۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

گردش چرخ زمان، اما در گذار از پیچ و خم های دگرگونی است!

گردش چرخ زمان، اما در گذار از پیچ و خم های دگرگونی است!

در ستایش دیالکتیک
شعری از برتولت برشت
برگردان آزاد از
جعفر مرزوقی (برزین آذرمهر)


• لشکر بیداد بیدار است
• نقشه ها دارد به سر بهر هزاران سال

• زورگویان با زبان زور می گویند:

• «زندگانی تا که در کار است

• جز به کام صاحبان زر نخواهد بود!»

• غول استثمار
• پهن کرده هر کجا دامی
• از برای بازوان کار

• ماندگان
• ـ مایوس ـ می گویند:

• «آنچه می جوئیم، پس

• جز آرزویی مرده یا وهم و سرابی نیست.»

• گردش چرخ زمان، اما
• در گذار از پیچ و خم های دگرگونی است!

• کاخ های استواری بود و
• دیگر نیست، حتی پاره سنگی هم از آن برجا

• آنچه هست امروز، هم بی شک، بدین گونه نخواهد ماند.

• حاکمان چون دم فرو بندند،
• بندیان ساز سخن گیرند!

• پس، سخن گفتن ز «هرگز»
• باطل و بی جا ست!

• گر ستمکاری دراین بیدادگه بر پا ست
• این گناه ما ست!

• برج و باروی جهان ظلم
• بر سریر شانه های ما ست!

• ای فتاده در غل و زنجیر،
• یک نفس برخیز !

• با خداوندان زور و زر

• بی امان بستیز!

• راه بستن، سخت دشوار است
• بر اسیرانی که
از درد و نیاز خویش آگاهند

• و آگاهانه می دانند،

• از گیتی چه می خواهند؟

• ای برادر!

• تودۀ در بند امروزین،

• فاتح فردا ست

• و آن سترون شاخه ی «هرگز»نداده گل
• پر شکوفه، روبروی ما ست!

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر