شین میم شین
سعدی
( گلستان با ب دوم، ص 158 ـ 160)
شب های دراز نخفتمی و بذله ها و لطیفه ها گفتمی، باشد که مؤانست پذیرد و وحشت نگیرد.
( گلستان با ب دوم، ص 158 ـ 160)
شب های دراز نخفتمی و بذله ها و لطیفه ها گفتمی، باشد که مؤانست پذیرد و وحشت نگیرد.
• این حکم سعدی به حکایتی در گلستان تعلق دارد:
• پیرمردی دخترکی را به عنوان همسر برگزیده و سعدی تضادهای موجود را به تشریح می نشیند.
• پیرمرد در این حکایت برای جلب رضایت دخترک دو شناخت افزار دیالک تیکی را به خدمت می گیرد:
1
• او از سوئی برای حل تضاد سنی، دیالک تیک وجود و شعور را به شکل دیالک تیک پیری و بذله بسط و تعمیم می دهد و ضمنا آن را وارونه می سازد.
• هدف او این است که با بذله گوئی و لطیفه سرائی به حل تضاد نسل ها نایل آید!
• او عملا می خواهد که دست به عوامفریبی بزند و دخترک را دچار حواس پرتی کند.
• در دیالک تیک وجود و شعور (پیری و بذله) اما نقش تعیین کننده از آن وجود (پیری) است و نه شعور (بذله)
• دخترک صغیر است، ولی خر نیست و بطور غریزی به تقدم وجود بر شعور واقف است!
• دیالک تیک که از آسمان نازل نمی شود تا هر کس بتواند ان را بدلخواه خم و راست و تحریف کند.
• دیالک تیک ـ قبل از همه ـ منشاء اوبژکتیف (عینی) دارد و پس از انعکاس در آئینه ضمیر بنی بشر، فرم دیالک تیک سوبژکتیف (ذهنی) به خود می گیرد.
• سعدی در این حکایت ـ به مثابه دیالک تیسین خودپوی بی همتا ـ نشان می دهد که توجه اصلی دخترک نه به بذله و لطیفه، بلکه به کهولت و افسردگی و شکستگی پیرمرد است.
• این کسب و کار همیشگی حکیم قرون وسطی است:
• او برای اثبات نظر خود و به عبارت دقیقتر، برای تعلیم فوت و فن تفکر دیالک تیکی خودپو، مثالی تجربی و غیرقابل انکار از عالم واقع (طبیعت و یا جامعه) می آورد:
• تئوری خود را به محک پراتیک زنده زندگی می زند و اثبات می کند، اگر هم گاهی منافع ایدئولوژیکی اش ایجاب کند، از آن سوء استفاده می کند و به عوامفریبی دست می زند.
2
• پیرمرد از سوی دیگر دیالک تیک داد و ستد را به شکل دیالک تیک بذله و لطیفه ـ مؤانست بسط و تعمیم می دهد.
• او می خواهد به ازای بذله و لطیفه (داد)، رضایت دخترک (ستد) را جلب کند.
• ولی خود بهتر از دخترک می داند که به هر دادی، هر ستدی را نمی توان دریافت کرد.
• داد همیشه باید با ستد متناسب باشد و گرنه معامله صورت نمی گیرد و یا داوطلبانه صورت نمی گیرد!
• پیرمرد ضمنا از خودآگاهی غریزی خاصی برخوردار است و لذا از مفهوم «وحشت» استفاده می کند.
شب های دراز نخفتمی و بذله ها و لطیفه ها گفتمی، باشد که مؤانست پذیرد و وحشت نگیرد.
• از این مفهوم وحشت می توان سن دخترک را حدس زد.
احتمالا او با دختربچه ای کم و سن و سال سر و کار دارد که پدر و مادرش زیر فشار فقر، اجاره اش داده اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر