۱۳۹۹ تیر ۱, یکشنبه

هماندیشی از فرنطینه شکرکوه با جماعتی انبوه (۱۴)


تندیس هماندیشی
از
هنرمندان کوبا

ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
هامون سرمدی  
آقای نوید
 
  محمد زهرى
يك توده اى كلاسيك  بود و تا دَمِ مرگ هم توده اى ماند
 او شاعرى متوسط بود 
كه
 البته شعرِ بسيار زيباىِ به گلگشت جوانان  او 
در جريان جنبش مسلحانه دهه چهل و پنجاه شمسى ، 
ورد زبانِ همه جان گذشتگان بود 
  
اکنون
که
شعر محمد زهری 
را
تحلیل کرده ایم،
باید به این نکته بیندیشیم
که
چرا 
«از جان گذشتگان فدایی» 
از
شعر شاعری از سر تا پا توده ای
اوراد مطلوب خود
را
استخراج کرده اند و بر زبان رانده اند؟
در
ماهیت ضد کمونیستی و ضد پرولتری ـ ضد توده ای «از جان گذشتگان فدایی»
تردیدی نبوده و نیست.
پس ورد سازی از شعر شاعر ارگانیک توده
یا
نشانه عدم فهم محتوای شعر شاعر
بوده
یا
ناشی از عدم وقوف به موضع ایده ئولوژیکی شاعر
بوده
و
یا
به
دلیل وجود واژه خون و تجلیل از مقاومت و مرگ «ما»
 در 
این شعر زهری
بوده است.

۲
 حالا اگر پرسش را قابل جواب ميدانى، 
بفرما
 اين عنوانِ فيلسوف

 را 
از
كجا
 آورده اى؟ 

نوید
به
سؤال سرمد
جواب داده است.

نوید 
سرمد
را
به تحلیل اشعار و افکار زهری
ارجاع داده است.

ولی
هماندیشی
همین حسن را همیشه دارد،
که
تعمیق بیشتری در تأملات پیشین صورت گیرد.

چرا
ما
فروغ و کسرایی و زهری
را
حکیمشاعر و یا فیلسوفشاعر
می دانیم
و
نه
شاملو، مشیری، شهریار و نیما
را؟

بگذارید 
مسئله
را
عمیقتر 
بشکافیم.

۳
 حالا اگر پرسش را قابل جواب ميدانى، 
بفرما
 اين عنوانِ فيلسوف

 را 
از
كجا
 آورده اى؟
ما
با
فرم های  شناخت و شعور زیر
در
تاریخ بشری
سر و کار داشته ایم:

هنر

میتولوژی
(علم الاساطیر) 

تئولوژی
(علم الادیان) 

فیلوسوفی
(حکمت، فلسفه، خرد کل انیدش، علم العام، علم الکل)

علم

شاعر
هنرمند
است.

هنر
ساده ترین و ابتدایی ترین فرم شناخت و شعور
بوده است.

نیاکان ما
حتی
قبل از شروع به تفکر و تکلم
دیوار غارها
را
به
هر نیتی
به
عکس جانوران  و اعضای همبود
مزین کرده اند.
 
شاید
دیوار غارها
تخته سیاه شان
بوده است
و
در
صدد تعلیم انواع مختلف جانوران و تدریس فوت و فن صید و شکار به جوانان 
بوده اند.

ولی
در هر صورت
نقاشان آن زمان بوده اند
و
بی تردید
هنرمند
بوده اند.
 
هنر
همزاد و همراه کار بوده است.

امتحانش آسان است:
کارگر
در
حین کار
خواه و ناخواه
زمزمه می کند.



پلکان بعدی توسعه فکری
میتولوژی
 بوده است
که
به
توضیح چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های کلی و عام
مثلا
منشاء چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های طبیعی و روحی و عاطفی و غیره
پرداخته است.



پلکان بعدی توسعه فکری
تئولوژی
بوده
که
نتیجه نفی دیالک تیکی میتولوژی
است.

تئولوژی
هم
عام و کل
را
حتی المقدور
توضیح می دهد.

مفاهیم تئولوژی هم مفاهیم عام و کلی اند:
خدا
آدم
حیوان
نبات
میوه
خلقت
آسمان
زمین
...

پلکان بعدی توسعه فکری

فیلوسوفی
است
که
نتیجه نفی دیالک تیکی همه فرم های قبلی شناخت و شعور
است.

مفاهیم فیلوسوفی
مفاهیم کلی و عام
اند
و
موضوع بررسی فیلوسوفی
هم
خطه کل
است.

پلکان بعدی توسعه فکری

علوم مختلف طبیعی، تجربی، ریاضی، اجتماعی، انسانی، روحی و روانی
است.

موضوع علوم
جزئیات هستی طبیعی، جامعتی، اجتماعی، فکری، هنری، اخلاقی، استه تیکی و غیره
است.

مثال:


موضوع شیمی
اتم
است.

موضوع بیولوژی
سلول
است.
 
۴
 حالا اگر پرسش را قابل جواب ميدانى، 
بفرما
 اين عنوانِ فيلسوف

 را 
از
كجا
 آورده اى؟
شناخت و شعور فروغ و کسرایی و زهری
بر خلاف شاملو  مشیری و شهریار و نیما
فقط هنری
نیست.

بلکه
ضمنا
فلسفی
است.

مفاهیم فروغ و کسرایی و زهری
فقط
مفاهیم ادبی و هنری نیستند.
بلکه ضمنا مفاهیم فلسفی اند.

فرق شعر فروغ و کسرایی و زهری
با
اشعار شعرای دیگر
ترکیب شناخت و شعور هنری با شناخت و شعور فلسفی
است.
 
به
همین دلیل 
فروغ و کسرایی و زهری
فیلسوفشاعرند.
 
 
فروغ
کسرایی
را
شاعر
به
معنی واقعی کلمه
نمی دانست.
 
این
 درایت فروغ
دال بر این باید باشد
که
او
میان هنرمند و حکیم
فرق می گذاشت.

بی آنکه بداند که شعر خودش هم اثر هنری محض نیست،
آمیزه ای از اثر هنری و فلسفی
است.
 
برتولت برشت
هم
حکیمشاعر
بوده است.
 
فرق سایه با سیاوش
این است
که
شعر سایه
شعری فلسفی
است،
بی آنکه خودش فیلسوفشاعر باشد.
 
دلیل این استثنائیت سایه
احتمالا
پیوند ارگانیک او
با
حزب توده 
است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر