۱۳۹۰ بهمن ۶, پنجشنبه

وضعیت تراژیک کردها در روسیه‌ تزاری و اتحاد شوروی (1)

دکتر اسعد رشیدی
سرچشمه:
اخبار روز
www.akhbar-rooz.com

• جنگ های بی پایان دو امپرطوری روسیه‌ تزاری و دولت عثمانی در دهه‌ های میانی قرن هجده‌ و آغاز قرن نوزده،‌ تاثیر ویران کننده‌ ای در فضای بین الملی برجای گذارد که‌ به‌ تشدید بی ثباتی پایدار در منطقه‌ آسیای میانه‌ و قفقاز منجر گردید.

• تضعیف ناوگان دریایی دولت عثمانی، پیامد طبیعی الحاق کریمه‌ به‌ دولت روسیه‌ را فراهم ساخت که‌‌ توسعه‌ طلبی سیاسی دولت روسیه‌ را در چهارچوب ادعاهای ارضی این کشور به سوی جنوب و از این راه‌، تمایل به‌ کنترل دریای سیاه‌ و سیطره‌ بر مسیرهای تجاری آسیای میانه‌ و اروپا را تشدید کرد.

• عطش سیری ناپذیر زمامداران روسیه‌ به‌ کشورگشایی و الحاق سرزمین های دیگران را می توان اینگونه‌ برشمرد:

1

• چیره‌ شدن بر بخش های مهمی از اورسیا، با در اختیار گرفتن و کنترل بغازها در دریای سیاه‌ و همچنین پیوند دریای خزر و ‌دریای سیاه

2

• الحاق آسیای میانه‌ و قفقاز به‌ دولت امپراطوری، از طریق درهم کوبیدن ترکستان و راه یافتن به‌ راه های آبی اقیانوس هند با نزدیک شدن به‌ خلیج فارس و دریای عمان.

• سیاست توسعه‌ طلبانه‌ سیاسی وارضی تزارها، باجنگ های ایران وروسیه‌ درابتدای قرن نوزدهم با موفقیت همراه‌ شد و طبق دوموافقتنامه‌ گلستان(1813) وترکمن چای (1826) بخش های با اهمیتی ازقفقاز، گرجستان، ارمنستان، آدزبایجان شمالی و بخشی از سرزمین کردستان، ازدولت قاجار جدا و به ‌امپراطوری روسیه‌ ضمیمه‌ گردید.

• این گام بلندی دردستیابی امپراطوری روسیه‌ در اهداف استراتژیک این کشور محسوب می شود.

1
سربازان کرد در ارتش های بیگانه

• ‌باعقد دو پیمان نامه‌ مزبور و تصرف ناحیه‌ الیزابت پل بوسیله‌ ارتش روسیه‌، مردم کرد مناطق لاچین، که‌ لبه ‌جار، قوبادلی، زنگه‌ لان، جه‌ بریل به‌ انقیاد اربابان جدید در آمد وهویت ملی آنان بوسیله‌ تقسیمات جدید دولت تزاری و نظام شوراها دگرگون گردید و بعدها در چارچوب دولت سوسیالیستی آذربایجان بمدت هفت سال از خودمختاری اداری و فرهنگی بهرمند گردیدند.
• بخشی دیگرازسرزمین کردستان که‌ شامل نواحی «اریک خان که‌ تامنطقه‌ آرارات ادامه‌ می یابد وهمچنین مناطق تالین، آرتامان آرمابیر»، بعد ازاستقراردولت شوروی درچارچوب دولت سوسیالیستی ارمنستان قرارگرفت.

• «متمدن» سازی ملت هایی که‌ فاقد دولت به‌ مفهوم شناخته‌ شده‌ در نظام بین المللی بودند، به‌ یکی ازهدف های بنیادی سیاست روسیه‌ تزاری در استحاله‌ی (Assimilation) این ملت ها انجامید.

• چجن ها، آستین ها، انگوش ها، کردها و دیگران در زمره‌ این ملت ها قرارگرفتند.


• هدف نهایی روسیه‌ ی تزاری که‌ با الحاق آسیای میانه ‌وقفقاز، تدوین و به‌ مرحله‌ اجرا گذاشته‌ می شد، دور کردن رقبای استعمارگر در آسیا (دولت عثمانی) دراروپا (فرانسه‌ و بویژه‌ بریتانیا) بخاطرتسلط بر اروپای مرکزی و نیز اورسیا طرح ریزی گردیده‌ بود.


• این سیاست توسعه‌ طلبانه‌ باعواملی چون تمرکز دولتی و کاهش بنیه‌ های اقتصادی که‌ با تحلیل بردن نیروی کار و منابع طبیعی همراه‌ می گردید، درعمل به‌ گسترش نیروهای نظامی، که‌ باصرف هزینه های انسانی و مادی گزاف تامین می شد، به‌ سرانجام رسید و به‌ تنومند شدن ساختار دولتی فاسد و بی در و پیکر دربار تزارها فراروئید، که ‌در وجود بوروکراسی لجام گسیخته‌ تظاهر خارجی یافت و قواره‌ خوفناک امپراطوری تزارها در روسیه‌ را شکل بخشید.
• پیامد این سیاست، سرکوب و فشار شدید علیه‌ ملت های غیر روس ازجمله‌ کردها بود که‌ «منابع مادی و انسانی آنها، درخدمت گسترش توسعه‌ طلبی و جنون کشورگشایی روسیه‌ ی تزاری به‌ کار گرفته‌ می شد.»

• روسیه ‌درجنگ با امپراطوری عثمانی که ‌از اواسط قرن هجده‌ وتا اواخر قرن نوزده‌ به‌ درازا کشید، سربازان کرد را در نیروهای نظامی خود به‌ کارگرفت.

• پروفسورمینورفسکی محقق و کردشناس نامدار روس می نویسد:


• «درسال 1882 زمان جنگ روس و عثمانی، روس ها چهار تیپ مسلمان در اختیار داشتند، یکی از این تیپ ها از کردها تشکیل شده بود (400 سوار) و فرمانده‌ تیپ یک افسر روس و معاونش یکی ازرؤسای کرد بوده‌ است.

• بعدها در جنگ «قرمیش» عده‌ سواران کرد به‌ دو تیپ ترقی کرد که‌ یکی در«قارص» و دیگری در «ارزنجان» خدمت می کرد.
• فرمانده‌ تیپ دوم با جعفرآقا بود که‌ بعدها تا درجه‌ ژنرالی پیش رفت.»

• ازسوی دیگر دولت عثمانی که‌ در نبرد با روسیه‌ متحمل شکست های فراوان، و با کمبود نیروی انسانی و مالی روبرو گردیده‌ بود، ناگزیر از جبران منابع مالی وانسانی از دست رفته‌ در جبهه‌ های جنگ، فشار بر کردستان را ازطریق محدود کردن استقلال نسبی سران عشایر و زمینداران بزرگ در پیش گرفت.

• با متمرکز کردن هرچه‌ بیشتر ساختار دولتی و روی آوردن به‌ اخذ مستقیم مالیات ها و جمع آوری درآمدهای گمرکی در کردستان، به‌ سیطره‌ سران عشایر کرد، که ‌به‌ شکل سنتی از اختیارات محدودی در کردستان بهره‌ مند بودند، پایان داد و خود مستقیما بر اعمال سربازگیری و روانه‌ کردن کردها به‌ میدان جنگ های بی بازگشت همت گمارد.

• یکی ازدلایل کاهش نفوذ رهبران و سران عشایر کرد و خلاء ناشی ازعدم فرمانروایی این صاحب منصبان، که‌ بعدها در ظهور و رشد و گسترش افکارشیوخ قادریه‌ و نقشبندی، نقش عمده‌ ای را ایفا کرد و به‌‌ رهبری جنبش کرد در سال های (1880ـ1939) ارتقا یافت، را می توان در بروز این واقعیت با اهمیت جستجو کرد.
• کردها که‌ استقلال محلی خود را از دست داده‌ بودند، به‌ زور به‌ جبهه‌ های جنگ با "کفارروس" گسیل می شدند، از سوی دیگر روس ها کردهایی را که‌ در لشکر مسلمانان گرد آمده‌ بودند، به‌ جنگ با "بربرهای عثمانی" وامی داشتند.

• بدین ترتیب، کردها از هر دو سو در جنگ برادرکشی و خونینی گرفتار می شدند که‌ کوچکترین منافع آنان را بازتاب نمی داد.

• مینورسکی می نویسد:
• «منطقه‌ سمولنسکی درجریان جنگ قره‌ قوم عده ‌ای اسیرترک را درخود جای داده‌ بود.
• درجمع همین اسرا عده‌ ای هم کرد بودند.»

ادامه دارد
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر