۱۳۹۹ خرداد ۲۷, سه‌شنبه

درنگی در چیستایی حزب توده (۱۵)


 
بس نقش ها زدند
ولی
 روز آزمون

یک از هزارشان
نشد
آن بی نظیر ما


درنگی
از
میمحا نجار

 "انقلاب اسلامی" یا «انقلاب دمکراتیک» یک فریب بزرگ تاریخی!
بهرام دانش
 
از همه اینها گذشته
 آیا ما میتوانیم آلمان هیتلری را با رژیم اسلامی ایران 
مورد مقایسه قرار دهیم. از طرفی چه وجه تشابهی بین شخص خمینی و هیتلر وجود دارد.
 آیا خواننده عزیز میتواند به این سوالات پاسخ گوید؟ 
بنظر من وجوه مشترک بسیاری بین خمینی و هیتلر وجود دارد 
ولی من یک فرق فاحش و اساسی را بین ایندو ملاحظه میکنم: 
هیتلر و رژیم نازی
 مستقل و متکی بخود بود، 
در حالیکه امپریالیسم نوین روسیه 
خمینی را طی سالیان دراز در آب نمک خواباند 
و 
سپس
 هنگام لزوم
 از وی 
چون عروسک خیمه شب بازی 
استفاده کرد 
تا بتواند رژیم اسلامی را آنطور که میخواهد مستقر کند.
 
ما این «تحلیل» بند تنبانی بهرام دانش محروم از فهم و فراست و دانش
را
نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
 
۱
از همه اینها گذشته
 آیا ما میتوانیم آلمان هیتلری را با رژیم اسلامی ایران 
مورد مقایسه قرار دهیم. 
 
کسی که توان تحلیل چیزی را ندارد،
تنها کاری که می تواند بکند،
توسل به متد مقایسه است.
 
بهرام دانش
نه
امپریالیسم آلمان
را
می شناسد و می تواند بشناسد
و
نه
طویله جماران
را.
 
به
همین دلیل
برای خالی نبودن عریضه
به
بر و بیابان می زند.
 
۲
از طرفی چه وجه تشابهی بین شخص خمینی و هیتلر وجود دارد.
  آیا خواننده عزیز میتواند به این سوالات پاسخ گوید؟
 
آره.
خواننده می تواند هم خمینی را تحلیل کند و هم هیتلر را.
ما
صدها تحلیل در رابطه با فاشیسم و فوندامنتالیسم
منتشر کرده ایم.
 
۳
بنظر من وجوه مشترک بسیاری بین خمینی و هیتلر وجود دارد 
ولی من یک فرق فاحش و اساسی را بین ایندو ملاحظه میکنم:
 
بهرام دانش 
حتی
معنی مفاهیمی
را
که
روبات واره و ابلهانه 
نشخوار می کند،
نمی داند.
 
او
از
خواننده می خواهد 
که
به
 وجوه مشترک خمینی و هیتلر
بیندیشد.
ولی خودش
به
عوض اشاره به وجوه مشترک آندو لاشخور،
به
 فرق فاحش آندو
گریز می زند و شق القمر می کند.
 
بهرام دانش
از
دیالک تیک ساده و پیش پا افتاده تشابه و تفاوت
حتی
بی خبر است.
 
یعنی 
از سر تا پا
خر است.
 
حالا فرق اساسی و فاحش خمینی و  هیتلر چیست؟
 
۴
هیتلر و رژیم نازی
 مستقل و متکی بخود بود، 
 
عجب فرق عجیبی.
 
هیتلر و رژیم نازی
از
دید بهرام دانش خیلی خیلی کمونیست و انقلابی
چیزی ماورای طبقاتی و ماورای اجتماعی و شناور بر فراز طبقات و جامعه طبقاتی بوده است.

نه
وابستگی طبقاتی به طبقه اجتماعی معینی
داشته است
و
نه
متحدی در مقیاس جهانی 
داشته است.

سرمشق آدولف
اصلا
موسولینی 
و
معلمش
اصلا
نیچه و لاشخورهای دیگر نبوده اند.

پیمان اتحاد
با
ایتالیای فاشیستی، ژاپن میلیتاریستی ـ امپریالیستی، دار و دسته های فاشیستی فرانسه و امریکا و انگلستان و رومانی و مجارستان و غیره
نبسته بوده است.
 
آدولف
مستقل و متکی بر عصای نیچه
بوده است
و
بس.
 
اما
خمینی؟
 
۵
در حالیکه امپریالیسم نوین روسیه 
خمینی را طی سالیان دراز در آب نمک خواباند 
و 
سپس
 هنگام لزوم
 از وی 
چون عروسک خیمه شب بازی 
استفاده کرد 
تا بتواند رژیم اسلامی را آنطور که میخواهد مستقر کند.
 
خمینی
مهره
اتحاد شوروی
بوده است
و
اتحاد شوروی
امپریالیسم نوین روسیه
بوده است.
 
به
همین دلیل
خمینی
به
فتوایی «انقلابی»
 سران و سرداران و سربازان حزب وابسته به روسیه و جاسوس مادر زاد آن
را
آش و لاش و لاشه
کرده است
و
حتی
گوری
برای بازماندگان شان
نکنده است.
 
اگر
همه کمونیست ها و انقلابیون طویله جماران
چنین باشند،
باید
به
حال طویله
نشست و زار زد.
 
حتی
سلطنت طلب ها
اینقدر
خرفت و خر و کودن
نبوده اند و نیستند
که
بهرام دانش و دار و دسته بی نصیب از فهم و فراست و دانش
است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر