۱۴۰۳ بهمن ۱۰, چهارشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره المائده) (۳۴۲)

           

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

 

﴿وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ﴾
[ المائدة: ۴۳]

کار اینان بسیار شگفت است، چرا که به تو کفر می‌ورزند، اما برای طمع در حکم تو به آنچه که موافق شهوات‌شان است نزد تو دادخواهی می‌کنند، درحالی‌که تورات که ادعای ایمان به آن را دارند نزدشان است و حکم الله در آن وجود دارد،

 سپس اگر حکم تو موافق شهوات‌شان نباشد به آن پشت می‌کنند، 

پس هم به آنچه در کتاب‌شان آمده کفر می‌ورزند و هم به حکم تو پشت می‌کنند،

 و کار اینان به کار مؤمنان نمی‌ماند،

 یعنی به تو و آنچه که آورده‌ای مؤمن نیستند.

 

کریم 

در این آیه، به تحلیل طرز رفتار خلق یهود ادامه می دهد:

۱
کار اینان بسیار شگفت است، چرا که به تو کفر می‌ورزند، اما برای طمع در حکم تو به آنچه که موافق شهوات‌شان است نزد تو دادخواهی می‌کنند، درحالی‌که تورات که ادعای ایمان به آن را دارند نزدشان است و حکم الله در آن وجود دارد،

کریم

 در این جمله

دیالک تیک تئوری و پراتیک 

را

به شکل دیالک تیک ایمان و عمل (کفر ورزیدن به فقه اسلامی و استفاده از احکام قضات مسلمان) بسط و تعمیم می دهد.

ضمنا

برای آن علت و دلیل و انگیزه پراگماتیستی اعلام می دارد:

(داوری خواهی از کریم به طمع  (به نیت) حفظ منافع خود)

 

پراگماتیسم

اما در آیه پیشین به مسلمین توصیه شده است:

گر میان آنها داوری نکنی نخواهند توانست هیچ زیانی به تو برسانند

در این جمله هم کریم هم برای منافع خصوصی (دیالک تیک سود و زیان) خود

تقدم قائل می شود.

مبنای داوری کردن و نکردن نه کشف حقیقت، بلکه  سود و زیان شخصی است.

معیار حقیقت در قاموس پراگماتیسم هم سود شخصی است:

هر حکمی که به نفع کسی باشد، حقیقت خاص او ست.

هر کس حقیقت حاص خود را دارد.

به همان سان که منافع خاص خود را دارد. 


مراجعه کنید

به

 فیلم حقیقت

 

کریم

ضمنا

به هویت (یکسانی) احکام الهی در تورات و قرآن اشاره می کند

و

خلق یهود  را به تظاهر به یهودیت متهم می کند.


۲
 سپس اگر حکم تو موافق شهوات‌شان نباشد به آن پشت می‌کنند،

مشخصه دیگر خلق یهود 

بی اعتنایی ضمنی به اوتوریته کریم است:

اگر حکم کریم به نفع شان نباشد، نمی پذیرند.

یعنی

تعیین کننده برای شان نه خود حکم صادره، بلکه سود و زیان شخصی حاصله از آن است.

یعنی
خلق یهود در عینیت و علمیت و حقیقت احکام کریم تردید دارند.

 ۳

پس هم به آنچه در کتاب‌شان آمده کفر می‌ورزند و هم به حکم تو پشت می‌کنند،

 و کار اینان به کار مؤمنان نمی‌ماند،

 یعنی به تو و آنچه که آورده‌ای مؤمن نیستند.

نتیجه نهایی این می شود

که

خلق یهود کفار مضاعف (دوگانه) اند:

هم

گافر به احکام الهی در تورات اند

و

هم

کافر به احکام الهی (احکام صادره توسط کریم.)

آنچه که ناگفته می ماند،

وجود حکوکت اسلامی حی و حاضر تحت سرکردگی کریم است.


خلق یهود 

چاره ای جز دادخواهی از کریم ندارند.

برای اینکه خودشان دادگستری خاص خود را ندارند.

قضاوت و دیگر عناصر روبنایی در هر جامعه

تابع حاکمیت طبقاتی (زیربنیا اقتصادی، مناسبات تولیدی)  در آن جامعه است.

مسلمانان هم در کشورهای دیگر به قضات چه بسا یهودی و مسیحی و غیره مراجعه می کنند تا داوری کنند و «حق به حقدار برسد.»

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر