ویرایش و درنگ
از
ربابه نون
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۱)
اعظم بهرامی
نام قاتلم و پدرم یکی است.
۱
قتل فرزند توسط مادر و یا پدر
در
کلیه فرم های خود
ضمنا
به
معنی خودستیزی
است.
۲
در
تحلیل نهایی
به
معنی خودکشی
است.
۳
کشتن فرزند
اما
نه
خودکشی معمولی
بلکه
خودکشی از طراز دیگری است:
۴
خودکشی ئی
است
که
نیمی از خود (من) کشته می شود و به گور سپرده می شود
و
نیمه دیگرش
زنده می ماند
و
در
سوگ نیمه مرده خویش
ماتم می گیرد.
۵
زادگاه تراژدی
همین جا ست.
۶
شکسپیر
کجا ست؟
۷
ساعدی
کجا
ست
تا
شاهد اتللوهای بیشمار بی شعور و بی شعار
در
سرزمین فجایع
باشد؟
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۲)
مادر و پدری از این دست،
به
احتمال قوی،
روی سعادت و شادی
را
حتی
در
عالم خواب
نخواهد دید.
کسی
که
قوای غریزی غول آسای درونی - طبیعی خود
را
نابود می سازد،
عملا
خود
را
سلب آدمیت
که
سهل است،
سلب موجودیت
می کند.
یعنی
به
قهقرای جمادیت
سقوط می کند.
شاید
همین سقوط
است
که
در
کتب مقدس و ادبیات
در
مفهوم تحجر
تجرید یافته است.
کسی و یا دلی
که
سنگ
گشته است.
روانشناسی چنین کسی
باید بررسی شود
و
شیوه زیست او
نیز.
اتللو
در
اثر شکسپیر
معشوقه ماهروی خود
را
که
ضمنا
عاشقش
بوده
می کشد
و
پس از پی بردن به خطا و خریت و جنایت خود
خون یاگو
را
هم
می ریزد
که
به
دزده مونا
تهمت «خیانت» به اتللو
زده بود.
شکسپیر
اما
از
شرایط زیست بعدی اتللو
گزارش نمی دهد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۳)
مادر و پدری از این دست،
به
احتمال قوی،
روی سعادت و شادی
را
حتی
در
عالم خواب
نخواهد دید.
کسی
که
قوای غریزی غول آسای درونی - طبیعی خود
را
نابود می سازد،
عملا
خود
را
سلب آدمیت
که
سهل است،
سلب موجودیت
می کند.
یعنی
به
قهقرای جمادیت
سقوط می کند.
شاید
همین سقوط
است
که
در
کتب مقدس و ادبیات
در
مفهوم تحجر
تجرید یافته است.
کسی و یا دلی
که
سنگ
گشته است.
روانشناسی چنین کسی
باید بررسی شود
و
شیوه زیست او
نیز.
اتللو
در
اثر شکسپیر
معشوقه ماهروی خود
را
که
ضمنا
عاشقش
بوده
می کشد
و
پس از پی بردن به خطا و خریت و جنایت خود
خون یاگو
را
هم
می ریزد
که
به
دزده مونا
تهمت «خیانت» به اتللو
زده بود.
شکسپیر
اما
از
شرایط زیست بعدی اتللو
گزارش نمی دهد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۴)
اعظم بهرامی
رومینا
قربانی تعصبات جامعه مردسالار شد
و
قانونی که نه تنها برای او حمایت و کمکی در نظر نگرفت
بلکه او را به آغوش مرگ فرستاد .
ایراد طرز تفکر و طرز تحلیل اعظم بهرامی
نتیجه گیری شتابزده و بی واسطه
است.
این
چیزی جز پیشداوری نیست.
اعظم بهرامی
تحلیل نمی کند،
تنبیه می کند.
درست بسان روحانیت کثافت
که
بسان دژخیمی عاجز از تفکر
به
جان مردم افتاده است.
توهین می کند
تهمت می زند
تحقیر می کند
تهدید می کند
تنبیه می کند
حد می زند
اعدام می کند.
طرز تحلیل اعظم بهرامی
نتیجه گیری
بدون استدلال علمی، تجربی و منطقی
است.
می توان گفت
که
اعظم بهرامی
بی اعتنا به تراژدی رومینا اشرفی
هم
می توانست همین حرف ها را بسان روباتی بر زبان راند.
تفکر در طویله جماران
مذموم و مضر و منفی
محسوب می شود
و
اندرز
مطلوب و مفید و مثبت.
ادامه دارد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۵)
علل تراژدی رومینا اشرفی
در
قاموس اعظم بهرامی
عبارتند
از
تعصب پدر
مردسالاری جامعه
قانون جامعه
تعصب پدر
اگر
به
فاناتیسم
تیزتر
بیندیشیم،
به
ترادیسیونالیسم
(سنتگرایی)
می رسیم
که
یکی از ستون های ایده ئولوژیکی اشرافیت فئودالی ـ روحانی و بورژوازی سنتی
است.
تضاد دو جناح اصلی طبقه حاکمه برخاسته از کودتای ۲۸ مرداد
نیز
اگر
از
تضاد فئودالیسم با کاپیتالیسم
(اشرافیت فئودالی ـ روحانی و بورژوازی سنتی با بورژوازی مدرن)
صرفنظر کنیم،
ضمنا
تضاد ترادیسیونالیسم با مدرنیسم
(سنت و تجدد)
بوده است
که
قصه دراز دارد و به انقلاب مشروطه می رسد.
یکی از دلایل حمایت توده عقب مانده از قافله تمدن و رنسانس (روشنگری) از دار و دسته خمینی
همین ترادیسیونالیسم (سنتگرایی) بوده است.
یعنی
همین فاناتیسم و یا تعصب مورد نظر اعظم بهرامی بوده است.
محتوای انتقاد مستمر روحانیت شیعه از انقلاب بورژوایی سفید
اگرچه
اصلا و اساسا
دفاع از فئودالیسم در مقابل کاپیتالیسم و کمونیسم
بوده است،
ولی
ظاهرا و علنا و عملا
انتقاد از مدرنیته
(خواه مدرنیته کاپیتالیستی و خواه مدرنیته سوسیالیستی)
و
دفاع از ترادیسیون
(سنت، سنت رسول اکرم و اعظم و عنتر و ابتر)
بوده است.
محتوای مواعظ پر های و هوی وعاظ با عمامه و بی عمامه
در
منابر قدیم و جدید
انتقاد
از
می نی ژوپ
بی حجابی زنان
بی بند و باری جوانان
میخوارگی
الواطی
لاابالیگری
بی غیرتی
و
نهایتا
مدرنیته بورژوایی واپسین
بوده است.
طبقه حاکمه کثافت کنونی
سوار بر امواج ترادیسیونالیسم (سنتگرایی)
روی کار آمده است.
به
توده عقب مانده از قافله تمدن و رنسانس
وعده تشکیل جامعه ای پاک و پارسا
داده شده بوده است.
دلیل چسبیدن کماکان طبقه حاکمه کثافت کنونی
به
حجاب و اسلام و سنت و ارشاد و سرکوب زنان و جوانان،
نیز
تداوم بخشیدن به همان ترفند موفقیت آمیز طبقاتی سابق
است
و گرنه
توله های ماده و نر خود طبقه حاکمه کثافت کنونی،
در
سواحل متروپول های امپریالیستی،
لخت می گردند
و
از
سالن مدی در پاریس به سالن مد دیگری در میلان
می روند.
اگر اعظم بهرامی و بهرامیان بیشمار
اعلام جهاد بر ضد فاناتیسم دهند،
جواب دندان شکن
را
قبل از همه
از
جماران
خواهند شنید.
می توان گفت
که
فاناتیسم
در
طویله جماران
نهادینه
شده است.
دولت امام زمان
در
واقع
دولت تعصب و فاناتیسم است.
یعنی
بدون سرنگونی طبقه حاکمه کثافت کنونی
نمی توان
قدمی بر ضد تعصب و فاناتیسم
برداشت.
برای اینکه هر لاشخور حوزه های لواطیه و سپاه و بسیج و کلاه مخملی و غیره
تجسم مطلق تعصب
است.
فاناتیسم
با
فئودالیسم و فوندامنتالیسم
عجین شده است.
هر لاشخور حزب الله و حماس و داعش و نصرالله
مظهر مطلق فاناتیسم
است
یعنی
بدون اعلام جهاد بر ضد فوندامنتالیسم (چه سنی و چه شیعی)
اصلا
نمی توان ترادسیونالیسم و فاناتیسم را به چالش کشید.
ادامه دارد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۶)
اعظم بهرامی
احتمالا
شما
نیز
ماجرای تلخ رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله اهل تالش
را
خوانده اید
دختری که قربانی تعصبات جامعه مردسالار شد
و
قانونی که نه تنها برای او حمایت و کمکی در نظر نگرفت
بلکه او را به آغوش مرگ فرستاد .
۱
علل تراژدی رومینا اشرفی
در
قاموس اعظم بهرامی
عبارتند
از
تعصب پدر
مردسالاری جامعه
قانون جامعه
۲
علت و دلیل دیگر تراژدی رومینا اشرفی
مردسالاری جامعه
قلمداد می شود.
۳
چرا مردسالاری و نه پدرسالاری؟
الف
اولا
مفهوم پدرسالاری (پاتریارچی)
به
مثابه مفهومی فلسفی و سوسیولوژیکی
وجود دارد
و
نه
مفهوم مردسالاری.
ضد دیالک تیک پدرسالاری
هم
مادرسالاری
(ماتریارچی)
است
و
نه
زن سالاری.
ب
ثانیا
قاتل رومینا اشرفی
پدرش
به
مثابه پدر او
بوده است
و
نه
نری
به
مثابه مرد.
۴
ضمنا
در
طویله جماران
۴۰ سال است
که
نسل «مرد» (به معنی فئودالی اش)
برافتاده است.
۵
به
قول شاعری
زنان رزمنده و ستیزنده جامعه
مرد
اند
و
نه
نران افیونی و لاابالی آن.
پ
ثالثا
طویله جماران
جامعه ای کاپیتالیستی
است
و
نه
جامعه ای پدرسالار
(پاتریارشال).
جا زدن جامعه کاپیتالیستی
به
مثابه جامعه ای مردسالار
یا
ناشی از نادانی
است
و
یا
به
نیت عوامفریبی
است.
ادامه دارد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۷)
اعظم بهرامی
تراژدی رومینا اشرفی
را
ناشی از مردسالار بودن جامعه
می داند.
البته
نه
به
این دلیل
که
می داند
که
جامعه
چیست
و
مردسالاری
به
چه معنی است.
بلکه به این دلیل که مفهوم فمینیستی ـ امپریالیستی مردسالاری
یکی از مفاهیم مدرن مد روز
است.
مردسالاری
مثل می نی ژوپ
در
زمان شاه
مد شده است.
هر کس در این طویله
مفاهیم محبوب و مطلوب خاص خود
را
ازبر کرده است
و
در
هر زمینه
بسان روباتی
به طرز مکانیکی بر زبان می راند.
البته
بی آنکه به معنی آن مفاهیم واقف باشد.
مثال:
قصابی هولناک رومینا بازتابی از ابعاد مسائل دموکراتیک پیش رو
مسعود امیدی
حجم عظیمی از مسائل دموکراتیک حل نشده از این نوع
که
به
حوزه سیاسی
محدود نبوده
بلکه دارای ریشه های اجتماعی و فرهنگی - تاریخی دیرپا
ست ،
نشان می دهد
که
چرا عبارت ملی - دموکراتیک
گزینه مناسبی برای توصیف تحولاتی است
که
در
جامعه ما
در معرض وقوع است.
خرافه ـ مفهوم محبوب و مطلوب مسعود امیدی
ملی ـ دموکراتیک
است.
مسعود امیدی
اصلا
نمی داند که مفاهیم ملی و دموکراتیک
به
چه معنی اند.
او
هم
بسان روباتی مفاهیم محبوب و مطلوب خود را به طرز مکانیکی
بر زبان می راند.
برای اینکه توان تفکر مفهومی و تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی
ندارد.
اگرچه
می تواند راجع به دیالک تیک دهها صفحه هارت و پورت بنویسد.
مسعود امیدی
حتی
معنی تحولات اجتماعی
را
نمی داند.
به
همین دلیل خیال می کند
که
قصابی هولناک رومینا اشرفی
جزو تحولاتی است
که
در
جامعه ما
در معرض وقوع است.
ادامه دارد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۸)
اعظم بهرامی
و
قانونی که نه تنها برای او حمایت و کمکی در نظر نگرفت
بلکه او را به آغوش مرگ فرستاد .
مقصر در تشکیل تراژدی رومینا اشرفی
از دید اعظم بهرامی
علاوه بر تعصبات جامعه مردسالار
قانون
است.
اولا
من ـ زور از قانون چیست
که
رومینا
را
مورد حمایت خود قرار نداده و به آغوش مرگ فرستاده است؟
ثانیا
در
جهنم قتل های زنجیره ای آشکار و نهان
که
تظاهرات خلق به تنگ آمده
را
با
تانک و توپ و مسلسل
در هم می کوبند
و
در عرض چند روز
۱۵۰۰ تن از سکنه آن
را
نابود می سازند
و
هر نفسکش مظنونی
را
تحت بهیمی ترین شکنجه ها قرار می دهند،
مگر قانون وجود دارد
که
دخترک ناقص العقلی
را
تحت حمایت خود قرار دهد؟
من ـ زور اعظم و علمای دیگر
از
قانون
احتمالا
قاضی
است
که
علیرغم درخواست دخترک متواری دستگیرشده
او
را
به
خانواده اش
بازگردانده است.
حالا
کلاه خود
را
قاضی کنید.
قاضی
دخترک ماهرو
را
به
دست کی می بایستی بسپارد؟
به
دست سران و سرداران پارسای سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی
و
یا
به
دست اراذل و اوباش بسیج مستضعفان
و
یا
به
دست عیاشان حوزه های لواطیه؟
ضمنا
قانون
در
این زمینه
چی گفته است
تا
قاضی بر طبق آن عمل نکرده باشد؟
قانون
چیست؟
قانون
یکی از پدیده های روبنای ـ ایده ئولوژیکی جامعه
است.
قانون
فرمی از انعکاس زیربنای اقتصادی جامعه
در
آیینه روبنای ـ ایده ئولوژیکی آن
است.
قانون
تبلور قضایی ـ حقوقی منافع استراتژیکی طبقه حاکمه
است.
اگر
در
جوامع ماقبل سرمایه داری
طبقه حاکمه
در
هیئت خوانین و سلاطین و مباشران و غلامان مسلح به چوب و چماق
راست راست راه می رفت و امر و نهی می کردگردن می زد و به تازیانه می بست
در
جامعه سرمایه داری
همان امر و نهی
به
صورت قانون تدوین شده و تحریر یافته
در آمده است
و
اجرای آن
به
عهده ادارات و ارگان های مختلف دولتی
گذاشته شده است.
در
تحلیل نهایی
در طویله طبقاتی
بر
همان لولای مولا
می گردد.
تفاوت حکومت قانون بورژوازی با حکومت مطلقه طبقات برده دار و فئودال
تفاوتی فرمال و نمودین
است
و
نه
تفاوتی محتوایی و ماهوی.
ادامه دارد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۹)
مسعود امیدی
حجم عظیمی از مسائل دموکراتیک حل نشده از این نوع
که
به
حوزه سیاسی
محدود نبوده
بلکه دارای ریشه های اجتماعی و فرهنگی - تاریخی دیرپا
ست،
نشان می دهد
که
چرا عبارت ملی - دموکراتیک
گزینه مناسبی برای توصیف تحولاتی است
که
در
جامعه ما
در معرض وقوع است.
منظور مسعود امیدی
از
عبارت «ملی ـ دموکراتیک»
چیست؟
ملی و دموکراتیک
به
لحاظ گرامری
صفت
اند.
صفت
فی نفسه
(به تنهایی)
بیانگر چیز مشخصی نیست.
استفاده از صفت بی موصوف
فرمی از خردستیزی
است
که
در
عالم شعر و نثر شعرگونه
به
نیت عوامفریبی و خردستیزی
مورد استفاده قرار می گیرد.
صفت
فقط
در
دیالک تیک موصوف (اسم به لحاظ گرامی) و صفت
معنی مشخص کسب می کند.
مثال
بانک ملی
انقلاب دموکراتیک
یعنی
انقلاب ضد فئودالیسم ـ ضد کلریکالیسم (روحانیت)
ملی ـ دموکراتیک
صفت
برای کدامین موصوف و یا اسم
است؟
مسعود امیدی
عبارت ملی - دموکراتیک
گزینه مناسبی برای توصیف تحولاتی است
که
در
جامعه ما
در معرض وقوع است.
عجب!
ملی ـ دموکراتیک
صفتی برای تحولاتی است که در طویله جماران و چاه جمکران
در معرض وقوع است؟
این به چه معنی است؟
این
بدان معنی است
که
قتل ناموسی
و
یا
تراژدی دزده مونا و رومینا
به
تحولات ملی ـ دموکراتیک
در
جامعه
مربوط بوده و است.
یعنی
اگر
در
حبشه (مراکش) و جماران
تحولات ملی ـ دموکراتیک
صورت گرفته بود و یا صورت بگیرد،
تراژدی دزده مونا و رومینا
صورت نمی گرفت و صورت نمی گیرد.
زنده باد مش مسعود که امید ناامیدان است.
بدین طریق
رهنمودی به امت اسلامی
داده می شود:
پیش به سوی انجام تحولات ملی ـ دموکراتیک
برای جلوگیری از تراژدی.
اتفاقا
جماعت حواس پرت بیسوادی
طویله جماران
را
در
مرحله عنقلاب ملی ـ دموکراتیک
قلمداد می کنند
و
فکر می کنند
که
حکومت دموکراتیک
به
معنی
حکومت ضد ولایت فقیه
(لائیسیته)
است.
هنر روشنفکران کشور
تحریف دلبخواهی مفاهیم از هر نوع
ضمن بی اعتنایی به تعریف علمی استاندارد
آنها ست.
اگر
هیتلر و یا خمینی و گربه چف و یلسین و پوتین
سوار بر امواج جنبش و قیام و تظاهرات توده ای
به
قبضه قدرت
نایل آیند،
به
نظر روشنفکران طویله
در
جوامع مربوطه
انقلاب
پیروز می شود.
ادامه دارد.
رومینا در دیار دروغ و دد و دشنه و داس (۱۰)
اعظم بهرامی
اما
سکوت مادر رومینا
و
ظلم قاضی پرونده او در بازگردانش به خانواده ای
که
مسئله و مشکل اصلی این دختر نوجوان بوده
یکسو
و
این آگهی ترحیم او
در
سمت دیگر
به خوبی نشان میدهد
که
چقدر
تلاش برای برابری و حقوق زنان در ایران
هنوز ضرورت دارد
اعظم بهرامی
از
مادر رومینا اشرفی
شکوه دارد.
دلیل شکوه و شکایت اعظم
سکوت مادر رومینا اشرفی
است.
خوب.
اعظم بهرامی
از
مادر بخت برگشته رومینا اشرفی
چه
انتظاری دارد؟
پدر
در
منجلاب جهل و جنون
دست به جنایت زده است
و
بعد
دیوانه وار
از
طویله بیرون زده
و
به
جار و جنجال
از
دهاتی ها
«مدد کرده است، طلب.»
اگر
مادر رومینا،
زبان درازی کند،
چگونه می تواند مطمئن باشد
که
همان بلای رومینا،
شبانه
بر سرش نازل نشود؟
عشق پدر به فرزند
یک میلیون بار قوی تر از عشق شوهر به زن و پسر نره خر به مادر
است.
زن ستیزی
در
طویله ایران
که
تازگی ندارد.
مثال معتبر:
زن جوان همسایه ما ناگهان مرد.
از
پدر
به
حیرت
دلیل جوانمرگ گشتنش
را
پرسیدیم.
پدر
در
نهایت طبیعیت (ناتورالیته)
خونسردانه
گفت:
کاسه زهر
را
هم می زند
و
به
همسر خاطی
عرضه می دارد
و
ضمنا
چمافش
را
نشانش می دهد
و
زن
سرکشیدن کاسه زهر
را
بر
خرد گشتن کاسه سر
ترجیح می دهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر