۱۴۰۳ بهمن ۱۲, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۵۴)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت هفتم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۷)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

چو بر عقل دانا شود عشق چیر

همان پنجه آهنین است و شیر

 

تو در پنجه شیر مرداوژنی

چه سودت کند، پنجه آهنی؟

معنی تحت اللفظی:

اگر عشق بر عقل دانا غالب آید، آدم به یاد نبرد مرد آهنین پنجه با شیر می افتد:

کسی که در چنگ شیر مرد افکن گرفتار آید، پنجه آهنین به دردش نمی خورد.

 

 سعدی

 در این دو بیت شعر، میان غریزه و عشق علامت تساوی می گذارد و دیالک تیک غریزه و عقل را به شکل دیالک تیک شیر و (۱) بسط و تعمیم می دهد.

 

سعدی در این دو بیت شعر، میان غریزه و عشق علامت تساوی می گذارد و دیالک تیک غریزه و عقل را به شکل دیالک تیک عشق وعقل بسط و تعمیم می دهد

و

نقش تعیین کننده را از آن غریزه (عشق و شیرمرداوژن) می داند.

این بدعت ضدعقلی هنوز هم بر افکار مردم حاکم است.

ما در تحلیل اشعار سایه به این مسئله برخواهیم گشت.

هرعشقی با غریزه یکی نیست و هرغریزه ای  ضدعقلی نیست.

ما باید دیالک تیک غریزه و عقل را مستقلا مورد بررسی قرار دهیم، تا علیه این سوء تفاهم کاری کرده باشیم.

 

عشق چه بسا ماهیت و منشاء عقلی دارد.

عشق پهلوانان گمنام و نامدار توده مولد و زحمتکش، نه تنها ربطی به غریزه ندارد، نه تنها منشاء مطلقا عقلی و معرفتی دارد، بلکه چه بسا بر خلاف حکم غریزه است.

عشق به توده مولد و زحمتکش، این بانیان خیر مطلق، چه ربطی به غریزه دارد؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر