این در طبیعت تفکر فلسفی است که به هرآنچه که بطور بیواسطه وجود دارد، قناعت نکند، خود را در چارچوب تاریخی و اجتماعی صرف موجود محدود نسازد، بلکه چارچوب موجود را درهم بشکند، از آن پا فراتر نهد، بیندیشد و وارد خطه کلیت و اعتبار عام شود.
شین میم شین
کاوه مهرآئین
سعدی
(گلستان با ب اول، ص 58 ـ 59)
• تشنه سوخته در چشمه روشن، چو رسیدشین میم شین
کاوه مهرآئین
سعدی
(گلستان با ب اول، ص 58 ـ 59)
• تو مپندار که از پیل دمان اندیشد
• به نظر من در تفسیر این بیت زیبا با چند جمله می شد منطق و دیالکتیک موجود در داستان را روشن ساخت و انتقال داد:
• تشنه سوخته اگر آب نخورد، می میرد.
• وجود پیل در سر چشمه ممکن است باعث مرگ او شود.
• نتیجه گیری:
• تشنه سوخته اگر آب نخورد، به یقین می میرد، اما مرگ توسط پیل یک ترس است و قطعیت ندارد.
• پس منطق حکم می کند که مرگ قطعی را به ترس از مرگ ترجیح ندهد!
شین میم شین
• با سپاس از دوست عزیز که تحلیل واره ما را قابل خواندن یافته اند و زحمت ابراز نظر را بر خود هموار ساخته اند.
• ما این نظر دوست مان را تجزیه می کنیم تا ضمن تحلیل آن، از موضوع خارج نشویم:
1
تشنه سوخته اگر آب نخورد، می میرد.
تشنه سوخته اگر آب نخورد، می میرد.
• حق با دوست مان است.
• ولی چرا؟
• دوست مان این پرسش را بی پاسخ می گذارند، چون آن را مبرهن و بدیهی می پندارند.
• چرا آن را مبرهن و بدیهی تصور می کنند؟
• برای اینکه این حقیقت امر به محک تجربه خورده است.
• این اما نه کار دیالک تیسین ها، بلکه کار امپیریست ها ست:
• طرفداران امپیریسم، تجربه (امپیری) را مطلق می کنند و به تعقل بهائی نمی دهند.
• جوابش بنظر ما این است که دیالک تیک داد و ستد، یکی از بنیادی ترین دیالک تیک های هستی است.
• سعدی برای این دیالک تیک حتی در روز محشر، یعنی حتی در رابطه انسان با خدا اعتبار قائل است:
• در قاموس سعدی، فقرا ـ در هر صورت ـ دست خالی به صحرای محشر خواهند رفت و «دادی» برای «ستد» با خود نخواهند برد و لذا با کله به قعر دوزخ پرتاب خواهند شد.
• در قاموس سعدی، خدا تاجری تمامعیار است، بدون ستد (اعمال خیر در دنیا)، دادی (بهشت و حوری و غیره) به کسی نمی دهد.
• دیالک تیک جذب و دفع انسان با طبیعت (یعنی آب و غذا و غیره و دقع آن) که با قطع آن مرگ انسان و هر موجود زنده حتمی است، بسط و تعمیم همین ابردیالک تیک است که شمول دنیوی و اخروی دارد، شمول عام دارد.
2
وجود پیل در سر چشمه ممکن است باعث مرگ او شود.
وجود پیل در سر چشمه ممکن است باعث مرگ او شود.
• حق با شما ست!
• تشنه سوخته برای دسترسی به آب حیاتی ـ مماتی باید با پیل در افتد.
• رقابت جانوران در این زمینه در فیلم های مستند قابل تماشا و تأمل است:
• جانوران شوخی سرشان نمی شود:
• شیری با نریانی در فیلمی مستند درگیر شده بود و نومید و سرشکسته و خسته عقب نشسته بود.
• در همین احوال نریان دیگری با همان نریان شیرستیز و ضمنا خسته بر سر مواد غذائی درگیر شد و از آن طعمه ای برای سفره شیر مهیا ساخت.
• اما در مجموع حق با شما ست!
3
تشنه سوخته اگر آب نخورد، به یقین می میرد، اما مرگ توسط پیل یک ترس است و قطعیت ندارد.
تشنه سوخته اگر آب نخورد، به یقین می میرد، اما مرگ توسط پیل یک ترس است و قطعیت ندارد.
• بنظر شما، مرگ توسط پیل، ترس صرف است:
• امری سوبژکتیف است و قطعیت ندارد، امری اوبژکتیف (عینیت مند) نیست!
• تا حدودی حق با شما ست:
• درگیری با فیل ممکن است او را له و لورده کند، ولی حتما و بلافاصله به مرگ او منجر نشود.
• اما به بیت سعدی نظری دقیقتر باندازیم:
سعدی
• تشنه سوخته در چشمه روشن، چو رسید• تو مپندار که از پیل دمان اندیشد
• اندیشیدن در قاموس سعدی به چه معنی است؟
• شاید به معنی ترس باشد، شاید هم به معنی اندیشیدن راجع به خطر پیل!
الف
ترس از پیل
ترس از پیل
• پیش شرط ترس از پیل، فعال بودن تمامعیار عقل است:
• عقل باید علیرغم تشنگی ویرانگر و خردستیز، در کار باشد تا تشنه سوخته از پیل به هراس افتد.
• بنظر سعدی، در دیالک تیک غریزه و عقل تشنه سوخته، غریزه دست بالا دارد و عقل را رمقی در مصاف با غریزه نمانده تا به او اخطار دهد و او را از پیل به هراس افکند.
ب
اندیشیدن به پیل
اندیشیدن به پیل
• در این صورت نیز سعدی بدرستی بر آن است که مغز تشنه سوخته به سبب فقدان انرژی در نتیجه تشنگی مفرط از کار افتاده و قادر به تفکر نیست تا «از پیل دمان و خروشان اندیشه کند!»
• تیزهوشی سعدی غول آسا ست.
• حق با سعدی است.
• مغز انسانی برای تفکر به آب و انرژی خارق العاده ای نیاز دارد، به مولکول های آزاد مواد قندی نیاز دارد.
• شما به هنگام کار فکری می توانید تجربه کنید.
• نیاز به چای چه بسا علاوه بر آب، به خاطر قند است تا سلول های مغز انرژی لازم را بدست آورند.
• مثال دیگر:
• اگر تشنگی دمار از روزگار کسی درآورده باشد، فکر و ذکری جز دست یابی به آب نخواهد داشت.
• چنین کسی اصلا نمی تواند باندیشد.
• مغز بکمک غریزه حفظ نفس، همه فونکسیون های خود را تعطیل می کند تا ارگانیسم آب یابد و نجات یابد.
• شما اما تشنه سوخته را قادر به تفکر و تأمل و تمیز تصور می کنید.
• احتمالا در این مورد حق با سعدی است.
4
نتیجه گیری:
پس منطق حکم می کند که مرگ قطعی را به ترس از مرگ ترجیح ندهد!
نتیجه گیری:
پس منطق حکم می کند که مرگ قطعی را به ترس از مرگ ترجیح ندهد!
• نتیجه گیری شما، صحت حدس ما را اثبات می کند:
• شما بر آنید که تشنه سوخته منطقی می اندیشد و دست به استنتاج می زند و آگاهانه عمل می کند.
• ضمنا برای اثبات صحت نتیجه گیری خود، خطر پیل را تا حد تصوری سوبژکتیف تحت عنوان «ترس از مرگ» تلویحا غیرقطعی تقلیل می دهید.
• حریفی خردمند تجربه شخصی خود را بازگو می کرد که شنیدنش ضرر ندارد:
• او می گفت در گرماگرم تابستان صف بلیط غذا در سالن غذاخوری دانشگاه شلوغ بود و او نتوانسته بود، بلیط نوشابه بگیرد و با بلیط غذا که از قبل داشت، غذا گرفته بود، ولی تشنگی چنان غالب آمده بود که بدون داشتن بلیط، نوشابه برداشته بود و وقتی گیر افتاده بود، متصدی کنترل به سبب ترحم انگیزی اش، اغماض کرده بود.
• فرق تفکر مفهومی با شیوه تحلیل شما این است که مفاهیم را به خدمت نگرفته اید.
• تفکر مفهومی اثبات صحت و سقم ادعای سعدی را امکان پذیر می سازد.
• با متد شما اما یا ادعای سعدی توجیه می شود و یا ادعائی دیگر در مقابل ادعای سعدی قرار داده می شود و توجیه می شود، بی آنکه اثبات شود.
• هدف ما از تمرین تفکر مفهومی ارائه پایه دیالک تیکی به استدلال خویش است.
• آن سان که حلاجی بیت شعربه آنالیز مواد در آزمایشگاه شیمی، بیوشیمی، بیولوژی، میکروبیولوژی و غیره شباهت غریبی پیدا می کند و فاتحه بلندی بر مکاتب مغلطه و شک و تردید و ندانمگرائی و اسکپتیسیسم و غیره خوانده می شود.
خیلی ممنون از هماندیشی در تمرین تفکر مفهومی
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر