مبارزه مسلحانه
نه از نظر مارکس و انگلس
و نه از نظر لنین
و ته در قاموس مارکسیسم ـ لنینیسم
عالی ترین فرم مبارزه طبقاتی نبوده است و نیست.
پرولتاریا
در راه رسیدن به قدرت
ترجیح می دهد که خونی حتی از دماغ کسی ریخته نشود. (انگلس)
رویارویی مساحانه (جنگ داخلی به قول لنین) به پرولتاریا تحمیل می شود.
برای اینکه بورزوازی حاضر به صرفنظر از امتیازات طبقاتی خود نیست
مرا دوست نداشته باش ، مشکلی نیست
اما مبادا که به دروغ دوستم داشته باشی.
محمود درویش
این ترجمه
اولا ترجمه رسا و روشنی نیست.
منظور شاعر احتمالا ترجیح دادن نفرت به محبت کاذب است.
این ثانیا
منطقی نیست.
مجبت الکی صدبار بهتر از نفرت علنی است.
ضمنا
محبت به تنهایی وجود ندارد:
هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد
همه چیز باضد خود همراه است:
دیالک تیک محبت و نفرت وجود دارد
یعنی
محبت به نفرت تبدیل می شود و نفرت به محبت
هر عشقی
پیشایپش محکوم به ورشکست و شکست است
کیانی
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش باید پرسید:
قانون چیست و قانونگزار (قوه مقننه در پارلمان) کیست؟
قانون
https://hadgarie.blogspot.com/2020/06/blog-post_84.html
ضد دیالک تیک شغل آزاد
شغل دولتی است.
کارمندان دولتی
مأمور طبقه حاکمه محسوب می شوند
و
مابقی آزاد و مستقل
مگس شناس نیستند
چینی ها.
مگس
محشر است
زنبور عسل حتی به گرد مگس نمی رسد.
مگس می تواند در عرض چند ساعت
لاشه فیلی را از بین ببرد و طبیعت و جامعه را ضد عفونی کند
اگر مگس نباشد
طبیعت و جامعه
مضمجل می گردد
زندانی سیاسی
به کسی اطلاق می شود که به دلیل داشتن و تبلیغ مواضع سیاسی بازداشت و محاکمه محکوم و زندانی شده باشد.
خیلی از زندانیان سیاسی کذایی
اصلا سیاسی نیستند.
سؤال این است که زندانی چیستند؟
حکایتی از کلیله و دمنه
موشی در خانه صاحب مزرعه ، تله موش دید ، به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد
همه گفتند تله موش مشکل توست و به ما ربطی ندارد
ماری در تله موش افتاد و زن مزرعه دار را نیش زد
از مرغ برایش سوپ درست کردند
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند
و گاو را برای مراسم ترحیم کشتند
و در این مدت ، موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت ، فکر می کرد !
مبارزه مسلجانه عالی ترین فرم مبارزه طبقاتی است
حضرت عیسی
این ادعا
نمی تواند از ولادیمیر لنین باشد
شاید غلط ترجمه شده است.
ولی از هرکس هم باشد غلط است.
ما نباید بین ایسم و اسم علامت تساوی بگذاریم.
مارکسیسم و لنینیسم و استالینیسم و مائوئیسم و تروتسکیسم
را نمی توان و نباید
اندیشه های مارکس و لنین و استالین و مائو و تروتسکی تلقی کرد.
از دید مارکسیسم ـ لنینیسم
مبارزه طبقاتی
سه فرم اساسی دارد:
اقتصادی
سیاسی
ایده ئولوژیکی
هر کدام از این سه فرم اساسی مبارزه طبقاتی
فرم های مختلف و متقاوت و متنوع و متعددی دارد.
مثال
مبارزه سیاسی
فرم های بیشماری دارد:
مبارزه مسلحانه
یکی از این فرم ها ست
که
خود
فرمهای متعددی دارد:
جنگ منظم
جنگ پارتیزانی
کودتای نظامی
ترور و بمبگذاری و غیره
فیلم درسو
فیلمی در ستایش از ناتورالیسم (طبیعت گرایی) بوده است.
کمونیسم = هومانیسم متکامل + ناتورالیسم متکامل
دیوار ندبه سمبل اولیگارشی مالی است و افسار همه اقضار بورژوازی به دست اولیگارشی مالی است.
ارنست فریتل:
مضحک این است که کسانی که بر زین سمندی بلند بالا می نشنند،
سواری بلد نیستند.
هراسی نیست.
خود سمندها یادشان می دهند.
سوارکار مادر زاد وجود ندارد
این سمندها هستند که برای غلبه بر هرج و مرج و تشکیل نظام
به هر سواره ناشی
سوارکاری می آموزند
غمگینم؛
مثل پیرزنی که می داند،
آخرین سربازی که از جنگ برمیگردد،
پسرش نیست...
مایاکوفسکی
وطیفه یک مارکسیسم؟
شبیه وظیفه یک فیزیک و یا یک مکانیک ویا یک مته متیک است
حكيمی به دهی سفر کرد …
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حكيم خواست تا مهمان وی باشد.
حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد.
کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت :
این زن، هرزه است به خانهی او نروید !حكيم به کدخدا گفت :
یکی از دستانت را به من بده !!!
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حكيم گذاشت.
آنگاه حكيم گفت :
حالا کف بزن !!!
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت:
هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند ؟!
حکیم لبخندی زد و پاسخ داد :
هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند!
عجب دلیلی
خوب مردان ده و شهر و کشور هم می توانند هرزه باشند
هرزگی مردان دلیلی بر عفت زنان که نیست
فقط شازده نیست که پیشانی بر دیوار ندبه می ساید
ترامپ و عربان و این و آن هم چنین می کنند که نه تنها یهودی نیستند
بلکه انتی سمیتیست اند.
سؤال این است
که
دیوار ندبه چیست؟
نکته ئی از کتاب “سقوط” اثر آلبر کامو که عین واقعیت امروزه ئی جامعه ما نیز است:
منتظر داوری قیامت نمانید ، چرا که داوری آدمها هر روز اتفاق می افتد.
آدمها مسیح را در عمق دل شان روی نیمکت قضاوت نشانده اند ، مدام داوری می کنند، مردم بنام مسیح داوری میکنند ، مسیحی که با همه مهربان بود. مردم بقیه را محکوم میکنند ، مردم کسی را عفو نمی کنند ، مردم نمی بخشند، بنام مسیح حساب تان را می رسند.
همه داوریم، هر یک در مقابل دیگری مقصر ایم، همه به شیوه ئی رذیلانه خود مسیحی هستیم.
کامو اصلا نمی داند که عیسی مسیح کی بوده است و چه کرده است. هنر کامو تحویل هارت و پورت به خواننده ضمن خالی کردن جیب و ذهن او ست
عریان فالچی جان
اسلام با همه نواقص و معایبش
صدهزار بار مترقی تر و علمی تر و عقلی تر از یهودیت و مسیحیت و بودیسم و هندوئیسم و غیره است
آبشاران فرصت نظر به زیر پا ندارند
و
گرنه می توانستند ببینند و بدانند
ما قران کریم را آیه به آیه تحلیل مارکسیستی می کنیم
https://hadgarie.blogspot.com/2025/01/blog-post_14.html
خوب.
منظور؟
آتش سوزی در لس انجلس و سیل و سونامی و غیره در جاهای دیگر
به چه معنی اند؟
نظر ایات عظام راجع به این رخدادها
چیست؟
بلایای الهی اند؟
این رخدادها را چگونه می توان درک کرد و توضیح داد؟
در وجدان تاریخی کذایی رهبران حزب توده خرافه نقش بسته بود؟ همین بختیار از جبهه ملی که کیا فرید زیر علمش سینه می زند، در وجدان تاریخی اش خرافه شیعی نقش بسته بود؟
آگاهی طبقاتی نه فقط یک مفهوم اجتماعی است، بلکه ابزاری است برای دگرگونی بنیادین جامعه؟
منظور از مفهوم اجتماعی چیست؟
مفهوم چیست و از کجا می آید؟
منظور از آگاهی طبقاتی چیست؟
یک همچو مفهومی در مارکسیسم وجود ندارد.
در مارکسیسم
شعور طبقاتی وجود دارد
شعور طبقاتی
https://hadgarie.blogspot.com/2019/04/blog-post_187.html
اندیشه های دانش؟
منظور از دانش چیست؟
علم؟
علم چیست؟
اندیشه چیست؟
مثالی بزنید.
اندیشه چگونه تشکیل می یابد؟
قلسفه چیست و چه فرقی با علوم دارد؟
فرق ماتریالیسم با ایدئآلیسم چیست؟
دلیل خودفریبی خلایق
دردناکی حقایق است
فرانک
نه اخوی فرنگی
خودفریبی همیشه و همه جا با عوامفریبی همراه و همگام و همبستر و همدم است.
خصلت و ساختار همه چیز دیالک تیکی است:
دیالک تیک خودفریبی و عوامفریبی
مبلغ و منادی و مدافع خرافه
قبل از همه خودش به خرافه اش ایمان می آورد.
جنگیدن همرزمان در چندین جبهه
هم محال است و هم بی معنی است و هم نشانه بی خبری از تعریف مفهوم جبهه و دیالک تیک است.
جبهات فرعی
توابعی از دو جبهه اصلی اند.
مفاهیم
در هر رشته فقهی و فلسفی و علمی و هنری و غیره
شبیه عروسک های روسی اند.
تفاوتهای دین و علم ؟
دین قابل مقایسه با علم نیست.
افکار مذهبی را میتوان با افکار علمی مقایسه کردولی نمی توان نتیجه به دردبخوری از ان گرفت.
موضوع هنر و اساطیر و ادیان و فلسفه و فلسفه علمی (مارکسیسم)
کل است.
در حالیکه موضوع علوم فقط جزء است.
موضوع شیمی
اتم
است
موضوع فیزیک کلاسیک
مولکول
موضوع بیولوژی
سلول
....
مواضع سیاسی سهراب چی بود.
و اصلا آیا کوشش حزبی داشت !
یا اینکه می نشست گوشه خونه و برای دل خودش شعر خنثا میگفت
سالار
برای شناخت سهراب و رستم و سودابه و هر کس دیگر
باید افکار و آثار و اعمال و اشعار او را تجزیه و تحلیل مارکسیستی کرد.
سهراب
از اهل عرفان بوده است
اهل فرقه ای هندی از عرفان بوده است.
به همین دلیل به هندوستان رفته و مدتی در آنجا تلمذ کرده است.
موضعگیری سیاسی سهراب
عملا
مونارشیستی بوده است
سهراب هنرمند محبوب فرح پهلوی بوده است
دربار از نقاشی های سهراب
حمایت مالی کرده است.
خدای سهراب خدایی عرفانی است:
من خدایی دارم که در این نزدیکی است
لای این شب بوها
.....
شما و نه فقط شما
در فضای خالی
یعنی
بی اعتنا به همنوع هماندیش
«بحث» می کنید.
سؤال این بوده است:
نخبگان ایرانی
به عنوان مثال
کیانند
و
کدام خرافه شیعی در وجدان تاریخی شان نقش بسته است؟
او را بگو:
نسیم سیاه چشمانت را
نوشیدهام.
نوشیدهام که پیوسته بیآرامم.
سهراب_سپهری
این تصور و تصویر سهراب
فوق العاده زیبا ست:
او نگاه جانان را به نسیم چشمان او تشبیه کرده است
بعد
نسیم چشمان (نگاه) او را به شراب و چشمانش رابه جام شراب.
در نتیجه با نوشیدن شراب چشمان جانان
(تحت تأثیر نگاه جانان)
دستخوش بی آرامی مدام شده است
یعنی مخش ار کار افتاده است و تلو تلو خورده است.
ذهن زشت و زیبا وجود ندارد
فقط مغز وجود دارد
که یا گچ گرفته و عاطل و باطل است
و
یا مثل ساعت کار می کند
به این سادگی ها هم نیست.
میان دانش و عمل رابطه دیالک تیکی هست.
دانش تحت شرایط معینی به برکت تلاش و تقلا و کوشش قیزیکی
میتواند جامه عمل پوشد.
دانایی به تنهایی کافی نیست
اگرچه بهتر از نادانی است
چرا؟
برای پرولتاریا
حقیقت مقدس است
کجا؟
در قرن ۲۱
خلایق
چه بسا خویشتن خویش را حتی دوست نمی دارند
چه رسد به دوست داشتن خویشان و ناخویشان خویش
اگر شک داشتی به دور و بر خود نظر انداز.
یعنی
در قرن ۲۱
خودپرستی
به فضیلتی بزرگ مبدل شده است
بحث در این پست ما مربوط به ایسم ها ست.
مربوط به مارکسیسم، مائوئیسم، استالینیسم و تروتسکیسم است
مربوط به اسم ها نیست.
مربوط به مارکس و مائو و استالین و تروتسکی نیست
بعنی
بحث بر سر افکار (ایده ئولوژی ها) ست و نه بر سر افراد.
یکی از ایرادات فکری مهم خلایق
گذاشتن علامت تساوی
میان اسم ها و ایسم ها ست
این انحراف نظری را سوبژکتیویسم می نامند که از مکاتب فلسفی و معرفتی امپریالیستی است
میخواهم دمی به خواب روم،
دمی، دقیقهای، قرنی؛
اما همگان
باید که بدانند نمردهام،
بدانند که اصطبلی از طلا میان لبهای من است،
بدانند که یار کوچک باد غربیام
و سایهی بیکران اشکهای خویش.
مرا به حجابی از پگاه بپوشان،
که بر من مشتی مورچه خواهد افشاند،
و کفشهای مرا در آبِ سخت خواهد خیساند
تا بِسُرَد گازِ کژدُمش.
چرا که میخواهم به خواب روم به خواب سیبها،
تا گریهای بیاموزم که پاک داردم از خاک؛
چرا که میخواهم با کودک تاریکی سر کنم که خواست
تا دل از آبهای آزاد بر کند.
غزل مرگ تاریک|لورکا|ترجمه: بیژن الهی
ما چندی قبل
شعر گارسیا لورکا را با شعر سهراب سپهر مقایسه کرده ایم
شعر سهراب یک سر و کردن برتر و بهتر از شعر لورکا ست
متاتحلیلی بر تحلیل رکن الدین خسروی از لورکا
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5673
نه.
طرز تفکر کریم (مؤلف قرآن)
در خطوط کلی اش
دیالک تیکی و چه بسا مارکسیستی است.
مراجعه کنید به قرآن کریم از دیدی دیگر.
اساسی ترین دیالک تیگ در قران کریم
دیالک تیک داد و ستد است
که دیالک تیک تهدید و تطمیع (بیم و امید، پاداش و مکافات، بهشت و دوزخ، لذت و ذلت و ...) یکی از فرم های بسط و تعمیم این دیالک تیک است.
تعریف داد و بیداد در قران کریم
تعریفی مارکسیستی است
و
مبتنی بر دیالک تیک داد و بی داد (ستد بدون داد، استثمار) است.
شوپنهاور بدبختی بیسواد است
خروج بشریت از بهشت برین
نه داستان است و نه مضحک و نه به دلیل خوردن سیب و گندم.
بهشت
ترجمان تئولوژیکی (فقهی، مذهبی) جامعه اشتراکی اولیه (کمون اولیه) است که دهها هزار سال عمر داشته است.
خروج بشریت از بهشت به معنی پیروزی فرماسیون (صورت بندی) اقتصادی برده داری و تشکیل جامعه طبقاتی است.
دوزخ
هم
ترجمان تئولوژیکی (فقهی، مذهبی) جامعه طبقاتی است که
حکایت برادرکشی (قتل هابیل به دست برادرش قابل)
ترجمان تئولوژیکی (فقهی، مذهبی) جنگ و جنون طبقاتی است
آنان که آزادی را فدای امنیت می کنند
نه شایستگی آزادی را و نه لیاقت امنیت را.
بنحامین فرانکلین
این شعار بنحامین فرانکلین مملو از ایرادات متنوع است.
او تعریف روشنی از مفاهیم امنیت و آزادی ندارد.
آزادی = شناخت ضرورت و یا جبر،
پیش شرط نیل به آزادی
ترک جاهلیت است.
یعنی
آزادی با آگاهی در رابطه است و آگاهی بستگی به عوامل مادی و معیشتی و جامعتی دارد.
یعنی دلبخواهی نیست.
امنیت
اساسی ترین پیش شرط زیست و همزیستی اعضای جامعه است.
در غیاب امنیت
محلی از اعراب برای آگاهی و آزادی و غیره نمی ماند.
اعضای جامعه
قبل از کسب آگاهی و آزادی
باید امنیت داشته باشند.
امنیت هم بساگی به عوامل مادی و معیشتی و جامعتی دارد.
یعنی دلبخواهی نیست
و
ربط تعیین کننده ای به لیاقت و شایستگی راین و آن ندارد.
درک و فهم ماهیت ؛ نمود و رابطه ی دیالکتیکی و درست پدیده ها ، در درک و فهم جزء و کل و خاص عام است
فرید
راجع به دیالک تیک پدیده و ماهیت
مثالی بزنید.
ماهیت به چه معنی است
تفاوت محتوا با ماهیت و تفاوت فرم با نمود ویا پدیده چیست؟
ضمنا
بحث اینجا بر سر موضوع علوم و فلسفه علمی و یا مارکسیسم است
مارکسیسم هم به مثابه علم در حال رشد است
مارکسیسم در زمان مارکس کجا و مارکسیسم کنونی کجا
تمام علوم در پنج جمله کوتاه
چوپانی در بیابان مشغول چرانیدن گوسفندان بود، دانشمندی در سفر به او رسید و اندکی با او گفتگو کرد فهمید که او بی سواد است، به او گفت: «چرا دنبال تحصیل سواد نمی روی؟» چوپان گفت: «من آنچه را که خلاصه و چکیده همه علوم است، آموخته ام دیگر نیازی به آموزش مجدد ندارم.»
دانشمند گفت: آنچه آموخته ای برای من بیان کن. چوپان گفت: خلاصه و چکیده همه علم ها پنج چیز است:
تا راستی تمام نگردد، دروغ نگویم.
تا غذای حلال تمام نشده، غذای حرام نخورم.
تا در خودم عیب هست، عیبجوئی از دیگران نکنم.
تا روزی خدا تمام نشده به در خانه هیچ کسی برای روزی نروم.
تا پای در بهشت ننهاده ام از مکر و فریب شیطان غافل نگردم.
دانشمند، او را تصدیق کرد و گفت: همه علوم در وجود تو جمع شده است، و هر کس این پنج خصلت را بداند و عمل کند به هدف علوم اسلامی رسیده و از کتب علم و حکمت، بی نیاز شده است.
بعید است که این حرفها را چوپان زده باشد
اینها اختراعات خود دانشمند سرگردان در بر و بیابان است
قضیه اصلا چنین نیست:
به محض تولد
وارث همه چیز مادی و فکری نسل های پیشین می شوی.
برای حفظ و توسعه و نکمیل میراث پیشینیان
می کوشی
و
آخر سر
برای نسل های بعدی به میراث می گذاری.
هیچ پارسی بی پژواک نمی ماند
جهان بینی تعریف دارد. تفاوت جهان بینی هگل و کانت با مارکس چیست؟ منظور از امام و امامت چیست؟
مارکسیسم
علمی فلسفی است
و یا
فلسفه ای علمی است
این بدان معنی است که
مارکسیسم با علوم تجربی و طبیعی و غیره تفاوت دارد.
موضوع علوم
جزئیات است
مثلا
موضوع شیمی
اتم است.
موضوع فلسفه و فلسفه علمی (مارکسیسم)
اما
کلیات است.
کدام مفهوم و تئوری و اندیشه و جهان بینی مارکسیستی غلط بوده است؟
منظور شما از این مفاهیم چیست؟
پیش شرط حاکمیت و حکومت
مگر مدارک تحصیلی اند؟
ترامپ و پدر ترامپ چه کاره بوده اند و چند کلاس سواد داشته اند؟
سران ج.ا. مگر دیپلم داشته اند و دارند؟
زاهــــد ظاهـــر پـــرست،از حــال مــا آگــاه نیست
در حـــق مــا هــر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
بــــر در میـــخانه رفتـــــــن،کـــــار یکـــرنگــان بـــود
خــود فـــروشان را به کوی می فروشان راه نیست
بنــــده پیــــر خـــرابـــاتــــم کـــه لطفـش دایم است
ور نــه لطــف شیـخ و زاهـد گاه هست و گاه نیست
حافظ
بــــر در میـــخانه رفتـــــــن،کـــــار علافان بـــود
سـرمسـت بـه میخانه گذر کردم دوش
پــیـری دیــدم مسـت و سبـویی بـر دوش
گـفـتم: «ز خـدا شـرم نـداری ای پیر!»
گفتا: «کرم از خداست؛ مِی نوش خموش».
منسوب به خیام
کسروی خواهد پرسید:
حوب.
با میخواری چه مسئله ای حل می شود؟
روزی سقراط با یکی از بزرگ زادگان روبرو گشت، بزرگ زاده نام پدران خود را بر سقراط شمرد و به آنان افتخار کرد و سقراط را تحقیر نمود و به او گفت: تو از خاندان بی قدر و پستی هستی ! سقراط در جواب گفت: ای فلان! پدران تو همه اشخاص بزرگ و عالی قدر و صاحب مقامات و درجات بسیار بوده اند، ولی تو خود نتوانستی مقام و منزلتی برای خود بسازی. و اما نسب من از خودم شروع میشود. من در راس خانواده ای هستم که از من آغاز شده است، ولی خانواده تو، به تو ختم میشود! پس تو ننگ خاندان خویش هستی و من شرف و افتخار خاندان خود میباشم.
حریف
در این عکس افلاطون و شاگردش ارسطو حضور دارند و نه سقراط.
ضمنا
کسی
نباید به ریاست خانوادگی اش فخر کند.
هر حیوانی حتی رئیس خانواده خویش است.
خود سقراط
صاحب اثری نبوده است.
اصلا ندانمگرا بوده است
و
ندانمگرایی (لا ادریت، اگنوستیسیسم)
بدترین ننگ است.
حتی حشرات و حیوانات و حتی نباتات
شناسنده اند و داننده اند و دانمگرا هستند.
دو جهانبینی؟
دو نگاه متضاد به جهان؟
فرید
منظور از جهان بینی چیست؟
مگر جهان بینی به معنی نگاه به جهان است؟
ضمنا
مگر داماد امام
جهان است؟
مگر داماد امام بودن در کار شبانه حریف خلاصه می شود؟
فرق جهان بینی بنی صدر با جهان بینی بختیار چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر