۱۴۰۳ بهمن ۷, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) داخلی (درونی)

 

پروفسور دکتر  گونتر کروبر

پروفسور دکتر کامیلا وارنکه

برگردان

 شین میم شین

  

۱

·      داخلی (درونی) به مجموعه عناصر و روابط خاص خود هر چیز و یا هر سیستم اطلاق می شود که به برکت آن (در سایه آن) نسبت به محیط پیرامون و محیط زیست خود تفاوت پیدا می کند و به مثابه یک کل نسبتا ثابت نمودار می گردد.

 

۲

·      مفهوم «داخلی» (درونی) هر سیستم می تواند در مرزبندی نسبت به مفهوم «خارجی» (برونی) به دو معنی مختلف تعیین و تعریف شود:

۱

·      داخلی و درونی هر سیستم به مجموعه عناصر و روابط خاص خود آن سیستم، یعنی به هر آنچه که جزو محیط پیرامون و یا محیط زیست سیستم محسوب نمی شود، اطلاق می شود.

 

۲

مثال:

 

·      جهان درونی انسان ها، یعنی کلیه روندهائی که محتوای کردوکار روانی انسان ها را تشکیل می دهند.

 

۳

·      داخلی هر سیستم به مجموعه روابطی اطلاق می شود که میان عناصر متشکله آن سیستم برقرار است.

·      ساختار آن را تشکیل می دهد.

·      به سیستم ثبات نسبی اعطا می کند و شیوه رفتار خارجی آن را تعیین می کند.

 

۴

مثال:

مفهوم «داخلی» در تئوری شناخت:

 

·      داخلی هر سیستم به طور بلاواسطه در دسترس شناخت حسی قرار ندارد و لذا هر کردوکار معرفتی می کوشد تا از طریق شناخت فرم نمودین خارجی هر چیز و یا هر روند به شناخت محتوای ماهوی درونی آن چیز و یا آن روند پی ببرد و با شناخت شیوه رفتار هر سیستم به شناخت ساختار درونی آن وقوف حاصل کند.

 

(در این جمله مؤلف

دیالک تیک فرم نمود و محتوای ماهوی

و

دیالک تیک شیوه رفتار و ساختار

معرفی می شوند.

مترجم)

 

۵

·      مفهوم قرینه و ضد (دیالک تیکی. مترجم) مفهوم «داخلی»، مفهوم «خارجی» است.

 

۶

·      داخلی و خارجی نسبت به هم در رابطه یک تضاد دیالک تیکی قرار دارند.

 

·      مراجعه کنید به خارجی، داخلی و خارجی    

 

خارجی

 (برونی)


https://mimhadgarie.blogfa.com/post/15583

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر