جمعبندی
از
مسعود بهبودی
حافظ
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
معنی تحت اللفظی:
اسرار مستی را با پاکدامنان
و
حدیث جان را با دیوار
در میان مگذار.
۱
برای درک محتوای نظری این بیت غزل خواجه
باید
مفهومی ـ دیالک تیکی اندیشید:
مستوران
۱
قطب دیالک تیکی مستوران (پاکدامنان)
رندان (آلودگان)
است.
۲
در فلسفه جامعتی (جامعه ای) خواجه
مستوران توان درک اسرار مستی را ندارند
و
در میان گذاشتن اسرار مستی با آنان بیهوده است.
۳
اسرار مستی را فقط باید با رندان در میان گذاشت
که همه شرایط عینی لازم را برای درک آن دارند.
۴
مستوران در قاموس خواجه ظاهرا پاکدامن اند و باطنا (ذاتا) آلوده.
۵
رندان
اما
بر عکس مستوران
ظاهرا آلوده اند و ذاتا پاکدامن
۶
مستوران
ضمنا
نه
زنده
بلکه مرده اند
نه
جاندار
بلکه جامدند.
۷
مثل دیوار اند.
۸
و
نقل حدیث جان به جمادات
بیهوده است.
خواجه ضمنا
دوئالیسم جان و جماد را به شکل دوئالیسم رندان و مستوران بسط می دهد.
۹
خواجه عملا دوئالیسم مستور و رند را به شکل دوئالیسم دیوار و جاندار (آدم) بسط می دهد.
۱۰
خواجه
مستوران را
زاهدان و عابدان و واعظان و شیخان و صوفیان ... را
سلب زندگیت می کند.
۱۱
مستی در قاموس خواجه
ضد دوئالیستی هشیاری است و مشخصه بارز رندی است:
رندان ظاهرا مست اند و ذاتا هشیار
مستوران به دلیل پرهیز از میخوارگی
برعکس رندان
ظاهرا هشیارند و ذاتا مست
نقش می در فلسفه جامعتی خواجه
وارونه می شود:
میخوارگی به هشیاری منجر می شود و مستروی به مستی
۱۲
مستی ذاتی و واقعی و باطنی را خواجه
به معانی مختلف به خدمت می گیرد:
مثلا به معنی میخوارگی مخفیانه
۱۳
در اشعار دیگر خواجه
از
صوفی سخن می رود که خم شراب را زیر خرقه مخفیانه با خانه می برد
۱۴
توللی
هم
آخوندها را به میخوارگی مخفیانه متهم میکند و می کوبد و رسوا می سازد.
۱۵
منظور هر دو
افشای تظاهر و تزویر و عوامفریبی و ریا توسط مستوران است.
ویرایش:
فروزان کریمی
گنجشکهای ذهن من انگار پرکشید
از کوچهها گذشت صدای سفر کشید
او که مرا به میل خودش رشد داده بود
با
رفتنش
به
جنگل روحم
تبر کشید
شاعر کنار پنجره بیخواب و منتظر
آهی کشید و بعد دو تا چشم تر کشید
رویای کودکانه من
باز
گریه کرد
دستی
به
زخم کهنهی من
نیشتر کشید
من منتظر کنار همین جاده مانده ام
شاید تو را دوباره توانم به بر کشید
حس میکنم که عشق تو از حد گذشته است
دست زمانه گرچه خطوط خطر کشید
احساس شاعرانه این زن به رنگ شعر
امشب به بیتهای غزل باز سر کشید
بی خود نگفته اند زلیخای ثانیام
از
من
که (چه کسی)
انتظار تو
را
بیشتر کشید؟
پایان
عجب خرافه ای
ماکرون:
کرونا ماهیت سرمایه درای را تغییر می دهد.
۱
ماهیت سرمایه داری چیست؟
۲
ماهیت هر فرماسیون اقتصادی
مناسبات تولیدی حاکم است
۳
زیربنای اقتصادی مربوطه است.
۴
حاکمیت طبقاتی جامعه مربوطه است
۵
برای تغییر ماهیت هر جامعه
باید
طبقه حاکمه تعویض شود.
۶
مگر طاعون و وبا و حصبه و سل و تیفوس وسوزاک و خشکسالی و قحطی و انفلونزا و غیره
ماهیت مثلا جوامع فئودالی و سرمایه داری را تغییر داده که کرونا هم تغییر دهد.
۷
تازه
میزان تلفات آنها
صدها بار بیشتر از تلفات حاصله از کرونا بوده است.
۸
ماهیت جامعه سرمایه داری را فقط پرولتاریا تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی اش
میتواند تغییر دهد
۹
عقلت کجا ست
ای بدبخت بی شعور
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر