سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
آمد چهار طفل دگر هم بزرگ كرد
آمد كه پيت نفت گرفته به زير بال
هر شب
درآيد از در يك خانه ی فقير
روشن كند چراغ يكی عشق نيمه جان
·
معنی تحت اللفظی:
·
مادر بیچاره ام آمد و چهار کودک
دیگر هم بزرگ کرد و هر شب به خانه فقیری نفت برد تا چراغ عشق نیمه جانی را روشن
کند.
·
شهریار در این بند شعر، مولای
متقیانی از ننه اش سرهم بندی می کند.
·
آنهم چه مولای متقیانی!
·
مولای متقیان هم به زنان بیوه
چیزهائی شبانه می برد و با اطفال یتیم شان هم بازی می کرد.
·
سؤال ناقابل این است که مولای
متقیان و ننه شهریار حتما باید پیت نفت بر دوش کشند تا «چراغ عشق نیمه جانی» را در
خانه فقرا روشن کنند؟
1
·
در کشورهای سرمایه داری اروپا هم
از فقرا دستگیری می کنند، ولی آن سان که مبلغ بخور ـ نمیری ماهانه به حساب شان می
ریزند.
·
امروزه اعضای طبقه حاکمه تازه به
دوران رسیده در عیران جماران هم همان کار مولای متقیان و ننه شهریار را انجام می
دهند.
·
مثلا اسکناسی در دست رفتگری می
گذارند و چنان می گذارند که فیلم برداری از آن امکان پذیر می گردد و یا در رسانه
های همگانی جار می کشند که خانوداه حسن رفتگر را فلان سرمایه دار و یا سیاستمدار
به شام در طویله قصرش دعوت کرده است.
2
آمد چهار طفل دگر هم بزرگ كرد
آمد كه پيت نفت گرفته به زير بال
هر شب
درآيد از در يك خانه ی فقير
روشن كند چراغ يكی عشق نيمه جان
·
با پیتی از نفت می توان چراغ خانه
ی فقیری را روشن کرد و یا حتی خانه اش را به آتش کشید، ولی نمی توان چراغ عشق نیمه
جانی را روشن کرد.
·
مگر اینکه کسی به پیروی از مولای
متقیان، پیت نفت را بهانه برای روشن کردن چراغ عشق نیمه جان قرار دهد.
·
عنگلابیگری فئودال زاده ها و بورژوا
زاده ها نیز چه بسا همان فونکسیون پیت نفت مولای متقیان و ننه شهریار را به عهده
داشته و دارد.
·
عنگلابیگری با ادویه جاتی از اشعار
شاملو، به عنوان بهانه و ترفندی برای عیاشی.
3
او را گذشته اي است، سزاوار احترام
·
دلیل احترام انگیزی گذشته ی ننه
شهریار، بزرگ کردن چهار طفل دیگر و دستگیری شبانه از فقرا ست.
·
خوب.
·
فرض کنیم که مادر بیچاره شهریار، خادم
بینوایان بوده است.
·
به رخ این و آن کشیدن دستگیری ننه
از بینوایان به چه نیتی است؟
·
مادر شهریار و یا مولای متقیان
نفتی داده اند و اگر حتی به ازای آن چیزی نگرفته باشند، به خیال خود، خیمه مجللی
با حوری و غلمان و مخلفات در بهشت برین خریده اند.
·
پس تشریح پر جلال و جبروت این
احسان و انفاق برای چیست؟
4
او را گذشته اي است، سزاوار احترام
·
آیین تشیع، آیین تظاهر و تزویر و ریا
ست.
·
آیین اوپورتونیسم است.
·
دست خود این جماعت هم نیست.
·
شهریار با ایدئالیزه کردن مادر، خویشتن
خویش را ایدئالیزه می کند.
·
مادر به نردبام ارتقای مقام معنوی
پسر استحاله می یابد.
5
تبريز ما،
به دور نماي قديم شهر
در باغ بيشه خانه مردي است با خدا
هر صحن و هر سراچه، يكي دادگستري
اينجا به داد ناله ی مظلوم مي رسند
کفیل
یعنی
کفالت کننده
ضامن
اينجا كفيل خرج موكل بود، وكيل
مزد و درآمدش همه صرف رفاه خلق
در، باز و سفره، پهن
بر سفره اش چه گرسنه ها سير مي شوند
يك زن مدير گردش اين چرخ و دستگاه
او مادر من است
·
معنی تحت اللفظی:
·
در محله باغ بیشه تبریز، مرد
متدینی خانه دارد.
·
هر سوراخ سنبه این خانه، دادگستری
مستقلی است، که در آن به داد ستمدیدگان رسیده می شود.
·
در این خانه، وکیل دادگستری ضمنا
ضامن مخارج وکالت است.
·
مزد و حقوق این وکیل برای رفاه خلق
صرف می شود.
·
در این خانه، باز است و سفره این
خانه، پهن.
·
انبوهی از گرسنگان بر سر این سفره
سیر می خورند.
·
مدیر گردش این چرخ و دستگاه، مادر
من است.
5
·
در این بند شعر شهریار، علی عادل و
حاتم طائی دست و دلباز اصلی و اصیل با فر و شکوه فئودالی وارد صحنه می شود:
الف
مردي است با خدا
·
پدر شهریار مرد متدینی است.
·
شهریار برای این ادعای خود دلیل هم
دارد.
ب
هر صحن و هر سراچه، يكي دادگستري
·
دلیل اول پارسائی پدر شهریار، این است
که هر سوراخ ـ سنبه خانه اش را به دادگستری تبدیل کرده است.
·
منظور شهریار از این جمله چیست؟
·
چگونه می توان هر صحن و سراچه خانه
را به دادگستری تبدیل کرد؟
·
اصلا منظور شهریار از دادگستری
چیست؟
پ
اينجا به داد ناله ی مظلوم مي رسند
·
هر صحن و هر سراچه ی خانه وکیل
دادگستری انگار دادگاه است که در آن به داد ناله (؟) مظلوم می رسند.
ت
کفیل
یعنی
کفالت کننده
ضامن
اينجا كفيل خرج موكل بود، وكيل
·
پدر شهریار به عنوان وکیل، خرج
موکل را کفالت و ضمانت می کند.
·
شاید منظور شهریار این باشد که
پدرش از موکل، حق وکالت و اجرت نقد نمی گیرد.
·
بلکه به او فرصت می دهد که سر فرصت
بپردازد.
·
خودش ضامن بازپرداخت اجرت خودش می
شود.
·
شهریار از سر تا پا جانان است.
ث
مزد و درآمدش همه صرف رفاه خلق
·
وکیل دادگستری یعنی پدر متدین و
دادگستر و کفیل خرج موکل، همه مزد و حقوق و در آمدش را در راه رفاه خلق مصرف می
کند.
·
چگونه؟
ج
در، باز و سفره، پهن
بر سفره اش چه گرسنه ها سير مي شوند
·
طرز و طریق صرف در آمد پدر باز
گذاشتن در خانه و پهن کردن سفره برای گرسنگان تبریز است.
ح
يك زن مدير گردش اين چرخ و دستگاه
او مادر من است.
·
اکنون معلوم می شود که پدر شهریار یگانه
ای است که تجسم (جسمیت یابی) دوگانه است.
·
یعنی در وجود پدر شهریار هم مولای
متقیان نهان است (دادگستری، عدل علی) و هم حاتم طائی (درگشایی و سفره گستری)
خ
يك زن مدير گردش اين چرخ و دستگاه
او مادر من است
·
نقشی که برای مادر بیچاره شهریار می
ماند، مدیریت چرخ و دستگاه پدر است.
·
حالا باید خر آورد و خرواری از
تخیل آورد تا منظور شهریار از «چرخ و دستگاه پدر» روشن شود و ضعیفه هم بالاخره در این
واویلا کسی شود.
·
تفاوت فاطمه زهرا با مادر بیچاره
شهریار این است که فاطمه زهرا دختر رسول اکرم بوده، یعنی پارتی داشت و حمل پیت نفت
را به عهده همسر قوی هیکل گذاشته است.
·
مادر بیچاره شهریار در هر صورت ضعیفه
ترحم انگیزی است که هنرش سفره گستری و پذیرائی است.
·
ولی سوبژکت اصلی شق القمرها پدر
شهریار است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر