جمعبندی
از
مسعود بهبودی
کرونا خیلی چیزها را در زندگی روزمره ما و در فعالیت کاری و سندیکایی ما تغییر می دهد.
عصر ما
۱
کرونا
را
اجامر طبقه حاکمه مثلا در فرانسه
به
درستی
جنگ
می نامند.
۲
رهاوردهای کرونا
شبیه رهاوردهای جنگ است.
۳
طرفه این است
که
کرونا
به
آتش بس در طویله ها منجر می شود.
۴
در اواخر جنگ جهانی اول هم
ویروسی به نام گریپ اسپانیایی
یکه تاز میادین اروپای خونالود شد
و
قتلگاه دیگری بر قتلگاه های جنگ افزود.
۵
طبیعتخدا
از مشاهده علاقه اجامر فاشیست و فوندامنتالیست به خونریزی
به
خشم امده است
و
خریت و خردستیزی آدمیان را به چالش کشیده است.
۶
بن لادن و خمینی و بغدادی و خامنه ای
آچمز شده اند.
۷
ویروس کوچولو موچولوی داس به دوشی
بی سر و صدا
بهتر از همه این لاشخورها
به
عوض ترور
درو می کند.
۸
نیم میلیون نفر در مدتی کوتاهتر از آه
درو شده اند.
۹
کرونا
ترامپ را هم مات کرده است.
دیروز در دانش کاه طویله امریکا
از
کاه جویان
پرسید:
چرا به کرونا کووید ۱۹ نام داده اند؟
۱۰
کسی از کاه جویان
پا نشد تا بگوید:
۱۹ به خاطر سال ۲۰۱۹ است
افندی
که سال نزول بلای الهی است.
فلاکت بشریت در طویله های طبقاتی
۱
بدبختی عجیبی است.
۲
خلایق
خر شده اند
و
حقیقت
را
به
خیال خرانه خود
در خواب کشف می کنند.
۳
ضمنا
خواب
را
خرکی تعریف می کنند
یعنی تحریف می کنند.
۴
خواب
ایها الناس
چه ربطی به خدا دارد؟
۵
خواب
بازتولید خودپوی تجارب زشت و زیبای زندگی
و
زباله زدایی از روح و روان آدمی است.
آدم ها و پدیده ها
۱
آدم ها
آنچه می خواهند در چیزها و پدیده ها می بینند.
۲
آدم ها آنچه می دانند در چیزها و پدیده ها باز می یابنند.
۳
آدم ها
خود را و وضع و حال خود را در آیینه چیزها و پدیده ها منعکس می کنند.
۴
یعنی وضع وح ال خود را به چیزها و پدیده ها
منتقل می کنند.
۵
هنر اما انعکاس چیزها و پدیده ها در آیینه ذهن و ضمیر خویش است.
۶
یعنی
هنر
شناخت رئالیستی و راسیونالیستی چیزها، پدیده ها و روندها و سیستم ها ست
۷
همین باران زیبا
می تواند بانی و باعث سیلی ویرانگر شود
و
خلایق را خانه خراب کند.
۸
رابطه آدمیان با طبیعت
رابطه ای دیالک تیکی است:
رابطه ای مبتنی بر سازش و چالش
عشق و نفرت
وحدت و مبارزه
مهر و قهر
است.
۹
تفاوت انعکاس هنری با انعکاس علمی همین جا ست.
الف
انعکاس هنری سوبژکتیو است
دلبخواهی است
بسته به حال و هوای هنرمند است.
ب
انعکاس علمی اما رئالیستی است
اوبژکتیو است
بسته به چند و چون جیزها و پیده ها ست.
۱۰
باز
باران با ترانه میخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران
گردش یک روز دیرین
پس چه شد
دیگر کجا رفت
خاطرات خوب و شیرین؟
باز باران
بی ترانه
بی هوای عاشقانه
بی نوای عارفانه
درسکوت ظالمانه
خسته از مکر زمانه
غافل از حتی رفاقت
هاله ای ازعشق و نفرت
اشکهایی طبق عادت
قطره هایی بی طراوت
روی دوش آدمیت
میخورد بربام خانـــــــــــــه.
فریدون مشیری
بگذار سر به سینهی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
بیمار خندههای توام، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب
پایان
۱
مخاطب مشیری
سلب آدمیت می شود.
۲
چیز واره می شود.
۳
شبیه زیارتگاه می شود.
۴
باب الحوایجی بی حاجت می شود
۵
مجسمه واره تصور و تصویر می شود.
پروین اعتصامی
بلبلی شیفته می گفت به گل
که جمال تو چراغ چمن است
گفت:
«امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
چونکه فردا شد و پژمرده شدم
کیست آنکس که هواخواه من است؟
به تن، این پیرهن دلکش من
چو گه شام بیائی، کفن است
حرف امروز چه گوئی، فردا ست
که تو را بر گل دیگر وطن است
همه جا بوی خوش و روی نکو ست
همه جا سرو و گل و یاسمن است
عشق آن است که در دل گنجد
سخن است آنکه همی بر دهن است.
بهر معشوقه بمیرد عاشق
کار باید،
سخن است این،
سخن است
می شناسیم حقیقت ز مجاز
چون تو، بسیار در این نارون است.»
پایان
این حکایت پروین اعتصامی
مملو از ایرادات متنوع است.
۱
ستایش عاشق از معشوق
قبل از اینکه عقلی باشد
غریزی است.
اصلا
دست خود او نیست.
به طور اوتوماتیک و بی اراده و بی اختیار
قربان صدقه حریف می رود.
۲
عاشق و عیاش و علاف
به
حکم غریزه
حریف را زیبا استنباط می کند
و
نه
به
حکم عقل اندیشنده.
۳
آنکه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است
احتیاج است
اختیاج.
این همان تز «درک ماتریالیستی تاریخ» است.
۴
ایراد دیگر این حکایت
تحقیر سخن است.
۵
سخن
غلاف اندیشه است
و
هر کاری
باید
اندیشیده باشد.
یعنی
مبتنی و متکی بر اندیشه باشد.
کار بدون حمایت سخن (عقل، اندیشه)
اصلا کار نیست.
آب در هاون کوبیدن است.
۶
ایراد دیگر این حکایت
قطع رابطه درون و برون است.
۷
درون
(عشق در دل)
ثانوی است
چون
درون
انعکاس برون است.
۸
این منافع و حوایج رنگارنگ هر کس است که او را عاشق حریفی می سازند.
۹
ادعای «در فراسویِ مرزهای تنت تو را دوست میدارم.»
(عشق به کسی در ورای منافع و حوایج رنگارنگ)
دروغی بیش نیست.
رئیس جمهور افریقای جنوبی:
ما در کشورمان با دو پاندمی سر و کار داریم:
الف
پاندمی کرونا
ب
پاندمی خشونت (اعمال زور) جنسیتی
هی رئیس جمهور
به
جماران بیا
و
شاهد ترکتازی دشنه و داس و تف و توهین و تهمت و تفنگ
باش
و
شکر خدا را به جای آر که از جماران دوری
هی مش ممی
۱
رزمندگان جوان و یا بزمندگان جوان؟
۲
روزگار رزم
دیری است که از مد افتاده و سپری شده است.
۳
ایام بزم آغاز گشته است.
۴
به فیس آباد و تویت و تلگراف و تلفن بیا و جوانان بزمنده را تماشا کن
۵
تفاوت باندهای مختلف مثلا فدایی ماضی با مضارع چیست؟
۶
فدائیان ماضی برای دختربازی ( و یا پسر بازی)
هفت تیر بر کمر می بستند تا جفت جویی و جفتگیری و کامیابی کنند.
۷
اکنون جامعه و جهان حراجگاه رایگان جفت از هر نوع است.
طبقه حاکمه حتی حشرات الارض را سکسوئالیزه کرده است.
۸
ضمنا
جناح عکسعریت مترقی تر از جناح اقلیت و عنتریت و منتریت است.
۹
حالا بیندیش و بگو چرا و به چه دلیل.
۱۰
عکسعریت تغییر پایگاه طبقاتی داده است
از سکوی نمایندگی اشرافیت فئودالی به سکوی نمایندگی بورژوازی
معراج کرده است.
۱۱
به قول شاعری به تقلید از شیخی آذری
ز فرخ تا فرح
یک نقطه
فرق است.
در این یک نقطه
خلق خفته
غرق است.
هی
پروفسور
راستی
از
صندوق های طلای طویله
که
سپاه پاسدار عنگلاب
از عیران به لبنان
قاچاق می کرد
و
عردوغان
مصادره کرد،
چه خبر؟
یانکی ها
طلا
را
از
از اقصا نقاط جهان به یانکستان می برند و مثل مردمک چشم شان
از آن
پاسداری می کنند تا قیمت دلار ترقی کند
ولی
پاسداران عنگلاب عیران
طلا
را
از
طویله به خارج می برند
تا
قیمت تومان
سقوط عنگلابی کند
و
قیمت تنبان
به
میلیون ها تومان
برسد.
دیالک تیک عینی و ذهنی
۱
هر مفهومی و هر اندیشه ای منشاء عینی دارد.
۲
یعنی قبل از اینکه فرم فکری به خود گیرد،
انتزاعی شود،
بر زبان آید
و روی کاغذ نشیند
در عالم واقع
وجود دارد.
۳
پراگماتیسم
عینا و عملا
همیشه بوده و رایج بوده است.
در آثار سعدی نطفه های همه مکاتب فلسفی جدید وجود دارند.
۴
ویلیام جیمز و دی وی
پراگماتیسم و اینسترومنتالیسم را
تئوریزه کرده اند و شده مکتب.
۵
فاشیسم هم تازگی ندارد.
۶
هر بقالی در ط. جماران فاشیستی است و همه مشخصات فاشیستی را دارد.
۷
هر بقالی
هر تاجری
هر طلبه ای
متنفر از عمله و پیشه ور و دهقان است
و
مثل زالو
خون شان را بیرحمانه می مکد.
۸
حالا خیلی ها گیر می دهند به ولی وقیح.
۹
روحانیت نماینده بقال ها و چگال های فاشیست است.
۱۰
روحانیت
پایگاه اجتماعی دارد.
۱۱
چه کسی فکر می کرد
پس از ۷۰ سال حکومت آنتی فاشیستی
در روسیه و جماهیر دیگر
سر و کله فاشیست ها و اولیگارشیست ها
یکشبه پیدا شود.
۱۲
و یا در المان شرقی
پس از ۴۰ سال حکومت آنتی فاشیستی
شهرهای ان به هات اسپوت فاشیسم مبدل شوند؟
۱۳
توحش و بربریت
تازگی ندارد
و
آموزش لازم ندارد.
۱۴
آدم آدم است و قابل استحاله به عنتر و بربر.
۱۵
آنچه که تازه است و باید تبلیغ و ترویج شود
ایده ئولوژی پرولتاریا
(مارکسیسم ـ لنینیسم) است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر