تصوير امام بر ماه
ابوالحسن ملک
ديشب گروه امت از جا جهيده بودند
از خانه ها شتابان بيرون پريده بودند
آنان که در کنار منقل نشسته بودند
وآنان که در کنار بطری لميده بودند
ملا و روضه خوان و شيخ و فقيه و واعظ
با لات و لوت الدنگ در هم تپيده بودند
در لابلای جمع اوباش عنقلابی
عمامه بر سران هم خشتک دريده بودند
آنها که مهر مهر از دل ها گرفته بودند
وآنها که زهر قهر از ياران چشيده بودند
آنان که از دکان و بازار دين و مذهب
تسبيح يسر و مهری ارزان خريده بودند
آنها که از درخت پر شاخ و برگ رهبر
جز بار تلخ حسرت چيزی نچيده بودند
وآن سفلگان که بعد از عمری فشار و ذلت
بی جا به گنج و مال و مکنت رسيده بودند
هر گوشه و کناری با بهت و بی قراری
بعضی ستاده بودند برخی خميده بودند
آن جمع در هم آن شب با چشم پر ز حيرت
بر اوج گرد گردون گردن کشيده بودند
آنها سپرده بودند خود را به بی خيالی
يا آنکه دل ز خواب راحت بريده بودند
پرسيدم از جوان رندی که آشنا بود
کانان چرا ز عقل سالم رميده بودند
گفتا
که
من هم اين را بشنيده ام
که
آنان
امشب ز سوی جمعی ملا شنيده بودند
کاندر غروب امروز
هنگام بدر کامل
عکس امام امت
بر
ماه
ديده بودند
گفتم:
«بگو به آنان
کای غافلان جاهل
حتما فضا نوردان در ماه ريده بودند.»
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر