۱۳۹۹ بهمن ۲۲, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۳۹۴)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت پانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۳۷ ـ ۳۸)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

  

۱

ز دشمن شنو سیرت خود، که دوست

هر آنچ از تو آید، به چشمش نکو ست

 

معنی تحت اللفظی:

سیرت خود را از زیان دشمن بشنو.

نظر دوست

تعیین کننده نیست.

چون او از همه چیز تو خوشش می آید.

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک فرم نمودین و (۱) را به شکل دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی را به شکل دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم می دهد و ظاهرا از سر حواس پرتی، قابل شناسائی بودن محتوای ماهوی (ماهیت، سیرت) را امکان پذیر می داند:

سیرت خود را از دشمن بشنو!

 

محتوای نظری این بیت شعر با تئوری (۲)  سعدی در تضاد آشکار قرار دارد.

 

جواب

 

محتوای نظری این این بیت شعر با تئوری شناخت سعدی در تضاد آشکار قرار دارد.

 

سعدی فقط فرم نمودین (صورت) چیزها، پدیده ها و سیستم ها را قابل شناسائی می داند، نه محتوای ماهوی (ماهیت و سیرت) آنها را و حتی از دخول در خطه محتوا و محتوای ماهوی (ماهیت و درون و سیرت) نهی می کند.

 

سعدی حداقل در این مورد ندانمگرا ست.

او یک سال بعد در گلستان انسان را به «نامه دربسته» تشبیه خواهد کرد که باطنش فقط برای نویسنده نامه (عالم الغیب) می تواند معلوم باشد و لاغیر:

 

چه دانند مردم، که در جامه کیست

نویسنده داند، که در نامه چیست.

 

معنی تحت اللفظی:

مردم نمی توانند به ماهیت انسان ها پی ببرند.

به همان سان که فقط نویسنده می داند که محتوای نامه چیست.

 

پس به نظر او، ما فقط قادر به شناخت ظاهر انسانها هستیم و نه باطن آنها.

به عبارت دیگر فقط ظاهر و صورت انسانها قابل شناسائی است، نه باطن، ماهیت و سیرت آنها.

 

اما ناگهان این تئوری شناخت نیز فراموش می شود و سیرت انسانها برای دشمن آنها قابل شناسائی قلمداد می شود.

 

با این نظر سعدی نمی توان موافق نبود.

انسان می تواند از ظاهر چیزها، پدیده ها و سیستم ها آغاز کند و با تعقیب نشانه ها، گام به گام به ذات آنها وارد شود و قانونمندی های درونی آنها را یکی پس از دیگری کشف کند.

 

به نظر سعدی، برای شناخت سیرت خویش باید به دشمن مراجعه کرد و نظر او را پرسید و گرنه همه چیز انسانها به چشم دوست خوشایند خواهد بود.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

دیالک تیک اوبژکت شناخت و (۳) را به شکل دیالک تیک سیرت پادشاه و دشمن بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت را به شکل دیالک تیک سیرت پادشاه و دشمن بسط و تعمیم می دهد.

 

ایراد این نظر بخشا درست سعدی کجا ست؟

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر