ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
تاریخی گرانبها و ستودنی
خاطراتی از جنس دود و باروت
"زنی که مهریه اش یک مسلسل بود"
گوشه ای از نامه عاشقانه تراب حق شناس به همسر دلاورش پوران بازرگان
گوشه ای از نامه عاشقانه تراب حق شناس به همسر دلاورش پوران بازرگان
اینها همه با هم
عناوین مؤلف
را
تشکیل می دهند.
از یکی از سران عنقلابی پرسیدند:
مارکسیسم به نظرت چیست؟
فوری
در قابلمه مغزش
را
برداشت،
با
قاشق مربا خوری
فندق مغزش
را
بیرون آورد،
در جیب پیراهنش گذاشت
و
به
هارت و پورت
آغاز کرد:
مارکسیسم علمی ترین، سکسی ترین، انقلابی ترین، درست ترین و بهترین چیز دنیا ست.
هنر نزد عیرانیان است و بس
نگیرند عقل کلان را به خس.
۱
تاریخی گرانبها و ستودنی
این عنوان
نیز
هارت و پورتی بیش نیست.
مؤلف اصلا نمی داند که تاریخ چیست.
نمی خواهد هم بداند.
هدف الاهداف مؤلف
گنده نمایی الکی و الک دولکی این
امروز
و
آن
فردا
ست.
تار و پود ادبیات چریکی و مجاهدی و حزب اللهی
به
هارت و پورت سرشته است.
از
اندیشه
در این زباله ها
اثری نیست.
۲
خاطراتی از جنس دود و باروت
این عنوان دوم حریف حواس پرت حراف هارت و پورت پرداز است.
او
را
سخن از خاطراتی است که از جنس دود و باروت اند.
بدین طریق
خردستیزی
آغاز می شود:
خاطرات تراب
توضیح داده نمی شوند.
حتی
توصیف نمی شوند.
پوئه تیزه می شود.
(به زیور شعر آراسته می شوند.)
هارت و پورتیزه می شوند.
خواننده نباید ذره ای شعور کسب کند.
فقط باید به شور و شوق برانگیخته شود.
در ادبیات فاشیستی و فوندامنتالیستی
جای خالی شعور
را
شوق و شور
و
جای خالی عقل اندیشنده
را
غریزه
پر می کند.
در این عنوان حریف
ضمنا
دود و باروت
ایدئالیزه می شوند.
سکسی می شوند.
زیباترین عناصر هستی می شوند
که
دل از دست می برند.
۳
"زنی که مهریه اش یک مسلسل بود"
"زنی که مهریه اش یک مسلسل بود"
این عنوان سوم حریف است.
این اما به چه معنی است؟
این اولا
به
معنی تقسیم آدمیان با معیار جنسیتی
به
مؤنث و مذکر
ماده و نر
زن و مرد
است.
به
معنی سلب آدمیت است.
شعر شاعر بورژوایی
را
تحلیل کرده بودند و عصبانی شده بود.
می خواست به سازمان ملل شکایت کند.
مشکل مهم و مقدم حریف اما تعیین جنسیت تحلیلگر بود.
نمی دانست که تحلیلگر ماده است و یا نر.
۴
"زنی که مهریه اش یک مسلسل بود"
هدف حریف
تحلیل زنی
است.
اما
یا
زن زباله است و قابل تحلیل نیست
و
یا
حریف قادر به شناخت و ارزیابی رئالیستی و راسیونالیستی او نیست.
به
همین دلیل
جای خالی شعور و شخصیت زن
را
با
هارت و پورت فرمال عنقلابی
پر می کند.
زن ایدئال عنقلابی
به
عنوان مهریه
نه
ده سکه طلا
بلکه
یک فقره مسلسل
خواسته است.
بدبختی فاشیسم و فوندامنتالیسم
خریت توأم با خردستیزی
است.
تهیه ده سکه طلا
ده ها بار آسانتر و بی خطرتر از تهیه یک فقره مسلسل است.
۵
گوشه ای از نامه عاشقانه تراب حق شناس
به
همسر دلاورش
پوران بازرگان
این عنوان چهارم هارت و پورت حریف و ضمنا موضوع مطروحه است.
هدف حریف
انتشار چند جمله از نامه عاشقانه تراب حق شناس به پوران بازرگان
است.
خود این سنت رایج
یعنی
انتشار نامه های خصوصی کسی
تهوع انگیز
است.
فرق هم نمی کند که آن کس کال مارکس باشد و یا آلن دیلون.
۶
«یادت هست وقتی محضردار به خانه آمد تا ازدواج را ثبت کند، غیر از محمد، منصور برادرت و من
به عنوان شاهد حضور داشتیم؟
«یادت هست وقتی محضردار به خانه آمد تا ازدواج را ثبت کند، غیر از محمد، منصور برادرت و من
به عنوان شاهد حضور داشتیم؟
عجب جمله بندی عنقلابی ئی!
این جمله
نشان می دهد
که
نه
تنها
تراب
از
نعمت سواد فارسی بخوان و نمیری محروم بوده،
بلکه خود حریف مؤلف
هم
محتاج کلاس اکابر است.
تراب
حرف زدن بلد نیست.
این جمله او
مملو از ایرادات متنوع است:
منظور تراب بیسواد چیز دیگری بوده است:
«یادت هست وقتی محضردار به خانه آمد تا ازدواج را ثبت کند، غیر از محمد، منصور برادرت و من
به عنوان شاهد حضور داشتیم؟
ویرایش:
«یادت هست وقتی
محضردار به خانه آمد تا ازدواج را ثبت کند،
غیر از من و تو
و
محمد و منصور ( برادرت )
به عنوان شاهد کسی
به عنوان شاهد کسی
حضور نداشت؟
عجیب است که تراب و حریف
از ساده ترین قواعد زبان فارسی بی خبرند.
حتی
به
خاطر ندارند
که
هر قصه ای با خطبه زیر شروع می شد:
یکی بود
یکی نبود
غیر از خدا
کسی نبود.
۷
وقتی پرسید:
«مهریه چقدر است؟»
همه خندیدیم.
وقتی پرسید:
«مهریه چقدر است؟»
همه خندیدیم.
چرا خندیدید؟
مگر قرار نبود که مهریه یک مسلسل باشد؟
کس چه می داند،
شاید
محضردار با شنیدن میزان مهریه
عرشاد عنقلابی می شد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر