۱۳۹۹ بهمن ۲۲, چهارشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۳۴۹)

Forough Farrokhzad 804.jpg

میم حجری



۴۱۶۸

سنگ سخنگو

عدم آگاهي ما و عملكردهاي اشتباه ما و نسلهاي قبل و ... دليلي بر بي عدالتي خدا نيست دست از يقه ش برداريم هر چه زودتر . اينكه كساني درست عمل نميكنن همه مون يه جا كم گذاشتيم از حق خواهي ها از بي تفاوتي ها از به من چه گفتن ها و ..... از نقش قرباني بيايم بيرون از ماست كه بر ماست

سگ سخن جو


از یخه ماست و کره و خامه و خامنه هم باید به همان سان دست برداشت که از یخه خدای واهی.
جامعه
میدان مبارزات طبقات اجتماعی است
ای خفتگان خموده و خمیده تاریخ.
کسی ناآگاهانه عرعر و عمل نمی کند.
هر طبقه اجتماعی به فکر منافع طبقاتی خاص خویش است

۴۱۶۹

سنگ سخنگو

به همه چی گیر میدن. 

از ممیزی جمهوری اسلامی هم بدترن!

سگ سخن جو


کی
کی
کجا؟
۹۹ درصد تویت ها
بسان ۱۰۰ درصد ممیزی های جنقوری اسلامی
بند تنبانی اند

۴۱۷۰

سنگ سخنگو

به یکی نیاز دارم که بخاطرش سیگارو ترک کنم

سگ سخن جو


در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.
بهانه را رها
فکری به سینه ها کن

۴۱۷۱

سنگ سخنگو

تجاوز وقتی اتفاق میفته که شرف وجود نداشته باشه.

سگ سخن جو


تجاوز
هزار فرم دارد
و
یک محتوا.
تجاوز
در تجاوز جنسی خلاصه نمی شود.
با مفاهیم اخلاقی از قبیل شرف و غیره
نمی توان فجایع جامعتی را توضیح داد
این کار را اخوندهای شرع آنور و اینور از هزاران سال به این ور
انجام داده اند و جامعه را به طویله تبدیل کرده اند

۴۱۷۲

سنگ سخنگو

یه زمانی تا پیامی میومد سه ثانیه‌ای چک میکردم جواب میدادم. حالا گوشی دستمه. اومدن پیاما رو نگا میکنم و در توان خودم نمیبینم که جواب بدم یا با کسی حرف بزنم.

سگ سخن جو


وقتی جواب نداری
می توانی سؤال داشته باشی
دیالک تیک سؤآل و جواب را
حتی جوجه های کلاس اول ابتدایی می شناسند

۴۱۷۳

سنگ سخنگو

کاش میشد تمام آدم های غمگین جهان را در آغوش کشید و کنارشان نشست و با چند کلام ساده به لحظاتشان رنگ امید و آرامش پاشید

سگ سخن جو


برای سکنه جنقوری
حلال هر مشکلی
بغل است.
بغل کردن
خلایق
همان
و
حل فی الفور مشکلات شان
همان
و
تبدیل غم به شادی
همان

۴۱۷۴

سنگ سخنگو

عشق از منطق قوی تره؟

سگ سخن جو


ویرایش:
عشق
از عقل قوی تره.
دلیلش چیست؟


۴۱۷۵

سنگ سخنگو

دکتر اکبر سلطانی: بر اساس داده هایی که داریم استدلال می کنیم حرف می زنیم حرف می زنیم....... متوسط مطالعه در ایران بسیار پایین است در جامعه ای که متوسط مطالعه پایین است  حرف ها از کجا می اید؟ به جای شواهد استدلال مطالعه خرافات، احساسات و باورهای قدیمی تکرار می شود

سگ سخن جو


اکبر
یا خر است
و
یا خر پرور.
اکبر نمی داند که اندیشه چیست
و
چگونه تشکیل می شود.
اکبر مغز را با خورجین افکارعوضی می گیرد.
به همین دلیل
خیال میکند که خر با خرخوانی و پر کردن خورجین از افکار
خردمند می شود.

۴۱۷۶

سنگ سخنگو

مگه ملائک بدون اراده و اختیار آفریده نشدن؟ پس چطور ابلیس اراده و اختیار داشت سرپیچی کنه از سجده کردن به آدم؟

سگ سخن جو


نه
خدایی وجود دارد
نه
اجنه و ملائکه
و
نه
ابلیس.
اینها همه انعکاس انتزاعی چیزهای زمینی اند.
انعکاس انتزاعی چه چیزهایی اند؟

۴۱۷۷

سنگ سخنگو

تو رو خدا هر توییت رو جدی نگیر

سگ سخن جو


آره
بانوی آبان
این در مورد کامنت های ما هم صادق است.
خلایق هم می دانند
کسی کامنت های ما را جدی نمی گیرد
در روزگار ما همه چیز شوخی است.
شوخی شوخی
دهها هزار نفر سلاخی شدند
یک میلیون نفر دربدر
و دریافتیم که شوخی خطرناکتر و خونین تر از جدی است.

۴۱۷۸

سنگ سخنگو

اگه باهات مهربونم و فک میکنی با بقیه هم مهربونم اشتباه میکنی اگه باهات خوش رفتارم و فکر میکنی با بقیه هم خوش رفتارم اشتباه میکنی اگه چس نیستم باهات و فک میکنی با بقیه هم چس نمیکنم اشتباه میکنی. “من با تو ‌خوبم”

سگ سخن جو


باشد.
این مشخصات و صفات
تعیین کننده کیفیت و ماهیت تو نیستند.
چرا و به چه دلیل؟

۴۱۷۹

سنگ سخنگو

چند روزه پرستارم میاد خونه ام و میره، همسایه مون که سرش تو ماتحت منه
دوست دخترمه میاد به ام میده میره


سگ سخن جو


سکنه جنقوری
چه دکتر و چه دختر
دیالک تیک زن و نر را به شکل دوئالیسم دهنده و کننده
بسط و تعمیم می دهند:
«بدهیم بکنند.
میاد میده میره.»
زن
در هر صورت
جنده قلمداد می شود
و
نر
عیاش.
به قول لاتهای قدیم:
 

زن اگر وزیر باشد
عاقبت به زیر باشد.
 

به کجای این طویله میتوان آویخت پالان را؟

۴۱۸۰

سنگ سخنگو

سالها بعد تو کتابای تاریخ راجب مردم این دوره چی مینویسن؟

سگ سخن جو


خواهند نوشت:
در این دوره
علم و فن
به قله تعالی رسید
اما
شناخت و شعور و شرم و شخصیت
به قهقرا سقوط کرد


۴۱۸۱

سنگ سخنگو

 
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم


بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دل است همچنان ور به هزار منزلم


ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم


بارکشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعه‌ایست مشکلم


معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم


آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم


ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم


مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم


گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم


سنت عشق سعدیا ترک نمی‌دهی بلی
کی ز دلم به در رود خوی سرشته در گلم


سگ سخن جو


داروی درد شوق
را
با همه علم
عاجزم
چاره ی کار عشق
را
با همه عقل
جاهلم


علیرغم دانشمندی
نمی دانم که درمان درد عشق چیست.
علیرغم خردمندی
نمی دانم که چاره کار عشق چیست.

درمان عشق و چاره ساز در کار عشق
وصل است.

۴۱۸۲

سنگ سخنگو

ماه شاید فرزند نداشته ی ما ست 

زیبایی اش به تو رفته تنهایی اش به من

سگ سخن جو


تو ماه شناس
نئی
جان سگ
خطا اینجا ست.
تو
ضمنا خودشناس هم نئی.
ماه که تنها نیست.
ماه در پیوندی عمیق با کره زمین است.
اگر ماه نبود
زمین گنداب می شد و عاری از زندگی می ماند.


۴۱۸۳

سنگ سخنگو

توی تخیلم وقتی دارم از ایران فرار میکنم، قاچاقچی عاشقم میشه

سگ سخن جو


دوره فرار از جنقوری
سپری شده است.
اکنون
توله های سران جنقوری اند که تغییر محل عیش و نوش و حیف و میل و ریخت و پاش می دهند.
از قصور مجلل جنقوری به کاخ های مفرح فرنگی نقل مکان می کنند و وطن شان را در کارت های دیجیتال بانکی با خود به همراه می برند


۴۱۸۴

سنگ سخنگو

ولی وصل مدفن عشق است

سگ سخن جو


زنده باد.
درمان عشق
ضمنا
پایان عشق است.

۴۱۸۵

سنگ سخنگو

نه.
ظاهر ماه را ندیده ای.
چهره ماه شخم زاری بی انتها ست.
ماه
فقط از دور زیبا ست.
ماه
تحت بمباران مدام است.
هوای ماه لبریز از سرنیزه است و قابل تنفس نیست.

۴۱۸۶

سنگ سخنگو

به نظر من عشق درد بی درمانه درمان نداره عشق اگر بخواد عشق بمونه باید در پناه فراق باشه

سگ سخن جو


آره.
سعدی حکایت شورانگیزی در این زمینه دارد.
از مجنون می پرسند چرا فرار کرده ای به بیابان؟
جواب می دهد:
نه دوری دلیل صبوری بود
که بسیار دوری ضروری بود


۴۱۸۷

سنگ سخنگو

سعدی آخوند بود؟


سگ سخن جو


آخوندها که سیرت ندارند.
سعدی
فقیهی فیلسوف است.
سعدی
مارکس قرون وسطی است
ما روی آثار سعدی
بیش از ۲۰ سال است که کار می کنیم و هنوز اندر خم یک کوچه ایم

۴۱۸۸

سنگ سخنگو

همه ی آدما تو اظهار عقیده آزادن و باید به نظر همه احترام گذاشت ولی اگه شما با منطق ذره ای شرافت در کمونیسم به ما نشون دادی من یکی شعار لبیک یا مارکس سر میدهم

سگ سخن جو

 

 به هیچ نظرهیچ کسی نباید احترام گذاشت
فقط به یک چیز عینی باید احترام گذاشت
آن چیست؟
کمونیسم (اجتماع پرستی) = هومانیسم (انسان پرستی) + ناتورالیسم (طبیعت پرستی)
شرافت و شریف و اشراف از مفاهیم فرماسیون های برده داری و فئودالی است
شرافت فاقد ارزش عینی و علمی است
زباله مفهوم است

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر