پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین
میم شین
۶
· اوپورتونیست ها بر آن بودند که
نقش رهبری انقلاب بورژوائی ـ دموکراتیک را
باید به بورژوازی محول کرد.
· (همین ایده را دیری است که دار و
دسته فدائیان اکثریت در ایران نمایندگی می کنند.
· ضمنا خط مشی اوپورتونیستی خود
را لنینی جا می زنند. مترجم)
۷
· اوپورتونیست ها بر آن بودند که
طبقه کارگر باید برای ریختن ترس بورژوازی از رهبری
انقلاب و تسخیر قدرت سیاسی صرفنظر کند.
۸
· لنین که شرایط جدید انقلاب بورژوائی ـ دموکراتیک را تجزیه و تحلیل
کرده بود، به این نتیجه رسیده بود، که رهبری انقلاب
بورژوائی ـ دموکراتیک باید در دست مترقی ترین و پیگیرترین طبقه انقلابی،
یعنی طبقه کارگر متمرکز شود، تا بتواند به طرزی قاطع و پیگیر پیش بتازد و به مقصد
نهائی خویش رسد.
۹
· برای این کار، طبقه کارگر باید
محتوای مبارزه طبقاتی خود را چنان بسط
دهد، که آن نه تنها کلیه وظایف انقلاب بورژوائی
ـ دموکراتیک، بلکه علاوه بر آن، وظایف انقلاب سوسیالیستی را نیز در بر گیرد.
۱۰
· این امر تنها زمانی می تواند
امکان پذیر گردد که طبقه کارگر بتواند توده های
دهقانی و دیگر زحمتکشان را
به سوی خود جلب کند.
۱۱
· شرایط عینی برای آن اکنون وجود دارد.
· زیرا علاقه کلیه زحمتکشان به
از میان برداشتن حاکمیت زمینداران بزرگ و انحصارات
به انقلاب و جمهوری دموکراتیک
منتهی می شود.
۱۲
· بورژوازی اما ـ
بر خلاف طبقه کارگر و توده های زحمتکش ـ دچار نوسان است.
۱۳
· بورژوازی به
کنار آمدن و سازش با نیروهای ارتجاعی حاکم تمایل دارد.
۱۴
· از این رو ست که باید نفوذ
بورژوازی بر توده های خلق و قبل از همه بر دهقانان قطع شود و قدرت نیروهای حاکم با
توسل به قهر در هم شکسته شود.
۱۵
· دیکتاتوری
انقلابی ـ دموکراتیک کارگران و دهقانان قدرت مناسبی برای این امر است.
۱۶
· بدین وسیله می توان انقلاب بورژوائی ـ دموکراتیک را با قاطعیت و
پیگیری به پایان رساند و همزمان بهترین شرایط را برای گذار به انقلاب سوسیالیستی فراهم آورد.
۱۷
· آموزه هژمونی
پرولتاریا به
جزئی از تئوری و سیاست همه احزاب
انقلابی طبقه کارگر بدل شده است و با موفقیت ـ قبل از همه ـ در انقلابات دموکراتیک به کار بسته شده است.
۱۸
· در آلمان هژمونی طبقه کارگر در
مبارزه بر ضد میلیتاریسم و فاشیسم توسعه
یافت و در نظام ضد فاشیستی ـ دموکراتیک
و در گذار به سوسیالیسم در آلمان دموکراتیک
تحق پیدا کرد.
· مراجعه کنید به مبارزه طبقاتی، انقلاب.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر