بخش دوم
مفهوم داخلی (درونی) در تئوری شناخت
۱
· مفهوم داخلی (درونی) در تئوری شناخت عمدتا برای نشان دادن محتوای ماهوی هر چیز و یا هر سیستم به کار می رود و از این رو در مقابل فرم نمودین خارجی آن چیز، و یا شیوه رفتار آن سیستم قرار داده می شود.
۲
· داخلی و خارجی به این معنی نیز تعین های نسبی اند که در یکدیگر نفوذ می کنند و در روند شناخت به یکدیگر مبدل می شوند.
۳
· مثلا برای شناخت ماهیت درونی هر چیز و یا برای شناخت ساختار درونی هر سیستم تنها با بررسی فرم نمودین خارجی آن چیز و یا شیوه رفتار آن سیستم می توان نایل آمد و از سوی دیگر برای فهم بهتر فرم نمودین خارجی و برای غلبه بر آن باید به درک محتوای ماهوی و قانونمندی های درونی آن چیز و یا به درک ساختار درونی آن سیستم نایل آمد.
۴
· دلیل شناخت داخلی از طریق شناخت خارجی این است که خواص، مشخصات، فرم نمودین و شیوه رفتار هرچیز و یا هر سیستم و غیره به وسیله خواص داخلی، مشخصات و قانونمندی های درونی و یا به وسیله ساختار آن چیز و یا آن سیستم و غیره تعیین می شود.
۵
· داخلی و خارجی اگرچه ضد هم اند، اما نمی توانند جدا از یکدیگر وجود داشته باشند.
· زیرا آن دو یکدیگر را مشروط می سازند و با همدیگر وحدتی را تشکیل می دهند.
· و لذا در یک رابطه تضاد دیالک تیکی با هم قرار دارند.
(به همین دلیل است که ما از دیالک تیک داخلی ـ خارجی سخن می گوییم.
مترجم)
· مراجعه کنید به ماهیت، پدیده، محتوا، فرم، دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت)، دیالک تیک فرم و محتوا
پدیده
(نمود، ظاهر، ضد دیالک تیکی ماهیت)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11557
پایان
ماهیت
(جامعه شناسی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8227
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8226
فرم و محتوا
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13356
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13377
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13384
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر