۱۳۹۹ اردیبهشت ۸, دوشنبه

ایرانیان در آیینه این و آن (۶)


منبع:
وال فیسبوک هلن پطروسیان

تأملی 
از
ربابه نون
 
ایرانیان
مردمی
طماع
هستند.
 
این آخرین صفت منفی در این جمله اول است که حریف بی کمترین تعلل و تأمل به ایرانیان نسبت می دهد.
حرص و آز
از
صفات اتیکی و پسیکولوژیکی (اخلاقی و روانی)
است
و
ثانوی
است،
یعنی
معلول
است.
 
برای اینکه 
حرص و آز
 علل مادی، جامعتی، طبقاتی و معرفتی دارد.
 
توده زحمتکش ایران
ای بسا
نان و پنیری
به
مشقتی
به
دست می آورد
و
با
هزار مصیبت
می خورد.
 
اقلیتی از ایرانیان
که
جزو و عضو طبقه حاکمه اند،
می توانند حریص و آزمند باشند و هستند.
 
این
اما
در
مورد همه ملل جهان معتبر است و خاص ایرانیان نیست.
 
بدبختی دیرمان جامعه ایران
سطح نازل توسعه نیروهای مولده جامعتی است.
 
ایرانیان
از
فروش نفت و گاز و فرش و غیره
روزگار می گذرانند.
 
بخش اعظم درآمد حاصل از حراج ثروت طبیعی
به
جیب اعضای طبقه حاکمه می رود
و
توده
به
ذلت روزگار می گذراند.
 
حرص و آز
تجملی
است
که
فقط
  اعضای طبقه حاکمه 
می توانند داشته باشند
و
نه
توده مولد و زحمتکش تهیدست پابرهنه.

۲
ایرانیان در عمل به هیچ چیز اعتقاد ندارند
ولی
در
ظاهر
خود را مسلمان و مؤمن نشان می دهند.

فرمولبندی این جمله
غیرعلمی است.

ویرایش:

ایرانیان در عمل به هیچ چیز اعتقاد ندارند
ولی
در
حرف (ادعا)
خود را مسلمان و مؤمن نشان می دهند.
 
در این صورت
دیالک تیک تئوری و پراتیک 
به
شکل دیالک تیک حرف (ادعا) و عمل بسط داده می شود و وارونه می شود.
 
ایرانیان
ملحدان مدعی تدین اند.
 
ویرایش دیگر:
ایرانیان در باطن به هیچ چیز اعتقاد ندارند
ولی
در
ظاهر
خود را مسلمان و مؤمن نشان می دهند.
 
در این صورت
دیالک تیک پدیده و ماهیت 
به
شکل دیالک تیک ظاهر و باطن بسط داده می شود و وارونه می شود.
 
ایرانیان
ذاتا و ماهیتا ملحد و ظاهرا متدین اند.
 
۳
شعور و ایده ئولوژی 
(دین و مذهب و لیبرالیسم و مارکسیسم و غیره)
پدیده های طبقاتی اند.
 
یعنی
بر پیشانی آنها
مهر طبقاتی خورده است.
 
صدور چنین احکامی در مورد همه طبقات و اقشار اجتماعی
ساده لوحانه و چه بسا عوامفریبانه است.
 
کسی یافت نمی شود
که
فاقد اعتقاد علمی و یا خرافی باشد. 
آدمی
فقط
با
نان
زنده نیست.
آدمی
ضمنا
به
جان
نیاز دارد.
(عیسی مسیح ارمنی)
ما
با
دیالک تیک حوایج مادی و حوایج روحی (فکری، هنری، استه تیکی، اتیکی، پسیکولوژیکی و غیره)
سر و کار داریم.
 
رابطه دیالک تیکی وجود و شعور
را
با
بمب اتم
حتی
نمی توان پاره کرد.
 
فرق اهل تشیع با مؤمنین به مذاهب و ادیان و ایده ئولوژی های دیگر
کنسرواتیسم ذاتی آن
 
است.
تشیع
کیش تقیه و تظاهر و تزویر و فریب و ریا ست.
 
تشیع
کیش خنجر از پشت است.
 
تشیع
پدیده ای تاریخی
است.
 
روی کیش تشیع باید کار کرد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر