درنگی
از
شین میم شین
توصیف مارکس از پول
پول
بهعنوان نیروی واژگونکننده ظاهر میشود
که هم در برابر فرد و هم در
برابر پیوندهایی در جامعه قد علم میکند
که مدعیاند به خودی خود، ذات و
گوهر میباشند.
پول
وفاداری را به بیوفایی،
عشق را به نفرت، نفرت را به عشق،
فضیلت را به
شرارت، شرارت را به فضیلت،
خدمتکار را به ارباب، ارباب را به خدمتکار،
حماقت را به هوش و هوش را به حماقت
تبدیل میکند.
چون پول بهمثابهی مفهومی فعال از ارزشها،
تمام چیزها را درهم میآمیزد و معاوضه میکند،
خود نیز بیانگر درهمآمیختگی و معاوضهی عام همه چیزها ـ جهانی وارونه ـ
یا بهعبارتی
درهمآمیختگی و معاوضهی همه کیفیتهای طبیعی و انسانی است.
آنکه
شجاعت را میخرد، شجاع است، هرچند آدمی بزدل باشد.
از آنجا که پول نه با
کیفیت مشخص یا چیزی مشخص یا نیروهای ذاتی مشخصِ آدمی، بلکه سراسر جهانِ
عینیی آدمی و طبیعت، معاوضه میشود،
از نقطهنظر صاحبِ آن
در خدمت
معاوضهی هرگونه توانایی با تواناییها و اشیای دیگر، حتی متناقض میباشد
پول
اخوت ناممکنها ست؛
باعث میشود اضداد همدیگر را در آغوش گیرند.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر