پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
۱
• شیوه تولید به روند جذب و دفع انسان با طبیعت اطلاق می شود.
۲
• شیوه تولید به نحوه و نوع توسعه مشخص تولید نعمات مادی اطلاق می شود.
۳
• شیوه تولید به ویژه، به نحوه و نوع توسعه مشخص تولید وسایل تولید و وسایل زندگی در مرحله معین توسعه جامعه ای (جامعتی) فرماسیون اقتصادی جامعه اطلاق می شود.
• (اصطلاح جامعتی را به تقلید از اصطلاح عقیدتی می سازیم:
• عقیده، عقیدتی
• جامعه، جامعتی
• مترجم)
• مراجعه کنید به فرماسیون اقتصادی جامعه
۴
• شیوه تولید، به بنیان مادی تعیین کننده توسعه جامعه ای (جامعتی) کلی اطلاق می شود
۵
• شیوه تولید به شالوده (پایه، اساس) مادی برای تشکیل مشخص کلیه جوانب روابط حیات جامعه ای (جامعتی) اطلاق می شود.
۶
• شیوه تولید در وحدت نیروهای مولده جامعتی با مناسبات تولیدی وجود دارد و واقعیت می یابد.
• مراجعه کنید به نیروهای مولده، مناسبات تولیدی
۷
• پاسخ ماتریالیستی به مسئله روندهای واقعی ـ علمی قابل درک توسعه حیات جامعه ای (جامعتی) ما را به این حقیقت امر رهنمون می شود که روند حیات جامعه ای آدمیان را و قوای محرکه و خصایل محرکه روند تاریخی را نمی توان در شرایط طبیعی آدمیان و در غرایز طبیعی آدمیان بررسی کرد.
۸
• روند حیات جامعه ای آدمیان و قوای محرکه و خصایل محرکه روند تاریخی، در روند تاریخی ئی نهفته اند که از حد شرایط طبیعی و غرایز طبیعی آدمیان پا فراتر می نهند.
۹
• روند تاریخی واقعی آدمیان با تولید جامعه ای (جامعتی) نعمات مادی ضرور برای ارضای حوایج زندگی خود شروع می شود.
• روندی که همواره پله به پله بالاتر می رود.
۱۰
• مارکس و انگلس کاشفان قانون توسعه (تکامل) تاریخ آدمیان بوده اند.
۱۱
• بنا بر این قانون توسعه تاریخ بشری، آدمیان، قبل از هر چیزی، مثلا قبل از پرداختن به سیاست، علم، هنر، مذهب و غیره، در وهله اول به چیزهای زیر نیاز دارند:
الف
• به خوراک
ب
• به آب
پ
• به مسکن
ت
• به پوشاک (کفش و جوراب و کلاه و لباس)
۱۲
• یعنی «تولید مایحتاج مادی حیاتی بی واسطه و همراه با آن هر مرحله توسعه اقتصادی هر خلق و یا هر مقطع زمانی معین (زیربنای اقتصادی. مترجم)، تشکیل دهنده بنیان لازم برای توسعه نهادهای دولتی، نگرش های حقوقی، هنر و تصورات مذهبی انسان های مربوطه است.
• ضمنا بر اساس این زیربنای اقتصادی می توان و باید به توضیح توسعه نهادهای دولتی، نگرش های حقوقی، هنر و تصورات مذهبی انسان های مربوطه پرداخت.»
• (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۹، ص ۳۳۵ ـ ۳۳۶)
۱۳
• روند جذب و دفع آدمیان با محیط زیست خود، با تولید و یا با بازتولید نعمات مادی مشخص می شود.
• روند مادی ئی که خود آدمیان با کار پدید می آورند.
۱۴
• کار جامعتی، چه بسا شاخص (مشخص کننده) نحوه و نوع خاص از آن خود کردن محیط زیست توسط آدمیان است.
• («از آن خود کردن» یکی از مفاهیم مهم مارکس بوده است.
• از آن خود کردن چیزی احتمالا از سویی به معنی تجسم (مادیت یابی، جسمیت یابی، شیئیت یابی) دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت است.
• به معنی نفوذ روح (اندیشه) در ماده (واقعیت عینی) است.
• از سوی دیگر به معنی شناخت آن چیز است.
• درک و جذب و هضم آن چیز است. مترجم)
• مراجعه کنید به کار
۱۵
• نحوه و نوع مشخصی که آدمیان تولید می کنند، همزمان نحوه معین طرز زندگی جامعتی آنها ست.
• نحوه معین طرز زندگی آنها ست.
۱۶
• آدمیان با تغییر محیط زیست خود به برکت کردوکار عملی ـ شیئی (مادی) خویش، به تغییر روند زندگی عملی خویش نیز می پردازند و در نتیجه به تغییر خویشتن خویش نیز مبادرت می ورزند.
ادامه دارد.
۱۷
• ساخت و بافت کلیه پدیده ها و روابط جامعتی دیگر، وابسته به شیوه تولید است.
• یعنی مشخصا وابسته به چیزهای زیر است:
الف
• وابسته به خصلت کار است.
• مراجعه کنید به خصلت کار
ب
• وابسته به ساخت و بافت خاص خصلت کار در مراحل مختلف توسعه تاریخی آن است.
پ
• وابسته به نحوه و نوعی است که در آن تولید صورت می گیرد.
۱۸
• بنیان کردوکار فکری آدمیان، بنیان جهان تصورات ایده ئولوژیکی، سیاسی، اتیکی (اخلاقی) و استه تیکی آنها، قوای محرکه و معاییر تعیین کننده آنها در تحلیل نهایی در نحوه و نوع معین تولید و بازتولید مادی است.
• یعنی در شیوه تولید جامعه است.
۱۹
• درک علمی پیوندهای جامعتی و فاکتورهای (عوامل) تعین (دترمیناسیون) توسعه تاریخی حیات بشری باید با توجه به انسان های واقعی شروع شود و نه با توسل به گمان ورزی ها (اسپه کولاسیون ها) و حدسیات.
۲۰
• درک علمی شروع شونده با توجه به انسان های واقعی، یعنی درکی که با توجه به مناسبت جامعتی ـ عملی انسان ها با جهان شروع می شود.
• انسان هایی که به مثابه سوبژکت در کارند.
• انسان هایی که با شعور، با اراده، با احساس و با اهداف عمل می کنند و جهان را دگرگون و دمساز می سازند.
۲۱
• این مناسبت جامعتی ـ عملی اما به واسطه نحوه و نوع مشخص تولید و بازتولید جامعتی مادی تعیین می شود.
۲۲
• هر شیوه تولید در وحدت نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی واقعیت می یابد.
• (به عبارت دیگر، هر شیوه تولید مساوی است با دیالک تیک نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی حاکم در هر مرحله توسعه جامعه بشری. مترجم)
۲۳
• نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی در تأثیر متقابل بغرنج با یدیگر قرار دارند.
۲۴
• نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی فقط با هم، یعنی فقط در وحدت با هم، در تأثیر متقابل بر هم، شاخص (مشخص کننده) روند تولید مادی مشخص در مرحله توسعه جامعتی معین اند.
۲۵
• نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی فقط در تأثیر متقابل دیالک تیکی شان به تشکیل شیوه تولید هر فرماسیون اقتصادی جامعه نایل می آیند.
۲۶
• شیوه تولید از سویی حاوی جذب و دفع میان انسان و طبیعت است
• (نیروهای مولده)
• و از سوی دیگر همزمان، حاوی روند مادی ـ جامعتی است.
• روندی که در آن، انسان ها وارد روابط معینی با یکدیگر می شوند و در مناسبت معینی نسبت به یکدیگر قرار می گیرند.
• (مناسبات تولیدی).
۲۷
• اکنون معلوم می شود که میان نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی، دیوار نفوذ ناپذیری کشیده نشده است.
۲۸
• تحت شرایط جامعه مدرن، تعین های نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی می توانند به لحاظ معینی در نقاط معینی به همدیگر تبدیل شوند.
۲۹
• در روند تولید مادی، پدیده هایی وجود دارند که از نقطه نظرهایی (از منظری) متعلق به نیروهای مولده اند و از نقطه نظرهای دیگر (از منظر دیگری) می توانند جزو مناسبات تولیدی محسوب شوند.
۳۰
• تفاوت های موجود میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی نسبی و سیال اند.
۳۱
• نسبیت تفاوت های موجود میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، اما مانع ان نمی شوند که آندو قطب و جنبه تولید با یکدیگر تفاوت داشته باشند و در روند واقعی تولید و تاریخ فونکسیون های متفاوتی داشته باشند.
۳۲
• نیروهای مولده جامعتی، یکی از جوانب شیوه تولید را تشکیل می دهند.
۳۳
• نیروهای مولده جامعتی، فاکتورهای (عوامل) مادی، شیئی و بشری بغرنج مشخص را نمودار می سازند که بنا بر اصول تکنولوژیکی و اکونومیکی (اقتصادی) مطلوب معینی مؤثر می افتند.
• این مؤثریت در سیستم کلی فاکتورهای تولیدی عینی موجود که تحت تأثیر متقابل یکدیگر قرار دارند، صورت می گیرد.
۳۴
• ما باید در کمپلکس کلی نیروهای مولده جامعتی عوامل زیر را برجسته سازیم:
الف
• ممان (گشتاور) بشری سوبژکتیو را
ب
• نقش نیروی کار انسانی را
پ
• اهمیت علم به مثابه نیروی مولد اصلی (نیروی مولد بی واسطه. مترجم) را
۳۵
• انسان است که تولید را به راه می اندازد.
۳۶
• انسان است که مؤثریت مشترک کلیه گشتاورهای روند تولید را سازمان می دهد.
۳۷
• انسان است که برای این مؤثریت مشترک گشتاورهای تولید، آماج تعیین می کند.
• مراجعه کنید به آماج، هدف
۳۸
• انسان است که برای این مؤثریت مشترک گشتاورهای تولید، ساختار نهایی اعطا می کند.
۳۹
• در سیستم نیروهای مولده جامعتی، رهبری (هدایت، ریاست، مدیریت) علمی، عنصر مهمی است.
۴۰
• انسان است که با شیئیت بخشی (مادیت بخشی) به معارف سوبژکتیو، به استعدادها و لیاقت ها و غیره خود، وسایل کار را فراهم می آورد.
۴۱
• انسان است که به مثابه نوع مولد تاریخی ـ مشخص معین مهمترین نیروی مولد است.
۴۲
• این اما فقط در چارچوب مؤثریت مشترک مؤثر کلیه فاکتورهای سیستم نیروهای مولده جامعتی اعتبار دارد.
۴۳
• عوامل تشکیل دهنده نیروهای مولده جامعتی هر مرحله توسعه تاریخی که توسط انسان ها به طرز مؤثر هدایت می شوند، به شرح زیرند:
الف
• وسایل کار
ب
• مواد و مصالح کار
پ
• قبل از همه انسان مولد با توانایی های زیرین خود:
۱
• با مهارت های کاری خود
۲
• با تجارب کاری خود،
۳
• با دانش خود در زمینه روندهای طبیعی، فنی و اقتصادی
۴
• با استعدادها و لیاقت های خود در رابطه با استفاده فنی و اقتصادی مطلوب از دانش تجربی خود.
۴۴
• مناسبات تولیدی جامعتی یکی دیگر از جوانب شیوه تولید است.
• (شیوه تولید هر جامعه، دیالک تیکی از نیروهای مولده جامعتی و مناسبات تولیدی جامعتی است.
• مناسبات تولیدی، فرم است و نیروهای مولده، محتوای این فرم را تشکیل می دهند.
• مناسبات تولیدی ظرف است و نیروهای مولده مظروف این ظرف را تشکیل می دهند.
• دیالک تیک فرم و محتوا (از عرصه ماتریالیسم دیالک تیکی) به شکل دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده (در عرصه ماتریالیسم تاریخی) بسط می یابد. مترجم)
۴۵
• در توسعه تاریخی رئال (واقعی)، تولید نعمات مادی ئی وجود ندارد که انسان ها در آن به طرز معینی به اشتراک مساعی نپردازند، کردوکارهای خود را با هم ترکیب نکنند و متقابلا مبادله نکنند، فراورده های تولیدی خود را توزیع و تصاحب نکنند.
۴۶
• طرز و طریق انجام این کارها قبل از همه وابسته به سطح توسعه نیروهای مولده جامعتی است.
۴۷
• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «انسان ها در تولید جامعتی مایحتاج حیاتی خود وارد مناسباتی می شوند.
• ماسباتی که مستقل از اراده آنها هستند.
• یعنی وارد مناسبات تولیدی می شوند، که با مرحله توسعه معین نیروهای مولده مادی جامعه مطابقت دارند.»
• (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۳، ص ۸)
۴۸
• مناسبات تولیدی، کلیت مناسبات عینی میان انسان ها در روند تولید، مبادله و توزیع نعمات مادی را تشکیل می دهند.
۴۹
• مناسبات تولیدی تشکیل دهنده کل بغرنجی اند.
• تشکیل دهنده سیستمی اند که خصلت و حرکت آن با بخش های بنیادی و با روابط ساختاری ماهوی میان این بخش ها تعیین می شوند.
۵۰
• سیستم مناسبات بنیادی و یا ماهوی، تعیین کننده تنوع بی پایانی از روابط است که انسان ها در روند تولید و بازتولید با یکدیگر برقرار می کنند.
۵۱
• سیستم مناسبات بنیادی و یا ماهوی، تعیین کننده پیوند ساختاری عمیقتر بسیاری از روابط منفردی است که انسان ها با یکدیگر برقرار می کنند.
۵۲
• سیستم مناسبات بنیادی و یا ماهوی، تعیین کننده حرکت آنها ست.
۵۳
• سیستم مناسبات بنیادی و یا ماهوی در روابط بیشمار منفرد میان انسان ها واقعیت می یابد.
• بی اعتنا به اینکه انسان ها به وجود آن واقف باشند و یا نباشند.
ادامه دارد.
۵۴
• این مناسبات بنیادی و یا ماهوی (یعنی مناسبات تولیدی) در هر فرماسیون اقتصادی جامعه بشری به شرح زیرند:
الف
• مناسبات مالکیت
• مراجعه کنید به مالکیت
ب
• مناسبات مربوط به معاوضه و مبادله کردوکارها
پ
• مناسبات تقسیم نعمات جامعتی
۵۵
• در این سیستم مناسبات بنیادی و یا ماهوی، مناسبات تعیین کننده را مناسبات مالکیت تشکیل می دهند.
۵۶
• مناسبات این سیستم مناسبات بنیادی و یا ماهوی همواره مناسبات جامعتی اند.
• مناسبات اعضای جامعه با یکدیگرند.
• روابط فی مابین انسانی اند.
۵۷
• مناسبات مالکیت، تعیین کننده اصلی نحوه و نوع وحدت وسایل مادی تولید با نیروی کار زنده اند.
۵۸
• در مناسبات مالکیت، مناسبت موجود میان مالکین وسایل تولید و انسان های زحمتکش و کارگر جامه عمل می پوشد و در تولید جامعتی مستمرا بازتولید می شود.
۵۹
• در مناسبات تولیدی کاپیتالیستی، اقلیت انگلی، صاحب وسایل تولید است.
۶۰
• در حالیکه اکثریت قریب به اتفاق زحمتکشان از مالکیت بر وسایل تولید محرومند و به فروش نیروی کار خود به مثابه کالا مجبور می شوند.
۶۱
• در مناسبات تولیدی کاپیتالیستی، وحدت میان نیروی کار و وسایل تولید فقط می تواند در روند کاپیتالیستی مبتنی بر استثمار صورت گیرد.
۶۲
• اما وسایل تولیدی مدرن، اصلا و اصولا مالکیت جامعتی اند و لذا تحت تصاحب و استفاده کل جامعه اند.
• بنابرین، این وحدت میان نیروی کار و وسایل تولید فقط می تواند در روند سوسیالیستی تولید، جامه عمل پوشد.
۶۳
• در روند سوسیالیستی تولید است که تک تک زحمتکشان بنا بر جایگاه شان نسبت به وسایل تولید، به مثابه افراد برابر و برابرحقوق شرکت می ورزند و در پلان بندی و رهبری آن سهیمند.
۶۴
• مناسبات مالکیت حاوی مناسبات جامعتی افراد و طبقات اجتماعی نسبت به یکدیگرند که در روند تولید مادی، واقعیت می یابند و بازتولید می شوند.
۶۵
• مناسبات مالکیت، نحوه و نوع جامعتی تولید را تشکیل می دهند.
۶۶
• مناسبات مالکیت در هر سیستم سیاسی مربوطه به مثابه مناسبات حقوقی مالکیت ثبت شده اند. (تثبیت یافته اند.)
۶۷
• هر تولید در چارچوب سیستمی از همکاری انسان ها، تقسیم کار ها به رشته های تولیدی مختلف و انواع تولید و همکاری میان این رشته ها و انواع تولید جامه عمل می پوشد.
۶۷
• ما در هر تولید با سیستم معینی از مبادله کردوکارهای انسانی سر و کار داریم.
۶۸
• تنوع این مناسبات در برگیرنده کلیه فرم های همکاری است.
• چه ساده ترین روابط میان کردوکارهای یکسان و چه روابط همکاری بغرنج و تمایزمند در تقسیم کار به لحاظ فنی فوق العاده توسعه یافته و تخصص یافته.
• (تقسیم کار درونکارخانه ای و تقسیم کار جامعتی.)
۶۹
• توسعه دینامیک (پویای) نیروهای مولده مدرن و ساختار موجدات (فراورده های) تولید جامعتی، شبکه درهم تنیده ای از روابط افقی و عمودی (تار و پودی) به شرح زیر را الزامی می سازند:
الف
• شبکه درهم تنیده ای از روابط افقی و عمودی (تار و پودی) میان صنایع وسایل تولید و وسایل توزیع را.
ب
• شبکه درهم تنیده ای از روابط افقی و عمودی (تار و پودی) میان صنعت و فلاحت (کشاورزی) را.
پ
• شبکه درهم تنیده ای از روابط افقی و عمودی (تار و پودی) میان کارخانجات منفرد را.
۷۰
• در کلیه نظامات جامعتی که در آنها مالکیت خصوصی بر وسایل تولید حاکم است، روابط مبادله کرد و کار ها، مناسبات مبتنی بر سرکوب و ستم اند.
• مناسبات مبتنی بر تصاحب کار طبقه اجتماعی معینی از انسان ها توسط طبقه اجتماعی دیگرند.
• مناسبات مبتنی بر استثمارند.
۷۱
• بر بنیان مالکیت جامعتی در سوسیالیسم، اما مناسبات مبادله کرد و کارها مبتنی بر کمک رفیقانه اند.
• مبتنی بر همکاری بین زحمتکشان رهاگشته از قید وبند استثمارند.
۷۲
مناسبات توزیعی
(مناسبات مربوط به تقسیم نعمات مادی تولید شده)
• مناسبات توزیعی (تقسیمی) تقسیم و توزیع نعمات فراهم آمده برای مصارف تولیدی و مصارف مصرفی را هم تعیین می کنند و هم واقعیت می بخشند (جامه عمل می پوشانند.)
۷۳
• هر مرحله توسعه تاریخی تولید، با نحوه و نوع معین دست یابی به سهمی از ثروت تولید شده توسط تک تک اعضای جامعه و یا توسط گروه های مختلف انسان ها از سویی و با قرار دادن بخشی از کل نعمات تولیدشده در اختیار اهداف اجتماعی و گسترش تولید از سوی دیگر مطابقت دارد.
• (این بدان معنی است که ثروت تولید شده یا صرف مصرف اعضای جامعه می شود و یا صرف مثلا توسعه علم و فن و تهیه وسایل تولید مدرن و غیره برای توسیع (وسعت بخشی به) تولید می شود. مترجم)
۷۴
• مناسبات توزیعی (تقسیمی) عمدتا وابسته به مناسبات مالکیت اند.
۷۵
• مناسبات توزیعی (تقسیمی) مکمل ضرور و الزامی مناسبات مالکیت اند.
۷۶
• مناسبات توزیعی (تقسیمی) مکمل ضرور و الزامی رئالیزاسیون (تحقق) مناسبات مالکیت اند.
۷۷
• هر تولیدی فقط زمانی می تواند از نو شروع شود که توزیع (تقسیم) گام به میدان نهد.
• (یعنی بدون توزیع و تقسیم نعمات تولید شده، سیکل تولید متوقف می شود. مترجم)
۷۸
• به همین دلیل، مناسبات توزیعی (تقسیمی) از اجزای ضرور مناسبات تولیدی اند.
۷۹
• مناسبات توزیعی (تقسیمی) با مناسبات تولیدی مطابقت دارند.
۸۰
• مناسبات توزیعی از مناسبات تولیدی نشئت می گیرند.
۸۱
• مناسبات توزیعی (تقسیمی) ماهیتا یکسان با مناسبات تولیدی اند.
۸۲
• مناسبات توزیعی (تقسیمی) و مناسبات تولیدی دو روی مدال واحدی اند.
۸۳
• طبقه کارگر در کشورهای کاپیتالیستی با مبارزه طبقاتی بر مناسبات توزیعی (تقسیمی) تأثیر می گذارد تا طبقه حاکمه را به بهبودهایی در وضع زندگی اش وادارد.
۸۴
• تا زمانی که مناسبات مالکیت کاپیتالیستی وجود دارند، مناسبات توزیعی (تقسیمی) منطبق با آنها نیز مؤثر خواهند بود.
۸۵
• تنها برقراری مالکیت جامعتی بر وسایل تولید و گذار به مناسبات تولیدی سوسیالیستی است که مناسبات توزیعی (تقسیمی) نوینی را امکان پذیر می سازد و الزامی می دارد که مشخصه اش اصل خدمت (کار) است و استفاده مشخص از این اصل هم با منافع افراد مطابقت دارد و هم با امکانات و الزامات جامعه.
۸۶
• در هر شیوه تولید، مناسبات تولیدی مادی تشکیل دهنده ساختار روند زندگی مادی جامعه اند.
۸۷
• در هر شیوه تولید، مناسبات تولیدی مادی، تعیین کننده مناسبات اجتماعی اند.
۸۸
• در هر شیوه تولید، مناسبات تولیدی مادی، تعیین کننده بازتولید مناسبات اجتماعی اند.
۸۹
• در هر شیوه تولید، مناسبات تولیدی مادی، در تأثیر متقابل شان با نیروهای مولده از تضادهای توسعه جامعتی، از قوای محرکه توسعه جامعتی و از خصلت عام آن پرده برمی دارند.
۹۰
• تمیز نیروهای مولده از مناسبات تولیدی و تأکید بر هر دو جانب هر شیوه تولید (دو قطب دیالک تیکی شیوه تولید) اهمیت خارق العاده ای برای شناخت توسعه جامعتی در ماضی، مضارع و مستقبل (گذشته، حال و آینده) و برای درک وظیفه تاریخی طبقه کارگر و دیگر طبقات و اقشار زحمتکش دارد.
۹۱
• توسعه نیروهای مولده در تحلیل نهایی نقش تعیین کننده در تاریخ به عهده دارد.
۹۲
• اما هر نظام جامعه با روبنای سیاسی و غیره اش، مستقیما از نیروهای مولده نشئت نمی گیرد.
• بلکه از مناسبات تولیدی که شالوده روبنای ایده ئولوژیکی اند، نشئت می گیرد.
• (این بدان معنی است که اولا در دیالک تیک مناسبات تولیدی (فرم، ظرف) و نیروهای مولده (محتوا، مظروف) نقش تعیین کننده از آن نیروهای مولده (محتوا، مظروف) است.
• ثانیا در دیالک تیک زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی، نقش تعیین کننده از آن زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) است.
• به عبارت بهتر، ما با دیالک تیکی سه عضوی به شرح زیر سر و کار داریم که بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری به طور کلی است:
• دیالک تیک نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) ـ روبنای ایده ئولوژیکی.
• ضمنا نقش تعیین کننده در این دیالک تیک سه عضوی از ان نیروهای مولده است. مترجم)
۹۳
• در تاریخ جامعه بشری ۵ فرماسیون اقتصادی وجود داشته است.
۹۴
• هر کدام از این فرماسیون های اقتصادی جامعه بشری، حاوی شیوه تولید خاص خود بوده است که پایه و اساسش بوده است.
۹۵
• هر کدام از این شیوه های تولید نیز به نوبه خود، با سطح توسعه نیروهای مولده جامعتی و با نوع معینی از مناسبات تولیدی جامعتی مطابقت داشته است:
الف
• شیوه تولید جامعه اولیه
ب
• شیوه تولید برده داری
پ
• شیوه تولید فئودالی
ت
• شیوه تولید سرمایه داری
ث
• شیوه تولید سوسیالیستی
۹۶
• تشکیل و تعویض شیوه های تولید در جریان تاریخ بشریت، روندی قانونمند بوده و است.
۹۷
• این روند قانونمند در جامعه طبقاتی ناشی از تضاد میان سطح توسعه نیروهای مولده و مناسبات تولیدی مربوطه است.
• (اصولا موتور توسعه جامعه بشری، دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است. مترجم)
۹۸
• با تعویض انقلابی هر شیوه تولید کهنه با شیوه تولید نوین، نه تنها ساختار سیاسی و اقتصادی جامعه، بلکه ضمنا ایده ها، اندیشه ها، تئوری ها، نظرات و نهادهای سیاسی و غیره نیز تغییر می یابند.
۹۹
• گذار از این شیوه های تولید ماقبل کاپیتالیستی به شیوه تولید کاپیتالیستی که مشخصه اصلی اش را مالکیت خصوصی بر مهمترین وسایل تولید تشکیل می دهد، نه به محو نابرابری های اجتماعی و استثمار انسان توسط انسان، بلکه به تداوم نابرابری ها و استثمار تحت شرایط جدید منجر می شود.
۱۰۰
• استثمار انسان توسط انسان، تنها تحت مناسبات تولیدی سوسیالیستی امکان ناپذیر می گردد.
• در جامعه سوسیالیستی است که وسایل تولید و نتایج کار از آن مولدین است.
• یعنی تحت مالکیت مولدین است.
۱۰۱
• در آلمان دموکراتیک و آلمان فدرال دو نظام جامعتی از بنیاد متفاوت وجود داشته اند که متناسب با شیوه های تولید مربوطه بوده اند.
۱۰۲
• در آلمان فدرال، شیوه تولید کاپیتالیستی حاکم است.
۱۰۳
• کاپیتالیسم (سرمایه داری) انحصاری ـ دولتی به تنها شرط وجودی ممکنه امپریالیسم بدل شده است.
• به فرم توسعه مناسبات تولیدی کاپیتالیستی تعیین کننده بدل شده است.
۱۰۴
• انحصارات (مونوپل) امروزه به مثابه مناسبات تولیدی فقط می تواند به کمک دولت واقعیت یابد.
۱۰۵
• دولت امپریالیستی تا حد معینی با کردوکار تنظیمی خود میدان حرکت نیروهای مولده را وسعت می بخشد.
۱۰۶
• این تنظیم دولتی برای حفظ مالکیت کاپیتالیستی بر وسایل تولید مورد استفاده قرار می گیرد.
۱۰۷
• اما تحت تأثیر قانون بنیادی دوران ما، یعنی تحت تأثیر قانون گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم، مناسبات تولیدی کاپیتالیستی حاکم در آلمان فدرال، برای انقلاب علمی و فنی، قالب بسیار تنگی است.
۱۰۸
• در نتیجه، تضادهای درونی و برونی شدت و قوت می یابند.
۱۰۹
• تلاش در جهت توسعه حداکثر کلیه نیروهای مولده تحت مناسبات تولیدی کاپیتالیستی همزمان تلاش محکوم به شکستی در درازمدت است.
• با پیشرفت انقلابی علمی و فنی، سیستم ارتجاع جامعتی است.
• سیستم چپاول انسان توسط انسان را ماندگار می سازد (کنسرو واره می کند.)
• (والتر اولبریشت، «توسعه جامعتی ...»، ۱۹۶۷، ص ۲۸۱)
۱۱۰
• اثبات مارکس کما فی السابق اعتبار دارد:
• آماج تولید کاپیتالیستی، عبارت است از حداکثر بهره وری سرمایه سرمایه گزاری شده و کسب حداکثر سود.
۱۱۱
• بنا بر این آماج، در کلیه روابط جامعتی، استثمار برجسته می شود.
۱۱۲
• شیوه تولید کاپیتالیستی به لحاظ تاریخی کهنه گشته است و شرایط لازم برای تعویض انقلابی آن با شیوه تولید سوسیالیستی آماده است
۱۱۳
• مناسبات تولیدی سوسیالیستی در آلمان دموکراتیک پیروز شده بود و توسعه همه جانبه نیروهای مولده مدرن در چارچوب این مناسبات تولیدی با خودویژگی خاص خود و در فرم توسعه تعیین کننده، یعنی در فرم توسعه انقلاب علمی و فنی صورت می گرفت.
۱۱۴
• سوسیالیسم در دوران تاریخی گذار گلوبال (تمام ارضی) از کاپیتالیسم به سوسیالیسم، فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی نسبتا مستقلی است.
۱۱۵
• فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی نوین سوسیالیسم در مقایسه با کاپیتالیسم، منطبق با شیوه تولید سوسیالیستی است.
۱۱۶
• با پیروزی مناسبات تولیدی سوسیالیستی، کلیه عناصر سیستم جامعتی سوسیالیسم و ضمنا خود مناسبات تولیدی، بر بنیان سوسیالیسم شروع به توسعه می کنند.
۱۱۷
• قانونمندی ها و مقولات فرماسیون سوسیالیستی جامعه بر بر بنیان اجتماعی ـ اقتصادی خود تأثیر می گذارند.
۱۱۸
• قانونمندی ها و مقولات فرماسیون سوسیالیستی جامعه در شرایط مشخص تأثیر متقابل میان مناسبات تولیدی و نیروهای مولده ریشه دارند.
۱۱۹
• وظیفه کردوکار رهبری علمی ضمنا عبارت است از استفاده کامل از قانونمندی های جامعه در راستای منافع زحمتکشان.
۱۲۰
• آماج شیوه تولید سوسیالیستی را، بر خلاف آماج شیوه تولید کاپیتالیستی، تشکیل سیستم جامعتی سوسیالیسم توسعه یافته و قبل از همه سیستم اقتصادی آن تشکیل می دهد.
۱۲۱
• بنابرین، آماج شیوه تولید سوسیالیستی عبارت است ارضای مستمرا بهتر حوایج مادی و فکری (روحی) اعضای جامعه، شکوفا سازی روابط سوسیالیستی و شخصیت انسان ها، شکوفاسازی استعدادهای خلاق آنها و و تقویت سازمان سیاسی آنان، دولت و جامعه.
• (مراجعه کنید به والتر اولبریشت، «توسعه جامعتی»، ۱۹۶۷، ص ۲۴۱)
۱۲۲
• شیوه تولید سوسیالیستی امکان شکوفایی کامل انسان ها را در همبود سوسیالیستی آزاد آنها فراهم می آورد.
۱۲۳
• عمل وحدتمند انسان ها به قوی ترین قوه محرکه شیوه تولید سوسیالیستی تبدیل می شود.
• برای اینکه منافع مادی، سیاسی، اخلاقی و روحی (فکری) تک تک اعضای جامعه اصولا بر هم انطباق دارند.
۱۲۴
• جامعه ـ تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی با مقوله شیوه تولید و غیره بنیان و آماج شرایط ماهوی توسعه جامعه را فراهم آورده است که نه تنها درک گذشته تاریخی آنها را امکان پذیر ساخته است، بلکه علاوه بر آن برای پلان بندی و پیش بینی تشکیل و تقویم (قوام بخشی) آتی توسعه جامعه از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر