
• از نقطه نظر پراگماتیسم، حقیقت «درخود» وجود ندارد، هرکس حقیقت خود را دارد.
• امر واحدی می تواند در آن واحد حقیقت باشد و نباشد.
• تعیین کننده در این میان، نه خود آن امر، بلکه سودمندی و زیانباری آن است.
• قتل عام مردم یک شهر اگر برای امپریالیسم سودمند باشد، خوب و ستوده و مقدس است و فقط در صورتی بد و قابل انتقاد و عیبگیری خواهد بود، که زیانبار باشد.
• هدف مهم است، نه وسیله.
• هدف وسیله را توجیه می کند.
• سعدی برای اقناع طبقه توانگر، درست همین استدلال را تحویل آنها می دهد:
• احسان خوب است، برای اینکه سودآور است!
• احسان به همان خوبی و مشروعیت است که کلاهبرداری، مکر و فن خوب و مشروع و ستوده است!
• دیالک تیک احسان در قاموس سعدی، همان دیالک تیک داد و ستد است، دیالک تیک تعویض و مبادله متاعی به ازای متاعی دیگر است.
• در فلسفه سعدی، قانون دیالک تیکی داد و ستد، فراگیرترین دیالک تیک هستی است و حتی خدا هم باید بدان تمکین کند و می کند.
• سعدی اکنون از داد و ستدی سخن می گوید که تفاوت داد با ستد از زمین تا آسمان است.
• راز مکر و فن و کلاهبرداری در همین تفاوت غول آسا ست:
• احسان در قاموس سعدی داد و ستدی است که برای دهنده (نیکوکار) سود و ستدی چندین ده برابر داد به دنبال می آورد.
• سود و ستد چندین ده برابر نیز معنائی جز مکر وفن و خدعه ندارد:
• نیکوکار با احسان خویش بر سر طرف مقابل کلاه گل و گشادی می گذارد، سود بادآورد کلانی به جیب می زند و به ریشش حسابی می خندد!
• اما طرف معامله در این میان کیست که سرش کلاه گذاشته می شود؟
• ما به این پرسش در شماره بعدی پاسخ می یابیم.
اگر خواننده ای پیدا شد و زحمت خوداندیشی به خود داد و پاسخی داشت، از دریافتش شاد خواهیم شد!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر