منبع:
وال فیسبوک هلن پطروسیان
تأملی
از
ربابه نون
ایرانیان
مردمی
طماع
هستند.
این آخرین صفت منفی در این جمله اول است که حریف بی کمترین تعلل و تأمل به ایرانیان نسبت می دهد.
حرص و آز
از
صفات اتیکی و پسیکولوژیکی (اخلاقی و روانی)
است
و
ثانوی
است،
یعنی
معلول
است.
برای اینکه
حرص و آز
علل مادی، جامعتی، طبقاتی و معرفتی دارد.
توده زحمتکش ایران
ای بسا
نان و پنیری
به
مشقتی
به
دست می آورد
و
با
هزار مصیبت
می خورد.
اقلیتی از ایرانیان
که
جزو و عضو طبقه حاکمه اند،
می توانند حریص و آزمند باشند و هستند.
این
اما
در
مورد همه ملل جهان معتبر است و خاص ایرانیان نیست.
بدبختی دیرمان جامعه ایران
سطح نازل توسعه نیروهای مولده جامعتی است.
ایرانیان
از
فروش نفت و گاز و فرش و غیره
روزگار می گذرانند.
بخش اعظم درآمد حاصل از حراج ثروت طبیعی
به
جیب اعضای طبقه حاکمه می رود
و
توده
به
ذلت روزگار می گذراند.
حرص و آز
تجملی
است
که
فقط
اعضای طبقه حاکمه
می توانند داشته باشند
و
نه
توده مولد و زحمتکش تهیدست پابرهنه.
۲
ایرانیان در عمل به هیچ چیز اعتقاد ندارند
ولی
در
ظاهر
خود را مسلمان و مؤمن نشان می دهند.
فرمولبندی این جمله
غیرعلمی است.
ویرایش:
ایرانیان در عمل به هیچ چیز اعتقاد ندارند
ولی
در
حرف (ادعا)
خود را مسلمان و مؤمن نشان می دهند.
در این صورت
دیالک تیک تئوری و پراتیک
به
شکل دیالک تیک حرف (ادعا) و عمل بسط داده می شود و وارونه می شود.
ایرانیان
ملحدان مدعی تدین اند.
ویرایش دیگر:
ایرانیان در باطن به هیچ چیز اعتقاد ندارند
ولی
در
ظاهر
خود را مسلمان و مؤمن نشان می دهند.
در این صورت
دیالک تیک پدیده و ماهیت
به
شکل دیالک تیک ظاهر و باطن بسط داده می شود و وارونه می شود.
ایرانیان
ذاتا و ماهیتا ملحد و ظاهرا متدین اند.
۳
شعور و ایده ئولوژی
(دین و مذهب و لیبرالیسم و مارکسیسم و غیره)
پدیده های طبقاتی اند.
یعنی
بر پیشانی آنها
مهر طبقاتی خورده است.
صدور چنین احکامی در مورد همه طبقات و اقشار اجتماعی
ساده لوحانه و چه بسا عوامفریبانه است.
کسی یافت نمی شود
که
فاقد اعتقاد علمی و یا خرافی باشد.
آدمی
آدمی
فقط
با
نان
زنده نیست.
آدمی
ضمنا
به
جان
نیاز دارد.
(عیسی مسیح ارمنی)
ما
با
دیالک تیک حوایج مادی و حوایج روحی (فکری، هنری، استه تیکی، اتیکی، پسیکولوژیکی و غیره)
سر و کار داریم.
سر و کار داریم.
رابطه دیالک تیکی وجود و شعور
را
با
بمب اتم
حتی
نمی توان پاره کرد.
فرق اهل تشیع با مؤمنین به مذاهب و ادیان و ایده ئولوژی های دیگر
کنسرواتیسم ذاتی آن
است.
تشیع
کیش تقیه و تظاهر و تزویر و فریب و ریا ست.
تشیع
کیش خنجر از پشت است.
تشیع
پدیده ای تاریخی
است.
روی کیش تشیع باید کار کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر